دستمزد کارگران! چه میزان از زندگی آنها را پوشش میدهد؟ این روزها شورای عالی کار رژیم، در حال برگزاری جلساتی برای تعیین حداقل دستمزد کارگران در سال آینده است. سال گذشته رژیم مدعی بود که میزان دستمزد از نرخ تورم پیشی گرفته، آیا واقعاً حداقل دستمزد کارگران مسألهای از کارگران حل کرد؟
ابتدا به صحبتهایی از کارگران محروم میهنمان که در این رابطه از تلویزیون رژیم پخش شده توجه کنید:
- ”قشر کارگری با 30سال زحمت با یه حقوق کم که نمیتونیم زندگی خودمونو بچرخونیم“.
- ”درآمد حدود 700-800 تومان، اگر کار باشه،
فرزند هم داری؟ بله دوتا.
یعنی یه خانواده 4نفرهای 700-800تومان حقوقته؟
بله! خونه مال خودتونه؟
نه والله مستأجرم، ماهی 600 تومان اجاره میدم.
میشه به من بگی با 200 تومان چه جوری زندگی میکنی؟
به سختی، مهمونی صدا میکنن بهونه میاریم، میگیم آقا ما کار داریم، نمی آیم، بچه مریض میشه باید بریم قرض کنیم، بدیم به این، همه کارگرا مثل من هستند. اجاره خونه میدن، مریض دارن، چی دارن“.
- ”حقوق مارو دولت 15 درصد پارسال افزایش داده، آیا هزینهها هم 15 درصد افزایش پیدا کرده؟ یه نمونهاش میخوام بگم. گوشت، چند درصد رفته روش؟”
- ”کارگر همین الآن به سختی داره زندگی میکنه. یعنی سر برج یا سر هفته که حقوق میگیره اصلاً به هیچ جاش نمیرسه!“
- ”کمتر باید بخوریم کمتر باید بپوشیم هرچی دلمون میخواد باید بسپریم به آرزوهامون“.
- ”خود شما الآن میدونید تو این جامعه با 2 میلیونشم خوب نمیشه زندگی کرد. وای بهحالی که کارگری اجاره نشین باشه، ماهی 500-600 تومانم بده بعد بیاد مخارج زندگیشو بده“.
”کارگر در فنا زندگی میکنه، زندگی نمیکنه به اعتقاد من با 900 تومان یک و دویست مگه میشه تو این جامعه زندگی کرد؟ ”
آری، کارگران میگویند با این دستمزدها، زندگی در فنا! است. حالا به راستی معیار رژیم برای تعیین دستمزد کارگران چیست؟ و چرا همانطور که کارگران میگویند این معیارها پاسخگوی زندگی آنها نیست؟
معیار رسمی برای رژیم آخوندی، قانون کار و اصل 41 این قانون است که میگوید بر اساس نرخ تورم رسمی و تأمین معیشت یک خانوار کارگری که شامل 4نفر میشود حقوقها تعیین میگردد. منتها همین این اصل را هم هیچ وقت اجرا نکردند، اگر این 37-38سال را نگاه کنیم در 8سال جنگ با اینکه نرخ تورم تا بالای 40 درصد هم رسید، ولی یک ریال هم به حقوق کارگران اضافه نکردند، در نتیجه قدرت خرید کارگران بهشدت تضعیف شد. در سالهای بعد هم، اغلب زیر نرخ تورم محاسبه کردند، ضمن اینکه نرخ تورم اعلامی ادارهٴ آمار رژیم هم نرخ تورم واقعی نیست. مثلاً در حالی که مایحتاج اساسی کارگران و مواد غذایی در حدود 50-40 درصد در سال قیمتهایش بالا میرود، ولی نرخ تورم اعلامی بانک مرکزی یا اداره آمار 10-12 درصد است، بنابراین اساساً نرخ تورم رسمی رژیم شاخص درستی برای تراز قدرت خرید کارگران نیست و اینکه کارگران میگویند که این معیار پاسخگوی زندگی آنها نیست ریشه در این نوع محاسبه بیپایه دارد.
رژیم مدعی است که اگر حقوق کارگران را بیشتر بکند، مثلاً بر اساس خط فقر 3 میلیون تومانی، آن وقت باعث میشود کارفرماها نتوانند این بار مالی را تحمل کرده و شمار زیادی از کارگران را اخراج کنند، و این به ضرر کارگران است، بنابراین افزایش دستمزدها باید تدریجی و در طول سالیان زیاد باشد.
این از همان ترفندهای ضدکارگری نظام ولایت است. چرا که اولاً در ایران بالای 80 درصد شرکتها و کارخانههای بزرگ دولتی یا دست مهرههای خود رژیم است و کارفرما به شکلی که در کشورهای دیگر هست استقلال آنچنانی ندارد. ثانیا اینکه رژیم از ابتدای حکومتش حق کارگران رو نداده، دلیلش این نیست که نداشته، بلکه غارت کرده و بالا کشیده، و به جیب آقازادهها و سردارزادهها، که زندگیهای فوق اشرافی دارند سرازیرکرده است، واقعیتی که با برملا شدن مستمر اختلاسها و دزدیهای میلیاردی توسط مهرههایی خود رژیم دیگر جایی از بحث باقی نمیگذارد، ضمن اینکه در همین اصل 41 قانون کار رژیم، تأمین معیشت یک خانوار کارگری یک معیار است، که این رژیم، در تمام مدت نزدیک به 40سال هرگز این مسأله را نه رعایت کرده و نه حل کرده است. به واقع هم نظام سراپا فاسد ولایت چگونه میخواهد حقوق کارگران را پرداخت کند؟ در این صورت باید چاقو دسته خودش را ببرد!
برای مشخص شدن جایگاه کارگران در ایران کافی است به این مسأله اشاره شود که بنا به آمار ارائه شده از سوی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، کمترین میزان حداقل دستمزدهای تعیین شده در میان کشورهای مورد بررسی با ۱.۱ دلار مربوط به مکزیک است. با محاسبه نرخ حداقل حقوق ماهانه، حداقل دستمزد هر ایرانی در ماه کمتر از 230 دلار و در ساعت حدود ۱.۱ دلاراست و این در حالی است که نرخ حداقل دستمزد در ترکیه بهعنوان یکی از کشورهای همسایه ایران بیش از ۲.۵ برابر کشورمان است. به عبارت دیگر حداقل دستمزد یک کارگر ترک معادل 578 دلار ماهانه و ۳.۲ دلار بهصورت ساعتی است. بنابراین آمار حقوق کارگران در ایران آخوند زده در مقایسه به سایرکشورهای جهان حداقل حقوق به کارگران پرداخت میشود!.
ابتدا به صحبتهایی از کارگران محروم میهنمان که در این رابطه از تلویزیون رژیم پخش شده توجه کنید:
- ”قشر کارگری با 30سال زحمت با یه حقوق کم که نمیتونیم زندگی خودمونو بچرخونیم“.
- ”درآمد حدود 700-800 تومان، اگر کار باشه،
فرزند هم داری؟ بله دوتا.
یعنی یه خانواده 4نفرهای 700-800تومان حقوقته؟
بله! خونه مال خودتونه؟
نه والله مستأجرم، ماهی 600 تومان اجاره میدم.
میشه به من بگی با 200 تومان چه جوری زندگی میکنی؟
به سختی، مهمونی صدا میکنن بهونه میاریم، میگیم آقا ما کار داریم، نمی آیم، بچه مریض میشه باید بریم قرض کنیم، بدیم به این، همه کارگرا مثل من هستند. اجاره خونه میدن، مریض دارن، چی دارن“.
- ”حقوق مارو دولت 15 درصد پارسال افزایش داده، آیا هزینهها هم 15 درصد افزایش پیدا کرده؟ یه نمونهاش میخوام بگم. گوشت، چند درصد رفته روش؟”
- ”کارگر همین الآن به سختی داره زندگی میکنه. یعنی سر برج یا سر هفته که حقوق میگیره اصلاً به هیچ جاش نمیرسه!“
- ”کمتر باید بخوریم کمتر باید بپوشیم هرچی دلمون میخواد باید بسپریم به آرزوهامون“.
- ”خود شما الآن میدونید تو این جامعه با 2 میلیونشم خوب نمیشه زندگی کرد. وای بهحالی که کارگری اجاره نشین باشه، ماهی 500-600 تومانم بده بعد بیاد مخارج زندگیشو بده“.
”کارگر در فنا زندگی میکنه، زندگی نمیکنه به اعتقاد من با 900 تومان یک و دویست مگه میشه تو این جامعه زندگی کرد؟ ”
آری، کارگران میگویند با این دستمزدها، زندگی در فنا! است. حالا به راستی معیار رژیم برای تعیین دستمزد کارگران چیست؟ و چرا همانطور که کارگران میگویند این معیارها پاسخگوی زندگی آنها نیست؟
معیار رسمی برای رژیم آخوندی، قانون کار و اصل 41 این قانون است که میگوید بر اساس نرخ تورم رسمی و تأمین معیشت یک خانوار کارگری که شامل 4نفر میشود حقوقها تعیین میگردد. منتها همین این اصل را هم هیچ وقت اجرا نکردند، اگر این 37-38سال را نگاه کنیم در 8سال جنگ با اینکه نرخ تورم تا بالای 40 درصد هم رسید، ولی یک ریال هم به حقوق کارگران اضافه نکردند، در نتیجه قدرت خرید کارگران بهشدت تضعیف شد. در سالهای بعد هم، اغلب زیر نرخ تورم محاسبه کردند، ضمن اینکه نرخ تورم اعلامی ادارهٴ آمار رژیم هم نرخ تورم واقعی نیست. مثلاً در حالی که مایحتاج اساسی کارگران و مواد غذایی در حدود 50-40 درصد در سال قیمتهایش بالا میرود، ولی نرخ تورم اعلامی بانک مرکزی یا اداره آمار 10-12 درصد است، بنابراین اساساً نرخ تورم رسمی رژیم شاخص درستی برای تراز قدرت خرید کارگران نیست و اینکه کارگران میگویند که این معیار پاسخگوی زندگی آنها نیست ریشه در این نوع محاسبه بیپایه دارد.
رژیم مدعی است که اگر حقوق کارگران را بیشتر بکند، مثلاً بر اساس خط فقر 3 میلیون تومانی، آن وقت باعث میشود کارفرماها نتوانند این بار مالی را تحمل کرده و شمار زیادی از کارگران را اخراج کنند، و این به ضرر کارگران است، بنابراین افزایش دستمزدها باید تدریجی و در طول سالیان زیاد باشد.
این از همان ترفندهای ضدکارگری نظام ولایت است. چرا که اولاً در ایران بالای 80 درصد شرکتها و کارخانههای بزرگ دولتی یا دست مهرههای خود رژیم است و کارفرما به شکلی که در کشورهای دیگر هست استقلال آنچنانی ندارد. ثانیا اینکه رژیم از ابتدای حکومتش حق کارگران رو نداده، دلیلش این نیست که نداشته، بلکه غارت کرده و بالا کشیده، و به جیب آقازادهها و سردارزادهها، که زندگیهای فوق اشرافی دارند سرازیرکرده است، واقعیتی که با برملا شدن مستمر اختلاسها و دزدیهای میلیاردی توسط مهرههایی خود رژیم دیگر جایی از بحث باقی نمیگذارد، ضمن اینکه در همین اصل 41 قانون کار رژیم، تأمین معیشت یک خانوار کارگری یک معیار است، که این رژیم، در تمام مدت نزدیک به 40سال هرگز این مسأله را نه رعایت کرده و نه حل کرده است. به واقع هم نظام سراپا فاسد ولایت چگونه میخواهد حقوق کارگران را پرداخت کند؟ در این صورت باید چاقو دسته خودش را ببرد!
برای مشخص شدن جایگاه کارگران در ایران کافی است به این مسأله اشاره شود که بنا به آمار ارائه شده از سوی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، کمترین میزان حداقل دستمزدهای تعیین شده در میان کشورهای مورد بررسی با ۱.۱ دلار مربوط به مکزیک است. با محاسبه نرخ حداقل حقوق ماهانه، حداقل دستمزد هر ایرانی در ماه کمتر از 230 دلار و در ساعت حدود ۱.۱ دلاراست و این در حالی است که نرخ حداقل دستمزد در ترکیه بهعنوان یکی از کشورهای همسایه ایران بیش از ۲.۵ برابر کشورمان است. به عبارت دیگر حداقل دستمزد یک کارگر ترک معادل 578 دلار ماهانه و ۳.۲ دلار بهصورت ساعتی است. بنابراین آمار حقوق کارگران در ایران آخوند زده در مقایسه به سایرکشورهای جهان حداقل حقوق به کارگران پرداخت میشود!.