رئیسی جلاد با ادعای بهبود وضعیت معیشت مردم سر از صندوق نمایش انتخابات خامنهای در آورد، ولی خیلی زود کار را به جایی رساند که رسانههای حکومتی با تیترهایی از قبیل «در روی همان پاشنه میچرخد» و یا «آش همان آش و کاسه همان کاسه» است، ناگزیر به شکست پروژه وعدهدرمانی او اذعان کردند.
واقعیت این است که خط رئیسی و تیم اقتصادیش چیزی جز ادامه همان مسیر چپاول مردم حتی در تنگنای تحریمها و تورم سرسامآور نیست. رئیسی اما این مسیر را با دروغهای گوبلزی شروع کرده و ادامه میدهد.
«رئیسجمهور در دیدار نمایندگان مجمع استان گفت اگر نجات اقتصاد کشور از وضع کنونی نیاز به چند جراحی بزرگ داشته باشد شخص بنده و دولت سیزدهم از هزینه کردن توان و آبروی خود در این مسیر دریغ نخواهیم کرد (تلویزیون شبکه خبر رژیم ۶ آبان۱۴۰۰).
آنچه را که تاکنون رئیسی از آن دریغ نکرده دست کردن در جیب مردم و ربودن آخرین لقمههای باقیمانده است. در این مسیر هم هر روز یک دروغ جدید گفته است:
«رئیسجمهور در نشست هیأت دولت به وزارتخانههای صمت، جهاد کشاورزی و دادگستری مأموریت داد تا تنظیم بازار و نظارت بر قیمتها را جدی دنبال کنند... . رئیسجمهور همچنین از اقدامات وزارت جهاد کشاورزی در تأمین نهادههای دامی و از وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه و بودجه بهعلت اینکه دومین ماه متوالی زمینه پرداخت حقوق و تأمین هزینههای جاری دولت را بدون استقراض از بانک مرکزی فراهم کردهاند قدردانی کرد» (تلویزیون شبکه خبر ۲۸مهر۱۴۰۰).
ادعای تأمین نهادههای دامی دروغی است که با گران شدن لبنیات و بهقول رسانههای حکومتی لاکچری شدن نان و ماست در شبکههای اجتماعی کاملاً برملا شده است. اما کلان دروغ دیگر رئیسی پرداخت دو ماه حقوق بدون استقراض از بانک مرکزی است، یعنی بینیاز از چاپ اسکناس بدون پشتوانه، که به واقع یک سقف در عالم دروغپردازی است. چون در حالی که نه تنها غیرمستقیم با دست در جیب مردم کردن، اسباب چاپ اسکناس بدون پشتوانه شده را فراهم کرده، بلکه دست به اقدامات دیگری در عرصه چپاولزده که هیچ مافیای مالی تاکنون قادر نبوده با یک حرکت در چند عرصه این همه پول بالا بکشد.
روزنامهٔ حکومتی مردمسالاری روز ۴آبان در دعوای باندی گوشهیی از این سرقت همهجانبه دولت رئیسی را برملا کرد و ضمن اشاره به قاپیدن اجازه فروش اوراق قرضه از دست بانکها توسط دولت بهنقل از محسن عباسی کارشناس بازار سرمایه در رژیم نوشت: «به نظر میرسد دولت بهدنبال کنار زدن بانکها در زمین بازی است و دوست دارد تا خودش بهصورت مستقیم با فروش اوراق با سود ۲۲ الی ۲۳درصدی بهعنوان قرضگیرنده عمل کند و از طرفی نرخ سود سپردهٔ بانکها را پایین نگه داشته است تا بانکها نتوانند سپرده جذب کنند. حالا چرا دولت این رویه را در پیش گرفته است؟ دلیلش ساده است: اولاً دولت با فروش اوراق، دیگر برداشتی از بانک مرکزی نمیکند و آمارها به نفع دولت تغییر میکند و ظاهراً دولت پایهٔ پولی را متورم نمیکند از طرفی قیمت ارز را هم برای تأمین مالی بالا نمیبرد اما در عمل چه اتفاقی میافتد؟ نابودی بانک و بورس به اتفاق هم! + رکود بیشتر مسکن!».
ظاهراًرئیسی جلاد که میداند خود و نظامش زمان زیادی ندارند تمام ترفندها ها را برای غارت آخرین رمق های مردم به کار گرفته است، غافل از اینکه این اقدام خود زمان رسیدن نظام به آخر خط را کوتاهتر میکند.