اکنون بیشتر از ۲سال است که حرکتهای اعتراضی معلمان ایران به شکلی سراسری و مرتب ادامه دارد. حرکتهای اعتراضی که در تمامی طول سال جاری یکی از بارزترین حرکتهای اجتماعی دو سه سال اخیر است.
اکنون نه تنها حرکتهای اعتراضی معلمان بلکه نام و آوازه معلمان آزادهای که بهعلت قیام و ایستادگی در برابر آخوندها در زندان بهسر میبرند، به سوژههای آشنای قیام ایران تبدیل شدهاند.
در پایه نهادی که حرکتهای اعتراضی معلمان را شکل داده، نهادهای صنفی معلمان بوده است.
آخوندها همانگونه که زندان و حبس و حتی به تیمارستان بردن معلمان آزاده و نمایندگان آنها را در دستورکار خود قرار دادهاند، پابهپای آن، فریب دادن و سردواندن معلمان آگاه و آزاده کشور توسط مهرههای بدنام خود مانند سعید جلیلی را هم وارد برنامههایشان کردهاند. جانیانی که دست در خون فرزندان آگاه و معلمان شریف و دانشجویان آزاده دارند، میرغضبهایی که دانشآموزان مبارز و آگاه را مانند دانشآموزان قهرمان اراکی ۷۰نفر ـ ۷۰نفر به زندان میفرستند و سابقه قتل و اعدام دختران نوجوانی همچون فاطمه مصباح را در کارنامه خود دارند و اینک با چهرههایی ظاهرالصلاح و فرهنگیمآب به میان معلمان میروند تا با سخنرانی و بحث و گفتگو و وقتکشی برای رژیم رو به سقوط آخوندها زمان بخرند!
از این دست حرکتها میتوان به سخنرانی جلیلی در یک تجمع حکومتی معلمان به اسم سازمان معلمان اشاره کرد.
داستان یک فریبکاری حکومتی
یادآوری این نکته ضروری است که پاسدار سعید جلیلی اساساً برای سوءاستفاده تبلیغاتی در چنین جلسهای شرکت کرد وی موذیانه و با کمک عوامل خود این جلسه را ترتیب داد و پس از آن نیز با انتشار خبر آن تحت عنوان «دولت سایه» تلاش کرد از آن جلسه برای خود پشتوانه تبلیغاتی در جنگ قدرت باندهای درندهخوی درون نظام درست کند و بدون اطلاع معلمان و بدون هماهنگی با آنها متنی را تحت عنوان جلسه با نمایندگان تشکلهای معلمان کشور منتشر کرد در حالیکه همگان میدانند که تشکل واقعی معلمان همان تشکلهای صنفی معلمان است که بهطور هفتگی از د۲سال پیش تاکنون دستاندرکار قیام و اعتراضهای معلمان است و تاکنون نیز چند اعتصاب سراسری موفق برگزار کرده است.
اعترافات ناگزیر اما هر چند کوچک!
در هفته دوم بهمن ۹۷ سعید جلیلی جلسهای با یک نهاد حکومتی معلمان برگزار کرد که در آن تعدادی از نفرات شرکت کردند در این میان فردی به نام علیرضا هاشمی که نوشتهاند دبیرکل سابق سازمان معلمان ایران است در جنگ و جدال باندی به ناگزیر اعترافاتی نسبت به وضعیت معلمان میکند که قابل توجه است و بهرغم خواست جلیلی کلیت رژیم را زیر علامت سؤال میبرد.
او میگوید:
- معلمان در مشکلات مالی غرق هستند، معلمان مسائل حداقلهایشان حل نیست.
- نیازهای اولیه معلمان که تحت عنوان نیازهای معیشتی میشناسیم برآورده نمیشود و معلمان برای جبران دست به فعالیتهای دیگری میزنند که زیبنده حرفه معلمی نیست.
- معلمان دیگر شاد نیستند، امید در آنها کمرنگ است، بیمعنایی تدریس و زندگی زنگ خطری است که باید به آنها توجه کرد.
- خانوادههای دانشآموزان صرفاً تبدیل به کسانی شدند که آموزش و پروش از آنها پول اخاذی میکند.
- آموزش و پرورش فقط هست ولی فراموش شده و فاقد کارآیی است.
- اولین و اصلیترین موضوع در آموزش و پرورش "سیاستزدگی" است. به این معنی که قدرت سیاسی بر آموزش و پرورش سیطره تام دارد. از عزل و نصبها تا راهبردهای کلان و برنامهریزی! این سیطره شایستهسالاری را حذف و «ارادتمحوری »را جایگزین کرده است.
نتیجهگیری:
اعترافات این مهره حکومتی که تنها گوشهای از واقعیت است نشان میدهد که رژیم آخوندی نه تنها هیچ بهایی و ارزشی برای معلمان قائل نیست بلکه برای دانش آموزان و اولیاء آنها نیز کمترین حقی جز اخاذی از آنها بهرسمیت نمیشناسد.
و از این بدتر آن که آخوندها تنها و تنها برای فریبکاری و سوءاستفاده سیاسی اقدام به اجرای این قبیل حرکات نمایشی و نشست و برخاست با برخی معلمان میکنند وگرنه که خواسته معلمان آزاده کشور، همچنان که بارها فریاد کردهاند عبارت است از:
- آزادی معلمان دستگیرشده، آزادی دانشآموزان دستگیرشده در جریان قیام،
-اجباری و رایگان کردن آموزش و پرورش
-اعاده حقوق پایمال شده معلمان و تنظیم دستمزد معلمان متناسب با نرخ تورم
-دست برداشتن آخوندها از سر مواد آموزشی و تراز کردن مواد آموزشی با جدیدترین دستآوردهای علمی، زدودن مزخرفات آخوندی و خرافههای متعفن آخوندی از کتابهای آموزشی
-تامین بازنشستگی و خدمات اجتماعی و بیمه معلمان و...
بیتردید نقش حقیقی و تاریخی معلمان در جنبش آزادیخواهی مردم ایران، جایگاه و وزنی حیاتی و پیشرو داشته و دارد. جنبشی که بهدنبال برقراری حاکمیت جمهور مردم ایران و توزیع عادلانه ثروت و امکانات ملی بین تمامی ایرانیان فارغ از جنس و رنگ و نژاد و قومیت و مذهب و عقیده آنان است.