این روزها بحث بیپایان بسته اروپا، در اغلب رسانههای حکومتی و اظهارات کارگزاران رژیم مطرح است و گفته شده که به احتمال زیاد روز جمعه ۱۵تیر ۹۷ در نشست مشترک کمیسیون برجام در وین این بسته ارائه خواهد شد.
از طرف دیگر در حالی که روحانی پنجشنبه ۱۴تیر به ایران بازگشته است، بحث در مورد نتایج این سفر هم مطرح میباشد.
نگاهی به درون بسته اروپا!
تا این تاریخ هیچیک از طرفین بهطور مشخص نگفتهاند که بسته اروپا شامل چه مواردی است. روحانی و دیگر دستاندرکاران رژیم با اینکه مفاد آن را میدانند اما تاکنون اطلاعاتی از آن درز ندادهاند.
از سوی دیگر یک سری اظهارنظرها در مورد این بسته وجود دارد که بیشتر حدسیات است به اضافه آنچه که توقعات کارشناسان نظام از این بسته را بازتاب میدهد و دیگر هیچ!
بهعنوان نمونه، نقوی حسینی، عضو کمیسیون امنیت مجلس آخوندها، گفته:
«اخبار در مورد این بسته ضدونقیض است اما باید شامل ۲بخش باشد. بخش اول جبران خسارات خارج شدن آمریکا از برجام و بخش دوم تعهدات اروپا برای حفظ منافع رژیم از برجام».
بهطور خلاصه طیفی از اظهارنظر در این باره وجود دارد که در دو سر طیف نکات متفاوتی ابراز میگردد:
برخی مانند علی خرم حرفشان این است که رژیم باید این بسته را هر چه که هست بپذیرد و زمان را از دست ندهد زیرا اوضاع خیلی خطرناک است.
اما ورای هر حدس و گمانی از آنجا که اعلام شده است روز جمعه، محتوای بسته اروپا اعلام میشود باید صبر کرد و دید در این بسته چه میآید.
بسته اروپا و پرکردن خلأ خروج آمریکا از برجام
باور عمومی آن است که از اروپا آبی برای نظام گرم نخواهد شد. علت هم خیلی روشن است. علت همان جملهیی است که بارها از زبان کارشناسان و رسانههای نظام تکرار شده است:
«اروپا بین رژیم و آمریکا، هرگز رژیم را انتخاب نمیکند و نمیتواند بکند».
میدانیم که شرکتهای بزرگ اروپایی از نظر اقتصادی حتی هژمونی دولتهای خودشان را هم گردن نمیگذارند و این منافع است که تعیینکننده تصمیمهای آنها و معاملاتشان است.
کارشناسان رژیم هم بارها گفتهاند حتی اگر دولتهای اروپایی به شرکتها بگویند بهرغم تحریمها معاملات خودتان را با ایران ادامه بدهید، این شرکتها نخواهند پذیرفت.
شرطوشروط اروپایی!
طبعا در این بسته امتیازهایی در نظر گرفته میشود، اما مهم این است که در برابر، از رژیم چه چیزهایی خواسته شده است. اصلاً چرا رژیم نتوانست قبل از خارج شدن آمریکا از برجام، اروپا را در کنار خودش داشته باشد تا بلکه روی خارج شدن آمریکا هم اثر بگذارد؟
سرفصل این جریان، سفر سال گذشته لودریان وزیر خارجه فرانسه به ایران بود که حمایت اروپا را در مقابل پذیرفتن ۲شرط از سوی رژیم مطرح کرد:
اول تعطیل موشکی
دوم پایاندادن به دخالتها در منطقه
آن زمان لودریان بهروشنی گفت بیایید در این موارد مذاکره کنیم و حتی قرار بود بر اساس توافق لودریان، خود ماکرون هم به ایران برود. و این همه پیش از رفتن ماکرون به آمریکا بود که البته بهعلت راهنیامدن رژیم و اینکه آخوندها نتوانستند در این مورد تصمیم بگیرند، حتی سفر ماکرون به ایران هم منتفی شد.
اینک قاعدتاً باید همین ۲شرط بهنحوی در بسته اروپا آمده باشد و سؤال اینجا است که آیا رژیم در این نقطه، مذاکره در مورد موشک و منطقه را میپذیرد یا خیر؟
البته الآن آنچنانکه علی خرم گفته است و قبلاً هم گفته شده بود، «تصویب اف.آی.تی.اف در مجلس» هم به شروط اروپاییها اضافه شده است.
رژیم با شرطهای اروپایی چه خواهد کرد؟
در شرایط کنونی دیگر موضوع فراتر از این حرفهاست. یعنی اگر حتی رژیم تمامی شرطهای اروپایی را بپذیرد باز مشکلی از او حل نخواهد شد.
البته ممکن است با ظاهرسازیهایی در این زمینه رژیم بخواهد فشار روانی و نگرانی ریزشیهایش را تخفیف دهد اما مسأله اصلی که تحریمهای در راه است، با این بسته حل نمیشود. چون اروپا نمیتواند ۲کار اصلی که نیاز حیاتی رژیم هم هستند را انجام دهد:
یکم؛ خرید نفت از رژیم
دوم؛ تضمین سرمایهگذاری در ایران در کادر قبل از خارج شدن آمریکا از برجام!
و این را همه از جمله در خود رژیم میگویند.
تابلوی دیگر این است که:
شاید رژیم از این بسته بهعنوان حفظ ظاهر و تظاهر به اینکه به بنبست نرسیده، استفاده کند. همچنانکه در مورد همین سفر روحانی برخی تحلیلهای کارشناسان رژیم همین را میگویند، مثلاً عبدالرضا فرجی راد، سفیر اسبق رژیم در نروژ و مجارستان، با تأکید بر اینکه ما نباید از سفر روحانی به سوئیس و اتریش انتظار زیاد و در حد معجزه داشته باشیم، گفت:
«در واقع سفر آقای روحانی بیشتر از هر چیز دارای پیام سیاسی بوده و میتواند برای هماهنگیهای بیشتر میان ایران و اروپا برای همکاری با یکدیگر در قالب بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا باشد».
نهایتا چه میشود؟
در واقع اگر بخواهیم بگوییم پس رژیم چکار میخواهد بکند؟ جواب در همان دوراهی است که ولیفقیه ارتجاع مدتها است قادر به تصمیمگیری در مورد انتخاب یکی از این دو نیست:
یا باید ایستادگی کند و بهای رویارویی را بپذیرد،
یا کوتاه بیاید و کاملاً به خواستهای مطرح شده(از جمله همان ۱۲مادهٔ پمپئو) گردن بگذارد.
نتیجه
سیر وقایع نشان داده که تا این تاریخ، رژیم بر سر این دوراهی درجا زده است. یعنی در بنبست است. اما این حالت، وضعیت بادوامی نیست و خامنهای باید بهزودی خودش و نظامش را تعیینتکلیف کند و وارد یکی از همین دو راه بشود، راه سومی وجود ندارد!