یک سال از جمعهیی که خلیفهٔ خونریز، خون جوانان بلوچ را در خیابانهای زاهدان جاری کرد، میگذرد. روزی که در تقویم و حافظهٔ مردم ایران به «جمعهٔ خونین زاهدان» ثبت شد و یاد و خاطرهٔ تلخ جمعهٔ سیاه و خونین شاه را در اذهان تداعی میکند.
در آن روز جوانان دلیر بلوچ در پی فراخوان برای اعتراض به کشتار مردم در شهرهای مختلف و تعرض جنایتکارانهٔ سرکرده نیروی سرکوبگر خامنهای به یک دختر شریف و آزادهٔ بلوچ، مقابل کلانتری۱۶ زاهدان تجمع کردند و با فریاد «میکشم، میکشم، آنکه برادرم کشت» و «مرگ بر خامنهای» و «این همه سال جنایت، مرگ بر این ولایت»، تمامیت نظام را به چالش کشیدند.
بهفرمان خامنهای نیروی جنایتکار انتظامی از داخل کلانتری و مأموران لباسشخصی که در بالای ساختمانهای اطراف مصلای زاهدان مستقر بودند، جوانان و زنان و کودکان بلوچ را به رگبار بستند و بیش از ۱۲۰تن از هموطنان بلوچ را بهشهادت رساندند. شهیدانی که امروز هر یک به سمبلی از مظلومیت و پایداری تبدیل شدند. از «هستی نارویی» دخترک معصوم و ۷سالهٔ بلوچ که با اصابت گلولهٔ گاز اشکآور به سرش بهخاک افتاد تا «زر بیبی اسماعیلزهی» مادری که بهعلت اصابت گلولهٔ جنگی پاسداران خامنهای در کمرش، پس از ۱۴۳روز درد جراحت جانباخت.
دبیرخانهٔ شورای ملی مقاومت روز ۹مهر ۱۴۰۱ اسامی ۴۴شهید قیام در روز جمعهٔ خونین را اعلام کرد و خانم مریم رجوی گفت: «قلبها در سراسر ایران از خشم آکنده شد. ارادهٔ قیام، صدبار بیشتر صیقل خورد و هیولای سفاک ولایت فقیه میخ دیگری بر تابوت خود کوبید. حالا خونها و رنجهای هموطنانمان از اهل سنت در سیستان و بلوچستان تا بهپاخاستگان تالشی در شمال، از قیامکنندگان کردستان و آذربایجان تا بهپاخاستگان تهران و بهجان آمدگان در خراسان و خوزستان و دانشجویان در سراسر ایران، خونها و رنجها و خواستهایشان بههم آمیخته است. خامنهای و رژیم پوسیدهٔ آخوندها از قتلعام و سیلاب خونی که در زاهدان بهراه انداخته اند، جان سالم بهدر نخواهند برد».
خلیفهٔ خونریز ارتجاع گمان میکرد میتواند با رگبار گلوله و کشتار جوانان، صدای نسل انقلاب را در شهرهای سیستان و بلوچستان خاموش کند اما از جوشش خون شهیدان حریق برخاست.
از آن روز «جمعههای بلوچستان» در تداوم آن «جمعهٔ خونین» و حماسی، به یک سنت انقلابی و مترقی تبدیل شده و روح آزادیخواهی این خطه از میهن دربند را نمایندگی میکند.
در این مدت خامنهای تلاش کرد با اعدام و دستگیری و تهدید جوانان بلوچ و با قطع اینترنت، استفاده از دوربینهای مداربسته، بستن راهها و و فرستادن انواع هیأتهای سیاسی و نظامی مانع از ادامهٔ قیام در منطقه شود اما جوانان غیور و دلاور بلوچ با شعارهای کوبندهٔ خود بر دهان ضحاک کوبیدند طوریکه در اولین جمعهٔ سال نو، در حالی که نیروهای انتظامی و سپاه جنایتکار تمام شهر را قرق کرده بودند، دلاوران بلوچ با شعار: «خامنهای قاتله، حکومتش باطله»، «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه چه رهبر» و «برادر شهیدم، خونتو پس میگیرم» در برابر قاتلان ایستادند. آنها همچنین پلاکاردها و پردهنوشتههایی حمل میکردند که بر آنها این عبارات نقش بسته بود: «نه سلطنت نه رهبری، دموکراسی برابری» و «نه به سلطنت، نه به ولایت، آری به عدالت».
کار بهجایی رسید که روز ۲۹مرداد اسماعیل حسینزهی، عضو مجلس ارتجاع، در وحشت از اوجگیری قیام و جمعههای فریاد بلوچستان، هراسآلود گفت: «تاکنون هیچگونه پاسخ قانعکنندهای به خانوادههای داغدار جمعههای خونین زاهدان و خاش در راستای مجازات عاملان این فاجعه انسانی و حقوق آنان داده نشده است چنین رفتاری از مقامات پاسخگو فقط و فقط باعث شکاف عمیق بین مردم و دولت خواهد شد و نظم اجتماعی را از بین خواهد برد».
از آن جمعه(۸مهر ۱۴۰۱) تا این جمعه(۷مهر ۱۴۰۲) که پاسداران جنایتکار با اعزام نیرو از شهرهای مختلف و کنترل تمام راهها و معابر و قطع اینترنت، ترس و هراسشان را بهنمایش گذاشتند، خون شهیدان بلوچ میجوشد و جوانان دلیر و غیرتمند بلوچ میخروشند و تمام ایران و قیامآفرینان و شورشگران برای آزادی در مسیر قیام رهاییبخش و برای بهزیر کشیدن ضحاک خونآشام بهپامیخیزند.