رئیسی جلاد، امروز طی سخنرانی در سالروز هلاکت دژخیم قاسم سلیمانی گفت که «ترامپ و پمپئو» یا باید محاکمه شوند، یا «دست انتقام از آستین امت بیرون خواهد آمد!».
اما درست همان موقع، تعدادی از همان «امت» که قرار است «دست انتقام از آستین» شان بیرون بیاید، در نامهیی بهشمخانی، دبیر شورای عالی امنیت نظام از «خمودگی و کلیگویی» سران نظام میگویند و میپرسند که «دو سال از کشته شدن قاسم سلیمانی گذشت و معالاسف سؤالی که در ذهن» عناصر نظام و همان «امت مرور میشود این است که» چرا خبری از انتقام سخت ادعایی نشد؟ و همین «امت» خود پاسخ را میدهند که «بهراستی که گویا «انفعال» تبدیل به گفتمان حاکم بر نظام شده» و یادآوری میکنند که نهتنها خبری از آن دستی که قرار بود برای انتقام سخت از آستین امت بیرون بیاید، نبوده و نیست، بلکه «شاهد همین انفعال در برابر ترور فخریزاده هم هستیم!» (نامهٔ ۳تشکل حکومتی بسیج دانشجویی به شمخانی-۱۳دی).
البته نظام چندان هم منفعل نیست! از چند روز پیش بساط مفصلی با هزینههای نجومی برای برنامهٔ سالروز هلاکت دژخیم سلیمانی تدارک شده که در روز ۱۳دی بهاوج خود رسید. حتی در عراق با انبوه وعده و پول و ارسال اتوبوس بهاستانهای مختلف، تلاش کردند تعدادی را در محل کشته شدن دژخیم سلیمانی، جمع کنند؛ که حاصل آن تنها حضور چند صد مزدور شد!
در داخل ایران هم تبلیغات سرسامآور و هیاهوی کر کننده در رسانههای حکومتی بهپا شده، همراه با درست کردن فیلمها، انیمشینها، ترتیب نمایشگاهها و سخنرانیهای مختلف، چاپ انواع کتابها، داستانسراییها و حتی ساخت بازیهای رایانهای برای سلیمانی!
اما این همه هیاهو برای چیست؟
هیاهو و حلوا حلوا کردن جنازهٔ دژخیم، ابزاری برای سرپوش گذاشتن بر ابر بحرانهایی است که خامنهای، رئیسی و کل نظام ولایت گرفتار آن هستند.
تحریمها رژیم را خفه کرده، اقتصاد را فروپاشانده، قیمت ارز به ۳۰هزار تومان رسیده، تورم با اعلام رسمی از ۵۰درصد عبور کرده و بهگفتهٔ کارشناسان و رسانههای نظام در سال۱۴۰۱ از ۷۰درصد هم میگذرد، گرانیها بیداد میکند، سفرهها پیاپی کوچک میشود و بهجایش زبالهگردی گسترش مییابد، اجارهبها جهش میکند و بهجایش پشتبام خوابی و راهپلهخوابی، تا اتوبوسخوابی گسترش مییابد.
در مذاکرات وین هم رژیم میان تسلیم و رویارویی با جامعهٔ جهانی در گلمانده و هیچ چشماندازی برای لغو تحریمها دیده نمیشود. یک روز میگویند تا آمریکا تمام تحریمها را لغو نکند، نظام بهتعهداتش باز نمیگردد؛ روز دیگر با یک غلطکردمگویی میپذیرند تنها «تحریمهای برجامی» لغو شود و کارشناسانش میگویند این یعنی هیچ گشایش اقتصادی در کار نیست، چرا که اگر هم محقق شود، تنها یک لایه (تحریم اتمی) را از میان لایههای متعدد تحریم (تحریمهای مربوط به تروریسم، حقوقبشر، موشکی و تحریمهای کنگره) بر میدارد! یک روز میگویند فقط بر سر متنی که نظام در مذاکرات ارائه داده بحث میکنیم، روز دیگر زمزمههای کوتاهآمدن رژیم از خواستههایش منتشر میشود (نورنیوز-۱۲دی) و خطیبزاده در روز شروع دوبارهٔ مذاکرات از «متن مشترک» صحبت میکند (۱۳دی). این وضعیت بلاتکلیفی در بستر بحران بیراهحلی، در شرایطی است که جامعه نیز بیش از همیشه در تب و تاب خیزش و قیام است.
اینها از چشم نیروهای رژیم هم پنهان نیست و بیش از همیشه مسألهدار و دچار ریزش هستند. همین ابر بحرانهاست که خامنهای و رئیسی را بهشدت نیازمند هیاهوی سخت میکند تا بلکه پوششی باشد برای این وضعیت بحرانی و خطرناک و منحرف کردن اذهان نیروهای روحیهباختهٔ نظام.