این روزها رسانهها و مهرههای حکومتی وابسته به باند مغلوب و بعضاً وابسته به باند غالب بیش از گذشته نسبت به گسست و فروپاشی نظام هشدار میدهند.
هر یک از این دو باند حکومتی دیگری را مسبب این وضعیت میدانند، و برای برونرفت از این وضعیت و جلوگیری از آن راهحلی ارایه میکنند.
اما این راهحلها نه تنها هیچ گرهی از بنبست کنونی نمیگشاید و از شتاب حاکمیت به سمت سرنگونی جلوگیری نمیکند، بلکه روند پایان یافتن نظام سرعت بیشتری نسبت به قبل گرفته است.
روزنامه مردمسالاری به شرایطی اشاره میکند که باعث شده است: «اعتماد بین ملت و دولت بهکلی از بین برود»، این در حالی است که «فرصت آزمون و خطا» دیگر وجود ندارد و «شایسته است برای جلوگیری از گسست و فروپاشی اجتماعی واقعگرا باشیم و تغییرات بنیادی در سیاستگذاری داخلی، شفافیت و نحوه تعامل با جامعه و تحولی در سیاست بینالمللی داشته باشیم» (مردمسالاری ۲۷شهریور۹۹).
در جریان برجام رژیم در زمینه اتمی عقبنشینی کرد و جامزهر برجام را نوشید تا شاید بتواند اقتصاد را از بنبست بیرون بیاورد و از فروپاشی آن جلوگیری کند، اما نه تنها این مهم حاصل نشد بلکه نتیجه این عقبنشینی مخصمه کنونی در رابطه با اعمال مکانیسم ماشه از جانب آمریکا است، ضمن اینکه اقتصاد هم در آستانه فروپاشی کامل است.
در جریان عقبنشینی و زهرخوران اتمی حکومت آخوند هم چوب را خورد و هم پیاز طوری که پس از گذشت چند سال از آن خامنهای میگوید «… حالا در برجام خسارت فراوانی در این زمینه به ما وارد شد…» (تلویزیون شبکه سه ۱۰مرداد۹۹).
اکنون نیز در زمینه سیاست خارجی بهویژه در مقابل سیاست کنونی آمریکا و بهقول مردمسالاری «تحول در سیاست بینالمللی»، ولیفقیه بیش از هرکس دیگر به آثار زهرآگین برجام بر پیکره فرتوت حکومتش واقف است و در این رابطه میگوید: «دشمن میگوید بیائید مذاکره کنیم یعنی اینکه بیائید شما پشت میز مذاکره بنشیند ما به شما بگوئیم آقا باید شما موشک نسازید، شما هم باید قبول کنید اگر قبول کردید که خوب پدرتان در آمده یعنی خودتان را بیدفاع کردید اگر قبول نکردید همین آش هست و همین کاسه باز هم دعوا باز هم تحریم باز هم تهدید مذاکره یعنی این اینی که من میگویم با آمریکا مذاکره نمیکنیم دلیلش این است که این مذاکره حالا البته او سود میبرد» (تلویزیون شبکه سه ۱۰مرداد۹۹).
در رابطه باسیاست داخلی و برخورد با مردم نیز هرنوع عقبنشینی به زیان رژیم و به سود مردم است. روزنامه آرمان در رابطه با آنها مینویسد: «آستانه تحمل جامعه به واسطه انبوهی از معضلات معیشتی در کنار نبود آزادیهای مدنی و اجتماعی و چالشهای دیگر در حال پرشدن است» (آرمان ۲۷شهریور۹۹).
واقعیت این است که خیلی وقت است که آستانه تحمل جامعه پرشده است و نتیجه آن هم قیامها و اعتراضات مردم طرف سه سال گذشته است.
قیامهایی که باعث تنش درونی رژیم شده و روزنامه آرمان نگران است که «رقابتهای جناحی میتواند بهانهیی اندک برای شکلگیری جنبش اجتماعی باشد» (آرمان ۲۷شهریور۹۹).
رونامه اعتماد ۲۷شهریور۹۹ نیز نگران «نافرمانی مدنی» و «دور زدن قانون توسط شهروندان» است.
واقعیت این است که طی سالهای اخیر کار مردم از «نافرمانی و قانونگریزی» گذشته و آنها درصدد سرنگونی رژیم هستند، چنانکه پیش از این نیز با «شعار مرگ براصل ولایت فقیه مرگ بر خامنهای مرگ بر جمهوری اسلامی»، آشکارا تمامیت نظام را مردود اعلام کردند.
نافرمانی مدنی برای مردم کشوری موضوعیت دارد که حقوق اساسی آنها در زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تماماً پایمال نشده باشد و مردم برای بهدست آوردن بخشی از حقوق مدنی اقدام به اعتراض و اعتصاب میکنند.
مردم ایران که بهگفته روزنامه اعتماد قوانین را دور میزنند، اعتراضشان تنها در راستای نفی قانون و مقررات دست و پاگیری که حاکمیت بر آنها تحمیل کرده نیست، بلکه خروش آنها علیه تمامیت نظامی است که بیش از ۴دهه جز سرکوب مردم و غارت اموال آنها دستاوردی نداشتهاند.
بیدلیل نیست که روزنامه شرق ۲۹شهریور۹۹ در زمینه خشم و نفرت عموم مردم زیر فقر رفته مینویسد: «آنچه دولت روحانی را از نفس انداخت اعتماد ازدسترفته تهیدستان بود. تاکنون هیچکدام از مسئولان دولت کنونی و سابق و جریانهای سیاسی به اعتماد ازدسترفته تهیدستان اشارهیی جدی نکردهاند، چرا که هیچکدام از این جریانهای سیاسی منافع واقعی این تودهها را نمایندگی نمیکنند».
آخوند مصباحی مقدم هم با اشاره به بحرانهای لاعلاج خصوصاً بحران اقتصادی، «شرایط کنونی» را «قابل دوام» نمیداند، شرایطی که «جز یاس و ناامیدی چیزی در مردم خصوصاً نسل جوان، مشاهده نمیشود. پس باید تغییراتی رخ دهد». (سایت انتخاب ۲۵شهریور۹۹)
آری، قطعاً «باید تغییراتی رخ دهد» و مردم هم همین را میخواهند، منتها خواست مردم تغییراتی بنیادین یعنی سرنگونی تمامیت این نظام است. آنچه روزنامههای حکومتی شرق و مردمسالاری به آن توصیه میکنند که «باید تغییراتی رخ دهد»، تلاشهای زبونانهای است حول اصلاح از درون نظام که سالهاست پنبه آن توسط مردم زده شده است (اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا).
بنابراین تغییر از این جنس که خامنهای و نظامش بخواهند از سرکوب و زندان و اعدام کوتاه بیایند و زهر اجتماعی بهخورند، طبعاً شکافی را ایجاد میکند که نظام آخوندی را تا ته خواهد برد، یعنی همان خواست مبارک مردم ایران.
موضوعی که «مقام عظمای ولایت» بیش از هرکس دیگری به آن اشراف دارد و تاکنون نه تنها قدمی در این راه برنداشته است، بلکه تا توانسته اهرم اعدام و سرکوب را اعمال کرده است.
اما روشن است که تیغ سرکوب با توجه به نفرت انفجاری که در جامعه بهدلیل عملکرد ۴۰ساله این رژیم وجود دارد هر آن ممکن است به روی نامبارک خامنهای و نظامش برگردد و این را خامنهای و سپاه سرکوبش میفهمند. بنابراین دستشان در سرکوب و بگیر و به بند نسبت به گذشته بسته است و این اقدامات کارآیی سابق را ندارد. این واقعیتی است که وحشت را در سراپای نظام تزریق کرده و توصیههای رسانههای حکومتی که فوقا آمد ریشه در همین وحشت دارد.