فقر و محرومیت در استان سیستان و بلوچستان و توسعه نیافتگی آن، باعث شده تا مردم این استان در زمینههای مختلف اقتصادی و اجتماعی با مشکلات طاقتفرسایی روبهرو باشند.
نابرابری در این استان روندی در حال افزایش است، در حالی که ظرفیت برای بیرون آوردن مردم از فقر و تنگدستی در آن وجود دارد.
اما دولتهای ضدمردمی در حاکمیت آخوندی این ظرفیتها را در جهت تغییر رفاه مردم بکار نگرفته، بلکه در جهت غارت و چپاول بکار گرفتهاند از جمله استفاده از ظرفیتی نظیر بندر چابهار
فقر در این استان آنچنان بیداد میکند که عدهیی از مردمان این استان به جنوب کرمان پناه برده که آن منطقه نیر جزو مناطق فقیر کشور است .
مردمان بلوچ در جنوب کرمان خانههایشان کپری است، شبها از روشنایی برق بیبهرهاند و در گرمای سوزان تابستان تنها چارهشان تحمل کردن گرما است و از آب هم خبری نیست.
این سهم مردم محروم بلوچ و فرزندانشان از بیتالمال! و دارائیهای کشور است، طوری که تنها وسیله سرگرمی کودکانشان عروسکهای دست ساخت و پارچهای است.
این کودکان خردسال عروسک به دست در منطقهیی خشک و بیآب و با گرمای بالا خود را سرگرم میکنند تا روز را به شب برسانند.
وضعیت مردم و کودکان منطقه را گزارشگر روزنامه اعتماد ۱۱شهریور۹۹ چنین توصیف کرده است: «درست در سرحدات ۲۰سال نخست قرن ۲۱ تصویری قرن نوزدهی را متصور شدن شاید امری دشوار باشد و غیرملموس و تداعی ساختن و مجسم کردن و بیان داشتن شرح زیست آدمیان آن دوره دور نیز بود نامأنوس؛ ولی ممکن است باورش سخت باشد برای آدمی در سده اخیر اما این قلم به اعتراف و صراحت بیان میدارد شرح زیر وصف حال اکنون کودکان کنج شرقیترین جغرافیای ایرانزمین است؛ سیستان و بلوچستان!
کودک لختپا، تکیده، زردرو با جامهای مندرس و چاکخورده از هر سو چون بیرقی بیاراده رقصان به دست باد در جنگ برای چنگ زدن و به دندان جویدن تکه نانی خشک در حدود یک مخروبه که محل انباشت زبالههاست سرگردان و بیهدف رهاست در پی دیگر همسالان خویش یک به یک به قطار که بدون شک بیشباهت نیستند هر کدام ایشان به ظاهر از آن یکی!».
کودکانی که وصف حالشان در گزارش اعتماد آمده است و تشنهکام آب هستند و برای پرکردن ظرف آبی از هوتکها تعدادی از آنها طعمه گاندو شده و کشته میشوند، اگرهم کشته نشوند دست یا پایشان قطع میشود.
اما کجای بلوچستان آب دارد و کجای این منطقه دغدغه آب فکر و ذکر شبانهروزی مردم آن نیست؟
امری که ناشی از غصب حقوق این مردم و ایجاد نکردن زیرساختهای لازم در منطقه توسط رژیم آخوندی است.
پای درد دل مردم
دریک ویدئو کلیپ که در رسانههای اجتماعی منتشر شده است کودکانی در حال دویدن هستند اما آنها برای بازی و ابراز شادی نمیدوند بلکه در تلاشند تا خود را به تانکر آب برسانند تا ظرفی آب برای خانه بگیرند.
حرف بزرگترها هم این است: «آسایش نداشتیم، بسوزد این زندگی و این چه زندگی است که ما داریم، ۱۷سال است بیآب هستیم و در رنج و سختی و بدبختی و ستم زندگی میکنیم.
چهار ماه است وضعیت ما اینطور است و قطرهای آب نداریم و شما حال و روز ما را میبینید، این چه روزگاری است خرد و کلان پیرمرد، پیرزن و همه ما گرفتاری داریم».
همه مردم از توسعه نیافتگی منطقه، بیآبی، بیغذایی و نداشتن امکانات خنککننده در گرما شکایت دارند، و این مردم با هر کسی سخن بگویند حرف یکی بیش نیست، نارضایتی از تبعیض و ظلمی است که از جانب حاکمیت بر آنها وارد شده است.
سیستان و بلوچستان در کنار دریای عمان است و این در شرایطی است که در بسیاری از مناطق آن آب لولهکشی وجود ندارد، و اگر رژیم بخشی از درآمدهای ناشی از چپاول خودش را در این منطقه خرج آبرسانی به مردم میکرد قطعاً مشکل حل میشد.
کودکان قربانی گاندو
در زمینه بیآبی در مناطق روستانشین بلوچستان سایت عصر ایران ۱۱شهریور۹۹ با عنوان: اینجا «آب» گاهی بهای «جان»دارد نوشت: «روستانشینان سیستان و بلوچستان سالهاست از نبود آب شرب سالم و بهداشتی رنج میبرند بهطوری که این روزها ۸۱درصد روستاهای حوزه دشتیاری و چابهار بهصورت سقایی یا تانکر آبرسانی میشوند. مردم اینجا هر چند با فقر و تنگدستی و نبود جاده و امکانات بهداشتی و آموزشی کنار آمدهاند ولی نبود آب شرب آنها را در تنگنای سختی قرار داده بهویژه آنکه هر از چندگاهی شاهد حوادث تلخ و قربانی شدن جگرگوشههایشان در هوتکها و رودخانهها هستند. اینجا "آب"مادهای باارزش و کمیاب است و بهای گزافی دارد؛ حتی گاهی به قیمت"جان".
استان سیستان و بلوچستان سالهاست با مشکل بیآبی و کمآبی روبهروست و اهالی اکثر روستاهای این استان ناگزیرند آب شرب و مصرفی خود را از هوتکها و رودخانهها تأمین کنند که هم بهلحاظ بهداشتی شرایط مناسبی ندارد و هم بهدلیل زندگی برخی حیوانات وحشی نظیر گاندوها این نقاط بسیار خطرناک هستند و هر از چند گاهی حوادث تلخی را برای اهالی رقم میزند».
تشنگی مردم و مزارع سیستان و بلوچستان در شرایطی است که سدهای آن در فصلهای بارندگی سرریز میشوند و سیلاب آنها مردم را مورد تهدید قرارمیدهد، اما در تابستان آب این سدها مانند بسیاری از سدهای کشور توسط کارخانهها و تأسیسات حکومتی از جمله وابسته به سپاه پاسداران ربوده میشود.
قصهای تلخ
در زمینه فقر و نابرابری در استان سیستان بلوچستان روزنامه همدلی ۱۵شهریور۹۹ با عنوان «یک استان و اینهمه درد» نوشت: «از هزار و یک داستان محرومیت مردمان این استان، قصه تلخ غرقشدن زنان و کودکان آنان بهخاطر نبود آب و گاز، تراژدی تلخی است که پایانی ندارد.
داستان کمبود گاز مانند کمبود آب در استان سیستان و بلوچستان قصه درازی دارد. این استان ۱۱.۴درصد از مساحت کل کشور را به خود اختصاص داده است و ۲میلیون و ۷۷۰هزار نفر جمعیت دارد و بیش از ۳۴۱هزار خانوار شهری و حدود ۳۶۳هزار خانوار روستایی را در ۴۷شهر و ۱۰هزار و ۱۴روستا جای داده است. جالب است که از ۴۷شهر و ۱۰هزار روستای این استان فقط ۵شهر و ۷روستا از نعمت گاز برخوردار هستند. اگر این آمار را با سایر شهر و روستاها مقایسه کنیم، هم از لحاظ زمان گازرسانی و هم تعداد شهر و روستاهای دارای نعمت گاز به اختلاف فاحش و عجیبی دست پیدا میکنیم. اختلافی که فقط میتواند تبعیض و نابرابری را نشان بدهد. بهدلیل همین تبعیضها است که هنوز زنان در سیستان و بلوچستان یا باید کپسول گاز روی سر حمل کنند یا مجبورند برای یافتن هیزم به کوه و کمر بزنند و جان خود را از دست بدهند. در موضوع آب نیز همین داستان وجود دارد. زنان و دختران یا باید ظرفهای سنگین آب را ساعتها بر دوش بکشند یا بهخاطر شستوشوی لباس و ظرف طعمه هوتک و سیلاب شوند یا گاندوها آنان را بدرند.
فقط از سال۹۷ تاکنون دستکم خبر جانباختن ۱۸نفر در هوتگها که بهطور عمده زن و کودک هستند، رسانهیی شده است».
آموزش و پرورش
بسیاری از مدارس منطقه کپری و چادری و فاقد امکانات رفاهی لازم برای کودکان است که بتوانند بهراحتی در آنها درس بخوانند.
مشکلات تحصیل برای آنها در شرایط بحران کرونا دوچندان شده است، زیرا حضور در کلاس درس برای آنها خطرناک است، این در شرایطی که بسیاری از آنها گوشی همراه هوشمند ندارند و در مناطقی هم ارتباط اینترنتی برقرار نشده است.
به گفته حمیدرضا درخشانی مدیر کل آموزش و پرورش رژیم در سیستان و بلوچستان ۴۰۰هزار دانشآموز این استان به آموزش مجازی دسترسی ندارند. (روزنامه ایران ۱۷ شهریور۹۹)
وضعیت بهداشت
این مردم آنچنان در منگنه فقر و محرومیت قرار دارند که حتی از حداقلهای بهداشتی نیز محروم هستند. در این رابطه علی خضریان عضو مجلس ارتجاع از تهران با اشاره به سفر هیاتی از اعضای مجلس ارتجاع به استان سیستان و بلوچستان، گفت: «به منطقه ایرانشهر سفر کردیم و از روستاهای اطراف بازدید بهعمل آمد که متأسفانه مردم این منطقه از امکاناتی چون حمام و دستشویی بیبهره هستند در حوزه برق نیز امکانات مناسبی در روستاها نبود». (خبرگزاری مجلس ۱۵شهریور۹۹)
این شرایط دردناک روستاهای ایرانشهر در حالی است که این شهر دومین شهر بزرگ استان است.
در شرایطی که کرونا در کشور بیداد میکند بنا بهنوشته خبرگزاری نیروی تروریستی قدس ۶۰درصد مردم سیستان و بلوچستان توان خرید ماسک ندارند (تسنیم ۱۱شهریور۹۹)
البته مشخص نیست که این درصد کوچکنمایی نشده باشد و درصد واقعی مردمی باشد که بهدلیل فقر امکان تهیه ماسک ندارند، اما به فرض تکیه بر آن مشخص نیست۴۰ درصد مردمی که توان خرید ماسک دارند، اولاً در هفته چند ماسک میتوانند تهیه کنند، ثانیا توانایی آنها تا چه زمانی ادامه خواهد یافت، چون فقر بهداشت در منطقه نیز بسیار گستردهتر از آن است که بهطور رسمی به آن اعتراف میشود.
نتیجه:
دلیلی برای زندگی مردم سیستان و بلوچستان با این شرایط مشقتبار وجود ندارد، جز اینکه سردمداران این حاکمیت سهم آنها را غارت کردهاند.
آنها و فرزندانشان در ناز و نعمت زندگی میکنند، اما بهای زندگی انگلی آنها را عموم مردم فقیر ایران بهویژه مردم سیستان و بلوچستان باید با فقر و نداری خویش بپردازند.
غارتگران حکومتی در بهترین مناطق تهران و شهرستانها در کاخها، ویلاها و آپارتمانهای مجلل زندگی میکنند، ساختمانهای مجلل خود را به بهای آوار کردن هزار کوخ و کپر بر سر مردم فقیر خصوصاً مردم سیستان و بلوچستان برپا ساختهاند.
ثروتهای میلیاردی سردمداران نظام در داخل و خارج کشور خصوصاً اموال ۲۰۰میلیارد دلاری بیت خامنهای، به بهای گرفتن آب و غذا و سایر امکانات معیشتی و رفاهی از این مردم بهدست آمده است.
زندگی انگلوار اشرافیت وابسته به آن نیز بر پایه خوردن حق اکثریت محروم و بیپناه ایران میچرخد.
این چنین است که رژیم با دامنگیر کردن فقر و محرومیت بر اکثریت مردم ایران، زندگی را به کام آنها و فرزندانشان تلخ کرده است.
اما به یقین روزی خشم مردم سد ظلم و استثمار نظام آخوندی را درهم شکسته و آنرا سرنگون خواهند کرد.