سؤال: بحران اتمی رژیم با کشورهای ۱+۵که در درون رژیم جنگ و دعوای شدیدی را بهوجود آورده، اکنون با موضوع بررسی سایتهای اتمی و نظامی رژیم و بازدید از آنها، به یک بحران شدیدتر در درون رژیم تبدیل شده است.
با توجه به سفر نیکی هیلی ـ سفیر آمریکا در سازمان مللمتحد ـ به اتریش و بررسی این موضوع با آژانس انرژی اتمی، این واقعه، چه نتایجی را در پی دارد و چه تضادی برای رژیم ایجاد کرده است؟
محمدعلی توحیدی: تا آنجایی که به سفر سفیر آمریکا در سازمان ملل به وین و سیاست آمریکا برمیگردد، دولت آمریکا در رابطه با اجرای برجام توسط رژیم، باید هر سه ماه به کنگره گزارش بدهد و این موضوع از همان زمان اوباما که این توافق را درست کرد اجرا شده و هنوز هم هست. آخرین گزارش در ژوئیه بوده و قرار است در اکتبر گزارش بعدی داده شود.
پایه این گزارش هم عبارت است از اینکه کارکرد راستیآزمایی یا کنترلهای آژانس از چه چیز حکایت میکند؟ آیا رژیم رعایت کرده یا نه؟ در همین رابطه دولت آمریکا سفیرش در سازمان ملل ـ نیکی هیلی که مقام بالایی هم در سطح وزیر خارجه دارد و در مأموریتهای ویژه فعالیت میکند ـ را به وین فرستاده که پای مسألهٴ راستیآزمایی و کنترل را سفت کند. میخواهند با آژانس دقت عمل انجام بدهند که بعد بتوانند بر اساس آن گزارش بدهند. این کار طبعاً برای دولت آمریکا و سایر دولتها که طرف این معاهده هستند، یک روند طبیعی است. اما تا جایی که به بحران درون رژیم برمیگردد، این تحول از این بابت بسیار مهم است که رژیم را در مقابل کارکرد برجام یا زهر اتمی که استراتژی بمبسازی رژیم را متوقف کرده ـ و رژیم هم تعهداتی داده ـ دچار چالشهای جدی میکند. یا رژیم بایستی بر اساس تلاشی که آمریکا یا سایر طرفها میکنند، از امتیازهایی که اوباما داده یا شکافهایی که در این ماجرا بوده، چشم بپوشد، با دقت کامل رعایت کند و به بازرسیها کامل تن بدهد. این باعث میشود که اثر زهر خیلی بیشتر شود؛ یا اگر بخواهد لاپوشانی کند یا تبعیت نکند که آن هم برایش عواقب بسیار سنگینی دارد. در نتیجه، برای حکومت آخوندی یک چالش و بحران بسیار جدی ایجاد شده که موضعگیریهای متفاوت و متناقض و زد و خوردهایی در درون خودشان ـ حتی در رابطه با بیرونشان هم ـ ایجاد کرده است.
ظریف به رئیس آژانس نامه نوشته که ما به یکسری بازرسیها تن نمیدهیم. پیغام و پسغامهایی هم میفرستند. ظریف در همین نامهاش یک اظهار نگرانی شدید کرده که مبادا آنچه ما مخفیانه توافق کردیم، افشا بشود! چون این بوده که دولت اوباما آن موقع امتیازاتی به رژیم داده و یکسری توافقاتی از این دست کردهاند؛ و حالا ظریف میگوید مبادا اینها افشا شود. طبعاً ممکن است دولت جدید آمریکا بخواهد از این موارد صحبت کند که آخوندها خیلی از این میترسند که بعداً شکافها بسته شود.
در داخل رژیم هم موضعگیریهای متعددی با اختلافات و مسائل گوناگون وجود دارد. یک نمونهاش واکنشها و موضعگیری علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم است که همراه ظریف پای دوم این مذاکرات بود. صالحی گفت ما میخواهیم برجام حفظ شود. ما به هر قیمت دنبال حفظ برجام هستیم. ولی در ادامه یک تهدیدی کرد که اگر مثلاً نشد، ما ظرف پنج روز در «فردو» غنیسازی ۲۰درصد را شروع میکنیم. یعنی یک تهدیدی با این مضمون که برجام را زیر پا میگذاریم و دنبال بمبسازی میرویم.
این موضعگیری صالحی از بابتی خیلی ناشیانه و بد بود؛ چون خیلی مسأله در درون رژیم ایجاد کرد. از آن طرف با حرف خودش متناقض است؛ چون سیاست اصلی این است که برجام را حفظ کنند و این را هم میگویند؛ ولی از طرف دیگر هم میگوید ما پنج روزه میتوانیم شروع کنیم. بهطور خاص هم استناد کرد که توی برجام یک کارها و پیشبینیهایی کردیم که میتوانیم این کار را بکنیم. این در واقع به طرف مقابل امتیاز میدهد که بگوید شما به روح برجام وفادار نیستید و دارید نقض میکنید. یعنی حرف صالحی پای طرف مقابل را سفت میکند که بازرسیها باید جدی باشد.
در نتیجه، این چیزها باعث اعتراضاتی شد. این تازه یک نمونه است. بهخصوص که صالحی قبلاً وزیر خارجه احمدینژاد بوده و درگیر فعالیتهایی بوده که رژیم در رابطه با گسترش تروریسم میکرد. مثل بند و بست با دولت آرژانتین و یا سفر به سوریه و مذاکراتی که آنجا کرده بود و اینها در اخبار سیمای آزادی هم آمده بود. و صالحی چون در هر دو طرف بوده، چنین موضعگیرییی میکند و چنین جنجالی هم ایجاد میشود. بنابراین در رژیم تنش و بحران بسیار جدی ایجاد شده است.
مجری: اگر موافق باشید همین موضعگیری و صحبتهای صالحی را بشنویم تا من سؤال بعدی را مطرح کنم.
علیاکبر صالحی- تلویزیون رژیم-۳۱مرداد ۹۶: «بزرگترین اولویت ما در سازمان انرژی اتمی، حفظ برجام است؛ به گونهیی که نه به هر قیمتی. ما متناسب با اقدامات طرف مقابل، برنامه داریم. آمادگی لازم را برای بدترین سناریوها در نظر داریم. فوردو را ما بهنحوی در برجام تثبیت کردیم که اگر اراده بکنیم، ظرف چهار ـ پنج روز میتوانیم در آنجا تولید ۲۰درصد را شروع کنیم».
سوال: آقای توحیدی! این تهدیدی که میکند، با حرفی که میگوید ما برجام را میخواهیم حفظ کنیم، متناقض است. آیا این بهدلیل همان پیشینهیی میباشد که شما اشاره کردید که یک موقع در دولت احمدینژاد بوده است؟ آیا به این خاطر در سیاستی که دنبال میکنند، زاویههایی با روحانی دارد؟
محمدعلی توحیدی: فکر نمیکنم. شما در اول صحبت اشاره کردید که چنین بحران و تنش استراتژیکی که بعد از زهر اتمی شروع شده، رژیم را میلرزاند. الآن صالحی از «بدترین سناریو» صحبت میکرد. پس رژیم الآن خودش را با بدترین سناریوها بررسی میکند که چه کار بکند و چه کار نکند. یعنی یک لرزهیی، یک تکانی و یک تنشهایی داخل رژیم هست. این واکنشهای عجولانه، اشتباه و مثل یک حیوان وحشی سر به در و دیوار زدن، نشان از این دارد که فاشیسم مذهبی در رابطه با سیاست بمبسازی که داشته، در تله افتاده است. به این دلیل چنین عکسالعملهای واقعاً نسنجیده از اینها سر میزند. بنابراین الزاماً نباید دنبال این رفت که چه دلیل سیاسی خاصی داشته که این کار را کرده است.
آن موقع که صالحی با ظریف این برجام را ظاهرسازی میکردند و به مجلس بردند که تصویب کنند، بحران و جدل بالا گرفت، از قضا همانهایی که شما گفتید ممکن است بهخاطر رابطههایش با آنها و یا تمایلاتش ـ که زمانی در دولت احمدینژاد بوده ـ اتفاقاً همانها بر سرش ریختند. الآن هم بهخاطر این حرفش خیلیها به او اعتراض کردهاند. حتی کیهان خامنهای نوشته بود که این حرف صالحی خیانت است. جملهاش این است: «رجزخوانیهای خالی از محتوا و تحریف واقعیت در اردوی دولت همچنان ادامه دارد. به نظر میرسد حفظ برجام و اهداف سیاسی و ترس از برافتادن پردهها، حامیان برجام را به گفتن حرفهای متناقض و خلاف بدیهیأت وادار کرده است». یکی دیگر هم از همان باند خامنهای (مخالف روحانی) نوشته بود که «این حرفهایی که صالحی میزند، مقاصد ما را لو میدهد. چرا این حرفها را میزند. ضمناً خیلی حرف توخالییی است؛ پنج روزه که نمیشود فردو را سرپا کرد. این کار یک سال یا سه سال طول میکشد. خیلی کار دارد؛ خرابش کردهاند».
اتفاقاً از آنطرف بیشتر اعتراض هست. البته از این طرف هم به آن اعتراض میکنند. بنابراین ممکن است از ترس خودش، در شرایطی که برایش ایجاد شده بود، دست به این کار زده باشد. به هر حال در شرایط بحرانی، در شرایطی که دشمن غرق در بحران است ـ بهخصوص بعد از انتخابات و تنشهایی که در رژیم هست و تغییر دورانی که در تحولات ایجاد شده ـ این اشتباهات محض هم قابل مشاهده است. نباید دنبال تفاسیر خاصی بگردیم.
سؤال: صحبتهای صالحی هنگام تصویب برجام در مجلس در سال ۹۴، خیلی جالب است. آن موقع در رابطه با تضادهایی که بهوجود آمده بود، با وحشت و هراس صحبت میکرد. اجازه بدهید این صحبتها را بشنویم و بعد بحث را ادامه دهیم.
تلویزیون رژیم-۱۹مهر ۹۴- جلسه مجلس، علیاکبر صالحی: «چند روز پیش در تلویزیون آرزوی مرگ میکردند. آقایی آمده در تلویزیون و میپرسد اینها ده سال برنامه برجام است. سن این آقا ۶۶سال است. (بنده را میگفت). متوسط عمر ایرانیها ۷۲سال است که او تا آن زمان مرده است. آخر این نحوه حرف زدن است؟ آیا او جای خدا نشسته است که بداند ما کی میمیریم و تا کی زنده هستیم؟ این چگونه صحبت کردن است؟ الآن یک برادر عزیزی آمده همینجا، خیلی عجیب است؛ با قسم جلاله میگوید سیمان میریزیم روی تو و میکشیم تو را. این بیان است در نظام جمهوری اسلامی؟ این نحوه گفتار و صحبت نسبت به کسانی است که میخواهند خدمت به این نظام بکنند؟ بگویند سیمان میریزیم روی شماها و در همان قلب راکتور اراک دفنتان میکنیم؟ اما گوش کنید! گوش کنید! ما که قرار است سیمان رویمان ریخته شود؛ اما گوش کنید!... (مجلس به هم میریزد و لاریجانی وارد میشود) ».
محمدعلی توحیدی: این صحنهها در رژیم الآن خیلی بدتر شده است. این مال سال ۹۴ است. بحران، تنش، آثار زهر خیلی خیلی الآن به مراتب شدیدتر است.
سؤال: با این وضعیتی که وجود دارد، رژیم چه سیاستی دارد و چه کار میخواهد بکند؟
محمدعلی توحیدی: سیاست رسمی و علنی که رژیم میتواند داشته باشد و اعلام هم کردهاند ـ و صالحی هم در اول حرفهایش گفت ـ این است که با هر بدبختییی است، به بدترین سناریو هم باشد باز به همین برجام بچسبند. الآن این برنامه را چهارمیخه کردهاند که ما نمیتوانیم از برجام دست برداریم؛ در حالیکه آن موقع خیلیهایشان حداقل میگفتند ما باید از برجام خارج بشویم و آن برای ما بهتر است. این سیاست رسمی است.
اگر ما بخواهیم بحث جدی سیاسی بکنیم، بحرانی که این رژیم با آن مواجه است که یک بحران حقوقی یا توافق با طرف خارجی نیست؛ بحران، عبارت است از خوردن یک جامزهر در یک مسیر استراتژیکی که رژیم پیش میبرده تا به بمب اتمی دست یابد و حاکمیت ولایت فقیه را در کشور ما تثبیت کند. و البته بعد هم با پیامدهای دیگرش. قربانی این سیاست، قبل از منطقه و دیگران، مردم ایران هستند. در این چالش بر سر اتمی، این مردم و مقاومت ایران بودند که جلو این رژیم مثل داستان جنگ ایستادند که ناگزیر از جرعهٴ جامزهرش کردند. بنابراین صحنه و عرصه اصلی سیاست که رژیم چه کار میتواند بکند، اینجا است. باید دید در رویاروییاش با مردم ایران، در احساس خطری که از جامعه میکند، چه کار میکند. اینجا اگر شما از من بپرسید که رژیم در این باتلاق زهر اتمی، چه سیاستی را میتواند در پیش بگیرد، من میگویم بهخاطر تحولاتی که در همین یکی دو سال اخیر شاهدش بودیم، رژیم نه راه پیش دارد نه راه پس.
بر سر جامزهر جنگ ضدمیهنی، خمینی مجبور شد و گفت من جامزهر را که از جرعة مرگ هم برایم بدتر است، مینوشم. الآن هم رژیم مجبور شده است جامزهر اتمی بخورد. با همهٴ حقهبازیها که دارد میکنند، بالاخره جرعهای زهر را خوردهاند. باید پرسید این جامزهر را از کی و در مقابل چه نیرویی خورده است؟ طرف خارجی که نداشته است. طرف خارجی که آن موقع دولت اوباما بوده است که خواسته یکجوری امتیاز بدهد و از زیر مشکل ردش کند.
این جامزهرها را مقاومت به او تحمیل کرده است؛ جامعه تحمیل کرده است. او هم سعی میکرده هر بار بالانسش را علیه مقاومت تأمین کند. در جامزهر آتشبس، خمینی به قتلعام مجاهدین حکم کرد. رسماً نوشت که فروغ جاویدان و سرنگونی و تهدید از جانب اینها هست و اینها بر عقیدهشان بر نابودی ولایت فقیه (تحت نام مستعار اسلام) هستند و باید همهشان نابود شوند. تلاش کرد با یک قتلعام، خودش و رژیمش را درببرد. بعد هم همزمان با جامزهر اتمی، حمله ۱۰شهریور ۹۲ به اشرف را کرد ـ که همین روزها مستندهایش پخش میشود ـ . اینطوری سعی میکند که با طرف اصلیاش خودش را بالانس کند.
الآن صحنه برعکس شده است. همان تغییر دورانی که اشاره کردیم، آن ضربه استراتژیکی متقابلی که از مقاومت با انتقال مجاهدان اشرفی خورده است، بالا گرفتن کارزار دادخواهی، جوشش خون همان شهدایی که در همین اعتصاب غذاها و تلاشهایی که در زندانها هست، الآن دامنش را گرفته و همین کارزارهایی که در خارج هست، صحنه عوض شده است. در این شرایط رژیم در رابطه با زهر اتمی، نه راه پیش دارد نه راه پس. بله، چسبیده به اینکه برجام را به هر قیمت حفظ کند؛ ولی از آنطرف هم مجبور است دست به این تهدیدها بزند. اگر بخواهد روحیة نیروهایش را هم حفظ کند، برایش عملی نیست. در نتیجه، این وضعیت و این ضربه استراتژیکی که از ناحیة مقاومت خورده است، روی بحرانش و روی دولت روحانی شیاد و موقعیت خامنهای و طلسمشکستگی او تأثیر میگذارد. خیلیها در درون رژیم به خامنهای میگویند اگر یک دلیل باشد که تو نمیتوانی رهبر باشی، این است که با بیتدبیری، این افتضاح اتمی را ایجاد کردی. بنابراین اصلاً صلاحیت نداری. این تنش به دامنش افتاده و راه پیش و پس ندارد.
سؤال: یکی از همین چالشها که نشان میدهد رژیم راه پیش و پس ندارد، تنشهایی است که در مجلس رژیم شاهدش هستیم.
محمدعلی توحیدی: بله مرتب ۵-۶ بار مجلس رژیم بر سر این متشج شده استـ حتی در دورهٴ اوباما ـ مجلس رژیم متشنج شده است در زمان حزب دموکرات. الآن در تحریمهایی که میشود، نه تنها دولت ترامپ بلکه، حزب دموکرات در طرف تحریمها است.
سؤال: یکی از همین تنشها ـ مربوط به ماه آذر گذشته ـ را ببینیم، بعد بحث را ادامه دهیم.
تلویزیون رژیم ۱۴آذر ۹۵- مجلس رژیم، علی لاریجانی: «حدود نیمی از اعضای کنگره از حزب دموکرات هستند. چطور حتی یک نفر آنها رأی نداد؟ این امر فقط حکایت از آن میکند که کل سیستم حکومت آمریکا ـ دموکرات و جمهوریخواه ـ درتمدید این قانون توافق نمودند و معنای این امر بیاعتباری رئیسجمهور فعلی است. چطور موقع انجام توافق هستهیی، اعضای حزب شما در مجلس نمایندگان و سنا موفق شدند جلو جمهوریخواهان را بگیرند، ولی در اینجا یک نفر هم از دموکرات در سنا، شأنی برای تعهد شما قائل نشد؟ از همهٴ دوستداران انقلاب در قوای مختلف میخواهیم در شرایط فعلی کشور که احتیاج به وفاق بیشتر داریم، تمامی سعی خود را در وحدت و همدلی صرف نمایند و از اقداماتی که چالش برای کشور ایجاد میکند، بپرهیزند تا وقت مسئولان صرف منافع ملی کشور گردد».
محمدعلی توحیدی: در تاریخی که این حرفها زده شده، هنوز دوران اوباما است و انتخاباتی انجام نشده است. این حرفها را خطاب به اوباما میزند. حالا ببینید اوضاع الآن چه تغییراتی کرده است!
سؤال: نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل که به اتریش و وین رفته بود. وی به خبرنگاران گفته بود که «بازرسان باید به تأسیسات اتمی رژیم ایران دسترسی داشته باشند. این رژیم تاریخچهیی از دروغگویی و فعالیتهای مخفی دارد».
در این رابطه و عطف به بحثی که میکردید، تأثیر افشاگریهای مقاومت و نقشی که در به هم زدن این سیاست ضدایرانی و ضد ملی آخوندها داشت، مشخص است و باید بیشتر صحبت کنیم. آیا نقش مقاومت و مردم ایران در رابطه با وضعیت و سیاستی که الآن رژیم دارد پیش میگیرد، چیست؟
محمدعلی توحیدی: این سیاست شوم ضدایرانی و ضدبشری ولایت فقیه که میخواهد خلافت ارتجاعی و بنیادگرا را با بمب اتمی حفظ کند، علیه جوامع بشری است. در این سیاست، قربانی اصلی مردم ایران هستند. مقابل این سیاست هم مردم و مقاومت ایران ایستادهاند و نه طرف دیگری بهطور جدی. البته الآن جامعه جهانی هم بیدار شده و بعد از هشدارها، دارند در پهنههای مختلف دنبال میکنند.
نقش ایرانی، نقش هواداران و حامیان مقاومت، نقش هر کسی که در صحنهٴ سیاسی ایرانی میخواهد عمل کند، بسیار حساس است. چرا؟ چون این رژیم به اینطور جاها که میرسد، با دجالبازی و ترفندهایش در بوقهای تبلیغاتی و در صحنهٴ سیاسی و بینالمللی، اسم مستعار خودش را میگذارد «ایران». بعد میگوید ایران را تحریم کردند، ایران را در برجام زیر فشار میگذارند! حالا بهطور واقعی «ایران» است یا «فاشیسم مذهبی» است؟ ضدایرانیترین عنصر و دشمن ملت ایران است یا ایران؟ این را باید هر ایرانی بگوید. در این سیاست، پرچم سیاسی است که باید بلند شود. هر ایرانی میتواند بگوید. این کار ایران است.
وقتی خمینی وارد ایران شد و انقلاب ایران را دزدید، دم از اسلام میزد. خیلیها هم در مقابلش باری به هر جهت برگزار کردند. ولی سازمان مجاهدین، ولی مسعود رجوی که از زندان بیرون آمده بود، از طرف سازمانی که پرچمدار اسلام انقلابی و مسلمانان واقعیِ رزمنده و مجاهد بود، در مسجد دانشگاه و در اولین سخنرانیاش گفت: « انقلاب دموکراتیک مردم ایران». گفت صحبت از انقلاب اسلامی نکنید. خواهران مجاهد ما با اعتقاد به حجاب و با پوشش، دراولین ۸مارس بعد از انقلاب در اسفند سال ۵۷ به دفاع از خانمهایی رفتند که نمیخواستند حجاب داشته باشند و در مقابل شعار «یا روسری یا توسری» ایستادند. یعنی خواهران ما مرزبندی کردند که ما مسلمان هستیم، اما این کارها ضداسلام است، دجالیت است. این کار را مسلمان متعهد و انقلابی میتواند بکند.
الآن دکتر ملکی دارد داد میزند که به نام انقلاب اسلامی چه جنایتها در زندانها میکنند. درباره دجالبازی بر سر ایران، کی باید بفهمد و بیاید؟ غیر از ایرانی؟ این رژیم میگوید من میخواهم به نام ایران بروم در سوریه تجاوز کنم. من میخواهم به نام ایران بمب اتمی داشته باشم. این کارها بهخاطر ایران است. خامنهای هیچ اعتقادی به ایران ندارد و کارش هم نابود کردن ایران و ایرانی است.
پس اینجا نقش مقاومت، نقش مردم ایران، نقش هموطنانمان و نقش عنصر سیاسی مهم است که در صحنه و این مرزبندی حاضر شوند و از آن سیاستی دفاع کنند که سمت و سوی براندازی این دستگاه را دارد و به این شکافها اجازه ندهند.
اینها با کمال وقاحت در جریان مذاکرات اتمی از این جواد ظریف که یک عامل فاشیزم دینی در آمریکا است و در فاینانس تروریسم بوده در تمام اینها دست داشته است؛ این آدم بر سر قبر تروریستهایی که اینجا و آنجاکشته میشوند، حاضر میشود و با بشار اسد بهاصطلاح فالوده میخورد. این آدم را باند مغلوب تبلیغ میکردند که مثل مصدق است! در حالی که این از وثوقالدوله هم خائنتر است؛ حتی در این توافقات اتمی، خودش میگوید در این توافق، اگر ما مجبور نباشیم، خیانت است. ولی نمیگوید این پروژه بمبسازی خیانت است. بعد میخواهند نام مصدق و ارزشهای ملی ما را بر سر این فرد خائن، مرتجع، فاشیست و تروریست آلوده کنند. ولی هواداران مقاومت میروند میایستند و میگویند این فاشیست و تروریست است و باید اخراج شود. اخیراً هم در وین تظاهرات بود. این کار حامیان مقاومت است که از این سیاست دفاع کنند و پیش ببرند. چون رژیم از این شکافها استفاده میکند و هیچ طرف دیگری جز مقاومت و مردم ایران، مدافع جدی و واقعی نیست که خوشبختانه دشمن را به چنین تنگنا و چنین مهلکهیی انداخته است.
با توجه به سفر نیکی هیلی ـ سفیر آمریکا در سازمان مللمتحد ـ به اتریش و بررسی این موضوع با آژانس انرژی اتمی، این واقعه، چه نتایجی را در پی دارد و چه تضادی برای رژیم ایجاد کرده است؟
محمدعلی توحیدی: تا آنجایی که به سفر سفیر آمریکا در سازمان ملل به وین و سیاست آمریکا برمیگردد، دولت آمریکا در رابطه با اجرای برجام توسط رژیم، باید هر سه ماه به کنگره گزارش بدهد و این موضوع از همان زمان اوباما که این توافق را درست کرد اجرا شده و هنوز هم هست. آخرین گزارش در ژوئیه بوده و قرار است در اکتبر گزارش بعدی داده شود.
پایه این گزارش هم عبارت است از اینکه کارکرد راستیآزمایی یا کنترلهای آژانس از چه چیز حکایت میکند؟ آیا رژیم رعایت کرده یا نه؟ در همین رابطه دولت آمریکا سفیرش در سازمان ملل ـ نیکی هیلی که مقام بالایی هم در سطح وزیر خارجه دارد و در مأموریتهای ویژه فعالیت میکند ـ را به وین فرستاده که پای مسألهٴ راستیآزمایی و کنترل را سفت کند. میخواهند با آژانس دقت عمل انجام بدهند که بعد بتوانند بر اساس آن گزارش بدهند. این کار طبعاً برای دولت آمریکا و سایر دولتها که طرف این معاهده هستند، یک روند طبیعی است. اما تا جایی که به بحران درون رژیم برمیگردد، این تحول از این بابت بسیار مهم است که رژیم را در مقابل کارکرد برجام یا زهر اتمی که استراتژی بمبسازی رژیم را متوقف کرده ـ و رژیم هم تعهداتی داده ـ دچار چالشهای جدی میکند. یا رژیم بایستی بر اساس تلاشی که آمریکا یا سایر طرفها میکنند، از امتیازهایی که اوباما داده یا شکافهایی که در این ماجرا بوده، چشم بپوشد، با دقت کامل رعایت کند و به بازرسیها کامل تن بدهد. این باعث میشود که اثر زهر خیلی بیشتر شود؛ یا اگر بخواهد لاپوشانی کند یا تبعیت نکند که آن هم برایش عواقب بسیار سنگینی دارد. در نتیجه، برای حکومت آخوندی یک چالش و بحران بسیار جدی ایجاد شده که موضعگیریهای متفاوت و متناقض و زد و خوردهایی در درون خودشان ـ حتی در رابطه با بیرونشان هم ـ ایجاد کرده است.
ظریف به رئیس آژانس نامه نوشته که ما به یکسری بازرسیها تن نمیدهیم. پیغام و پسغامهایی هم میفرستند. ظریف در همین نامهاش یک اظهار نگرانی شدید کرده که مبادا آنچه ما مخفیانه توافق کردیم، افشا بشود! چون این بوده که دولت اوباما آن موقع امتیازاتی به رژیم داده و یکسری توافقاتی از این دست کردهاند؛ و حالا ظریف میگوید مبادا اینها افشا شود. طبعاً ممکن است دولت جدید آمریکا بخواهد از این موارد صحبت کند که آخوندها خیلی از این میترسند که بعداً شکافها بسته شود.
در داخل رژیم هم موضعگیریهای متعددی با اختلافات و مسائل گوناگون وجود دارد. یک نمونهاش واکنشها و موضعگیری علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی رژیم است که همراه ظریف پای دوم این مذاکرات بود. صالحی گفت ما میخواهیم برجام حفظ شود. ما به هر قیمت دنبال حفظ برجام هستیم. ولی در ادامه یک تهدیدی کرد که اگر مثلاً نشد، ما ظرف پنج روز در «فردو» غنیسازی ۲۰درصد را شروع میکنیم. یعنی یک تهدیدی با این مضمون که برجام را زیر پا میگذاریم و دنبال بمبسازی میرویم.
این موضعگیری صالحی از بابتی خیلی ناشیانه و بد بود؛ چون خیلی مسأله در درون رژیم ایجاد کرد. از آن طرف با حرف خودش متناقض است؛ چون سیاست اصلی این است که برجام را حفظ کنند و این را هم میگویند؛ ولی از طرف دیگر هم میگوید ما پنج روزه میتوانیم شروع کنیم. بهطور خاص هم استناد کرد که توی برجام یک کارها و پیشبینیهایی کردیم که میتوانیم این کار را بکنیم. این در واقع به طرف مقابل امتیاز میدهد که بگوید شما به روح برجام وفادار نیستید و دارید نقض میکنید. یعنی حرف صالحی پای طرف مقابل را سفت میکند که بازرسیها باید جدی باشد.
در نتیجه، این چیزها باعث اعتراضاتی شد. این تازه یک نمونه است. بهخصوص که صالحی قبلاً وزیر خارجه احمدینژاد بوده و درگیر فعالیتهایی بوده که رژیم در رابطه با گسترش تروریسم میکرد. مثل بند و بست با دولت آرژانتین و یا سفر به سوریه و مذاکراتی که آنجا کرده بود و اینها در اخبار سیمای آزادی هم آمده بود. و صالحی چون در هر دو طرف بوده، چنین موضعگیرییی میکند و چنین جنجالی هم ایجاد میشود. بنابراین در رژیم تنش و بحران بسیار جدی ایجاد شده است.
مجری: اگر موافق باشید همین موضعگیری و صحبتهای صالحی را بشنویم تا من سؤال بعدی را مطرح کنم.
علیاکبر صالحی- تلویزیون رژیم-۳۱مرداد ۹۶: «بزرگترین اولویت ما در سازمان انرژی اتمی، حفظ برجام است؛ به گونهیی که نه به هر قیمتی. ما متناسب با اقدامات طرف مقابل، برنامه داریم. آمادگی لازم را برای بدترین سناریوها در نظر داریم. فوردو را ما بهنحوی در برجام تثبیت کردیم که اگر اراده بکنیم، ظرف چهار ـ پنج روز میتوانیم در آنجا تولید ۲۰درصد را شروع کنیم».
سوال: آقای توحیدی! این تهدیدی که میکند، با حرفی که میگوید ما برجام را میخواهیم حفظ کنیم، متناقض است. آیا این بهدلیل همان پیشینهیی میباشد که شما اشاره کردید که یک موقع در دولت احمدینژاد بوده است؟ آیا به این خاطر در سیاستی که دنبال میکنند، زاویههایی با روحانی دارد؟
محمدعلی توحیدی: فکر نمیکنم. شما در اول صحبت اشاره کردید که چنین بحران و تنش استراتژیکی که بعد از زهر اتمی شروع شده، رژیم را میلرزاند. الآن صالحی از «بدترین سناریو» صحبت میکرد. پس رژیم الآن خودش را با بدترین سناریوها بررسی میکند که چه کار بکند و چه کار نکند. یعنی یک لرزهیی، یک تکانی و یک تنشهایی داخل رژیم هست. این واکنشهای عجولانه، اشتباه و مثل یک حیوان وحشی سر به در و دیوار زدن، نشان از این دارد که فاشیسم مذهبی در رابطه با سیاست بمبسازی که داشته، در تله افتاده است. به این دلیل چنین عکسالعملهای واقعاً نسنجیده از اینها سر میزند. بنابراین الزاماً نباید دنبال این رفت که چه دلیل سیاسی خاصی داشته که این کار را کرده است.
آن موقع که صالحی با ظریف این برجام را ظاهرسازی میکردند و به مجلس بردند که تصویب کنند، بحران و جدل بالا گرفت، از قضا همانهایی که شما گفتید ممکن است بهخاطر رابطههایش با آنها و یا تمایلاتش ـ که زمانی در دولت احمدینژاد بوده ـ اتفاقاً همانها بر سرش ریختند. الآن هم بهخاطر این حرفش خیلیها به او اعتراض کردهاند. حتی کیهان خامنهای نوشته بود که این حرف صالحی خیانت است. جملهاش این است: «رجزخوانیهای خالی از محتوا و تحریف واقعیت در اردوی دولت همچنان ادامه دارد. به نظر میرسد حفظ برجام و اهداف سیاسی و ترس از برافتادن پردهها، حامیان برجام را به گفتن حرفهای متناقض و خلاف بدیهیأت وادار کرده است». یکی دیگر هم از همان باند خامنهای (مخالف روحانی) نوشته بود که «این حرفهایی که صالحی میزند، مقاصد ما را لو میدهد. چرا این حرفها را میزند. ضمناً خیلی حرف توخالییی است؛ پنج روزه که نمیشود فردو را سرپا کرد. این کار یک سال یا سه سال طول میکشد. خیلی کار دارد؛ خرابش کردهاند».
اتفاقاً از آنطرف بیشتر اعتراض هست. البته از این طرف هم به آن اعتراض میکنند. بنابراین ممکن است از ترس خودش، در شرایطی که برایش ایجاد شده بود، دست به این کار زده باشد. به هر حال در شرایط بحرانی، در شرایطی که دشمن غرق در بحران است ـ بهخصوص بعد از انتخابات و تنشهایی که در رژیم هست و تغییر دورانی که در تحولات ایجاد شده ـ این اشتباهات محض هم قابل مشاهده است. نباید دنبال تفاسیر خاصی بگردیم.
سؤال: صحبتهای صالحی هنگام تصویب برجام در مجلس در سال ۹۴، خیلی جالب است. آن موقع در رابطه با تضادهایی که بهوجود آمده بود، با وحشت و هراس صحبت میکرد. اجازه بدهید این صحبتها را بشنویم و بعد بحث را ادامه دهیم.
تلویزیون رژیم-۱۹مهر ۹۴- جلسه مجلس، علیاکبر صالحی: «چند روز پیش در تلویزیون آرزوی مرگ میکردند. آقایی آمده در تلویزیون و میپرسد اینها ده سال برنامه برجام است. سن این آقا ۶۶سال است. (بنده را میگفت). متوسط عمر ایرانیها ۷۲سال است که او تا آن زمان مرده است. آخر این نحوه حرف زدن است؟ آیا او جای خدا نشسته است که بداند ما کی میمیریم و تا کی زنده هستیم؟ این چگونه صحبت کردن است؟ الآن یک برادر عزیزی آمده همینجا، خیلی عجیب است؛ با قسم جلاله میگوید سیمان میریزیم روی تو و میکشیم تو را. این بیان است در نظام جمهوری اسلامی؟ این نحوه گفتار و صحبت نسبت به کسانی است که میخواهند خدمت به این نظام بکنند؟ بگویند سیمان میریزیم روی شماها و در همان قلب راکتور اراک دفنتان میکنیم؟ اما گوش کنید! گوش کنید! ما که قرار است سیمان رویمان ریخته شود؛ اما گوش کنید!... (مجلس به هم میریزد و لاریجانی وارد میشود) ».
محمدعلی توحیدی: این صحنهها در رژیم الآن خیلی بدتر شده است. این مال سال ۹۴ است. بحران، تنش، آثار زهر خیلی خیلی الآن به مراتب شدیدتر است.
سؤال: با این وضعیتی که وجود دارد، رژیم چه سیاستی دارد و چه کار میخواهد بکند؟
محمدعلی توحیدی: سیاست رسمی و علنی که رژیم میتواند داشته باشد و اعلام هم کردهاند ـ و صالحی هم در اول حرفهایش گفت ـ این است که با هر بدبختییی است، به بدترین سناریو هم باشد باز به همین برجام بچسبند. الآن این برنامه را چهارمیخه کردهاند که ما نمیتوانیم از برجام دست برداریم؛ در حالیکه آن موقع خیلیهایشان حداقل میگفتند ما باید از برجام خارج بشویم و آن برای ما بهتر است. این سیاست رسمی است.
اگر ما بخواهیم بحث جدی سیاسی بکنیم، بحرانی که این رژیم با آن مواجه است که یک بحران حقوقی یا توافق با طرف خارجی نیست؛ بحران، عبارت است از خوردن یک جامزهر در یک مسیر استراتژیکی که رژیم پیش میبرده تا به بمب اتمی دست یابد و حاکمیت ولایت فقیه را در کشور ما تثبیت کند. و البته بعد هم با پیامدهای دیگرش. قربانی این سیاست، قبل از منطقه و دیگران، مردم ایران هستند. در این چالش بر سر اتمی، این مردم و مقاومت ایران بودند که جلو این رژیم مثل داستان جنگ ایستادند که ناگزیر از جرعهٴ جامزهرش کردند. بنابراین صحنه و عرصه اصلی سیاست که رژیم چه کار میتواند بکند، اینجا است. باید دید در رویاروییاش با مردم ایران، در احساس خطری که از جامعه میکند، چه کار میکند. اینجا اگر شما از من بپرسید که رژیم در این باتلاق زهر اتمی، چه سیاستی را میتواند در پیش بگیرد، من میگویم بهخاطر تحولاتی که در همین یکی دو سال اخیر شاهدش بودیم، رژیم نه راه پیش دارد نه راه پس.
بر سر جامزهر جنگ ضدمیهنی، خمینی مجبور شد و گفت من جامزهر را که از جرعة مرگ هم برایم بدتر است، مینوشم. الآن هم رژیم مجبور شده است جامزهر اتمی بخورد. با همهٴ حقهبازیها که دارد میکنند، بالاخره جرعهای زهر را خوردهاند. باید پرسید این جامزهر را از کی و در مقابل چه نیرویی خورده است؟ طرف خارجی که نداشته است. طرف خارجی که آن موقع دولت اوباما بوده است که خواسته یکجوری امتیاز بدهد و از زیر مشکل ردش کند.
این جامزهرها را مقاومت به او تحمیل کرده است؛ جامعه تحمیل کرده است. او هم سعی میکرده هر بار بالانسش را علیه مقاومت تأمین کند. در جامزهر آتشبس، خمینی به قتلعام مجاهدین حکم کرد. رسماً نوشت که فروغ جاویدان و سرنگونی و تهدید از جانب اینها هست و اینها بر عقیدهشان بر نابودی ولایت فقیه (تحت نام مستعار اسلام) هستند و باید همهشان نابود شوند. تلاش کرد با یک قتلعام، خودش و رژیمش را درببرد. بعد هم همزمان با جامزهر اتمی، حمله ۱۰شهریور ۹۲ به اشرف را کرد ـ که همین روزها مستندهایش پخش میشود ـ . اینطوری سعی میکند که با طرف اصلیاش خودش را بالانس کند.
الآن صحنه برعکس شده است. همان تغییر دورانی که اشاره کردیم، آن ضربه استراتژیکی متقابلی که از مقاومت با انتقال مجاهدان اشرفی خورده است، بالا گرفتن کارزار دادخواهی، جوشش خون همان شهدایی که در همین اعتصاب غذاها و تلاشهایی که در زندانها هست، الآن دامنش را گرفته و همین کارزارهایی که در خارج هست، صحنه عوض شده است. در این شرایط رژیم در رابطه با زهر اتمی، نه راه پیش دارد نه راه پس. بله، چسبیده به اینکه برجام را به هر قیمت حفظ کند؛ ولی از آنطرف هم مجبور است دست به این تهدیدها بزند. اگر بخواهد روحیة نیروهایش را هم حفظ کند، برایش عملی نیست. در نتیجه، این وضعیت و این ضربه استراتژیکی که از ناحیة مقاومت خورده است، روی بحرانش و روی دولت روحانی شیاد و موقعیت خامنهای و طلسمشکستگی او تأثیر میگذارد. خیلیها در درون رژیم به خامنهای میگویند اگر یک دلیل باشد که تو نمیتوانی رهبر باشی، این است که با بیتدبیری، این افتضاح اتمی را ایجاد کردی. بنابراین اصلاً صلاحیت نداری. این تنش به دامنش افتاده و راه پیش و پس ندارد.
سؤال: یکی از همین چالشها که نشان میدهد رژیم راه پیش و پس ندارد، تنشهایی است که در مجلس رژیم شاهدش هستیم.
محمدعلی توحیدی: بله مرتب ۵-۶ بار مجلس رژیم بر سر این متشج شده استـ حتی در دورهٴ اوباما ـ مجلس رژیم متشنج شده است در زمان حزب دموکرات. الآن در تحریمهایی که میشود، نه تنها دولت ترامپ بلکه، حزب دموکرات در طرف تحریمها است.
سؤال: یکی از همین تنشها ـ مربوط به ماه آذر گذشته ـ را ببینیم، بعد بحث را ادامه دهیم.
تلویزیون رژیم ۱۴آذر ۹۵- مجلس رژیم، علی لاریجانی: «حدود نیمی از اعضای کنگره از حزب دموکرات هستند. چطور حتی یک نفر آنها رأی نداد؟ این امر فقط حکایت از آن میکند که کل سیستم حکومت آمریکا ـ دموکرات و جمهوریخواه ـ درتمدید این قانون توافق نمودند و معنای این امر بیاعتباری رئیسجمهور فعلی است. چطور موقع انجام توافق هستهیی، اعضای حزب شما در مجلس نمایندگان و سنا موفق شدند جلو جمهوریخواهان را بگیرند، ولی در اینجا یک نفر هم از دموکرات در سنا، شأنی برای تعهد شما قائل نشد؟ از همهٴ دوستداران انقلاب در قوای مختلف میخواهیم در شرایط فعلی کشور که احتیاج به وفاق بیشتر داریم، تمامی سعی خود را در وحدت و همدلی صرف نمایند و از اقداماتی که چالش برای کشور ایجاد میکند، بپرهیزند تا وقت مسئولان صرف منافع ملی کشور گردد».
محمدعلی توحیدی: در تاریخی که این حرفها زده شده، هنوز دوران اوباما است و انتخاباتی انجام نشده است. این حرفها را خطاب به اوباما میزند. حالا ببینید اوضاع الآن چه تغییراتی کرده است!
سؤال: نیکی هیلی سفیر آمریکا در سازمان ملل که به اتریش و وین رفته بود. وی به خبرنگاران گفته بود که «بازرسان باید به تأسیسات اتمی رژیم ایران دسترسی داشته باشند. این رژیم تاریخچهیی از دروغگویی و فعالیتهای مخفی دارد».
در این رابطه و عطف به بحثی که میکردید، تأثیر افشاگریهای مقاومت و نقشی که در به هم زدن این سیاست ضدایرانی و ضد ملی آخوندها داشت، مشخص است و باید بیشتر صحبت کنیم. آیا نقش مقاومت و مردم ایران در رابطه با وضعیت و سیاستی که الآن رژیم دارد پیش میگیرد، چیست؟
محمدعلی توحیدی: این سیاست شوم ضدایرانی و ضدبشری ولایت فقیه که میخواهد خلافت ارتجاعی و بنیادگرا را با بمب اتمی حفظ کند، علیه جوامع بشری است. در این سیاست، قربانی اصلی مردم ایران هستند. مقابل این سیاست هم مردم و مقاومت ایران ایستادهاند و نه طرف دیگری بهطور جدی. البته الآن جامعه جهانی هم بیدار شده و بعد از هشدارها، دارند در پهنههای مختلف دنبال میکنند.
نقش ایرانی، نقش هواداران و حامیان مقاومت، نقش هر کسی که در صحنهٴ سیاسی ایرانی میخواهد عمل کند، بسیار حساس است. چرا؟ چون این رژیم به اینطور جاها که میرسد، با دجالبازی و ترفندهایش در بوقهای تبلیغاتی و در صحنهٴ سیاسی و بینالمللی، اسم مستعار خودش را میگذارد «ایران». بعد میگوید ایران را تحریم کردند، ایران را در برجام زیر فشار میگذارند! حالا بهطور واقعی «ایران» است یا «فاشیسم مذهبی» است؟ ضدایرانیترین عنصر و دشمن ملت ایران است یا ایران؟ این را باید هر ایرانی بگوید. در این سیاست، پرچم سیاسی است که باید بلند شود. هر ایرانی میتواند بگوید. این کار ایران است.
وقتی خمینی وارد ایران شد و انقلاب ایران را دزدید، دم از اسلام میزد. خیلیها هم در مقابلش باری به هر جهت برگزار کردند. ولی سازمان مجاهدین، ولی مسعود رجوی که از زندان بیرون آمده بود، از طرف سازمانی که پرچمدار اسلام انقلابی و مسلمانان واقعیِ رزمنده و مجاهد بود، در مسجد دانشگاه و در اولین سخنرانیاش گفت: « انقلاب دموکراتیک مردم ایران». گفت صحبت از انقلاب اسلامی نکنید. خواهران مجاهد ما با اعتقاد به حجاب و با پوشش، دراولین ۸مارس بعد از انقلاب در اسفند سال ۵۷ به دفاع از خانمهایی رفتند که نمیخواستند حجاب داشته باشند و در مقابل شعار «یا روسری یا توسری» ایستادند. یعنی خواهران ما مرزبندی کردند که ما مسلمان هستیم، اما این کارها ضداسلام است، دجالیت است. این کار را مسلمان متعهد و انقلابی میتواند بکند.
الآن دکتر ملکی دارد داد میزند که به نام انقلاب اسلامی چه جنایتها در زندانها میکنند. درباره دجالبازی بر سر ایران، کی باید بفهمد و بیاید؟ غیر از ایرانی؟ این رژیم میگوید من میخواهم به نام ایران بروم در سوریه تجاوز کنم. من میخواهم به نام ایران بمب اتمی داشته باشم. این کارها بهخاطر ایران است. خامنهای هیچ اعتقادی به ایران ندارد و کارش هم نابود کردن ایران و ایرانی است.
پس اینجا نقش مقاومت، نقش مردم ایران، نقش هموطنانمان و نقش عنصر سیاسی مهم است که در صحنه و این مرزبندی حاضر شوند و از آن سیاستی دفاع کنند که سمت و سوی براندازی این دستگاه را دارد و به این شکافها اجازه ندهند.
اینها با کمال وقاحت در جریان مذاکرات اتمی از این جواد ظریف که یک عامل فاشیزم دینی در آمریکا است و در فاینانس تروریسم بوده در تمام اینها دست داشته است؛ این آدم بر سر قبر تروریستهایی که اینجا و آنجاکشته میشوند، حاضر میشود و با بشار اسد بهاصطلاح فالوده میخورد. این آدم را باند مغلوب تبلیغ میکردند که مثل مصدق است! در حالی که این از وثوقالدوله هم خائنتر است؛ حتی در این توافقات اتمی، خودش میگوید در این توافق، اگر ما مجبور نباشیم، خیانت است. ولی نمیگوید این پروژه بمبسازی خیانت است. بعد میخواهند نام مصدق و ارزشهای ملی ما را بر سر این فرد خائن، مرتجع، فاشیست و تروریست آلوده کنند. ولی هواداران مقاومت میروند میایستند و میگویند این فاشیست و تروریست است و باید اخراج شود. اخیراً هم در وین تظاهرات بود. این کار حامیان مقاومت است که از این سیاست دفاع کنند و پیش ببرند. چون رژیم از این شکافها استفاده میکند و هیچ طرف دیگری جز مقاومت و مردم ایران، مدافع جدی و واقعی نیست که خوشبختانه دشمن را به چنین تنگنا و چنین مهلکهیی انداخته است.
پايان.