«پدری برای گرفتن دیه فرزند خود را زیر ماشین یکی از شهروندان انداخت. این مرد زندگی فقیرانهای داشت و معلوم بود نه شغل درست و حسابی دارد و نه اینکه میتواند زندگیاش را تأمین کند. او بهخاطر تأمین زندگی روزانهاش بچهاش را زیر ماشینهای گذری در خیابانها میانداخت تا بهخاطر آن پول دیه بگیرد و با آن زندگیاش را بگذراند. آنها حتی پولی برای برگزاری مراسم ترحیم پسرشان هم نداشتند و مراسمی که گرفته بودند اصلاً شبیه به مراسم ختم نبود».
این عنوان خبری است که چند وقت پیش توسط رسانههای حکومتی منتشر شد و به سرعت در شبکههای مجازی گسترده شد بهصورتی که علاوه بر اعلام انزجار و بیزاری میلیونها ایرانی آزاده در شبکههای مجازی، بار دیگر باندهای فاسد آخوندی را در مقابل هم قرار داد.
همانگونه که از متن خبر هویداست 38سال پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، که مردم ایران دیکتاتور زمانه را از تخت به زیر کشیدند، میهن اشغال شده در سایه حاکمیت ولایتفقیه به چنان پرتگاهی از سقوط و انهدام ارزشهای انسانی در غلطیده است که رسانههای حکومتی با وقاحت تمام و با طرح عناوینی مانند: «انداختن فرزند جلوی ماشین برای گرفتن دیه»، «تصادف عمدی برای گرفتن دیه»، «کشتن فرزند برای گرفتن دیه از بیمه»، «پدری که فرزندش را جلو ماشین انداخت تا دیه بگیرد» و... چهره واقعی رژیمی را برملا میکنند که روزگاری ادعای حکومت مستضعفین را برای خود برگزیده بود.
ابعاد گسترده فقر عریان و دیگر آسیبهای ناشی از این غده سرطانی که تماماً ناشی از غارت و چپاول اموال مردم و توزیع ناعادلانه ثروت توسط باندهای فاسد ولایت میباشد چنان زخم عمیقی از فقر و شکاف طبقاتی بر پیکر مردم محروم میهن وارد نموده است که با جرأت میتوان گفت هرگز قابل تصور نبود که روزی چنین چهرهای از فقر در میهن ما رخ نماید.
همین چند ماه پیش بود که با رسانهای شدن فاجعه گورخوابان بخش کوچکی از چهره کریه و عریان فقر توسط رسانههای رژیم رونمایی شد و بهدنبال آن رسانههای رژیم اعتراف کردند که: «مسائل اجتماعی ما محدود به گورخواب و کارتون خوابها نمیشود، بسیاری از مسائل دیگر اجتماعی وجود دارد که مرز بحران را رد کردهاند اما هنوز شکار دوربینها نشدهاند. باید فکری جدی کرد. انباشت این مسائل میتواند قوام و سامان اجتماع را فرو پاشد».
7ماه بعد از آن فاجعه تکاندهنده وجه دردناکتری از سقوط و انهدام ارزشهای انسانی بواسطه فقر در جامعه آخوندزده توسط رسانههای حکومتی این چنین برملا میشود: «پدری برای گرفتن دیه کودکش را زیر ماشین انداخت و باعث مرگش شد».
در توصیف این فاجعه غیرانسانی و تکاندهنده و غیرقابل باور روزنامه حکومتی موسوم به اعتماد 27تیرماه 96 آورده است: «هفته پیش نزدیکیهای غروب در خیابانی خلوت مشغول رانندگی بودم. به نزدیکیهای چهارراهی رسیدم که چراغ راهنمایی آن در حال قرمز شدن بود. میخواستم با شتاب قبل از قرمز شدن چراغ از چهارراه عبورکنم که ناگهان متوجه شدم شخصی میخواهد پسربچه ٦سالهاش را به خیابان پرتاب کند. از آنجا که فاصلهمان صدمتر بیشتر نبود نتوانستم ماشینم را کنترل کنم و با او برخورد کردم. سریع با اورژانس تماس گرفتم تا بچه را به بیمارستان ببرند».
این منبع حکومتی در ادامه این فاجعه غیرقابلتصور بهنقل از راننده خودرو اضافه کرده است: «من برای ثابت کردن ادعایم باید تصاویر دوربینهای مداربسته محل را بررسی میکردم لذا برای اینکه از زندان بیرون بیایم یک وثیقه ١٠٠ میلیون تومانی گذاشتم و همان روز آزاد شدم. همان موقع به محل تصادف رفتم و متوجه شدم دوربین بانک و طلافروشی در همان محل، به شکلی قرار داده شده که به احتمال زیاد صحنه تصادف را ضبط کرده است. روز شنبه دوباره به همان مکان رفتم و برای گرفتن حکم بررسی دوربین بانک به دادگاه رفتم. حکم را گرفتم و دوباره به بانک رفتم. در بانک فیلم را دیدم و بعد آن را برای ارایه به دادگاه بردم. همانجا بود که مشخص شد ادعای من درست است و بازپرس پرونده هم مطمئن شد که آن پدر به عمد بچهاش را به خیابان پرتاب کرد».
روزنامه حکومتی اعتماد در نهایت در توصیف شرایط بهغایت دردناک زندگی این هموطن محروم و درمانده بهنقل از راننده خودرو که برای دیدار با این خانواده به محل سکونت آنها رفته بود اضافه کرده است: «آنها زندگی فقیرانهای داشتند ومعلوم بود که این مرد نیز نه شغل درست و حسابی ندارد و نه اینکه میتواند زندگیاش را تأمین کند. بهخاطر تأمین زندگی روزانهاش بچهاش را زیر ماشینهای گذری در خیابانها میانداخت تا بهخاطر آن پول دیه بگیرد و با آن زندگیاش را بگذراند. در خانه این خانواده حتی امکانات اولیه زندگی وجود نداشت. آنها حتی پولی برای برگزاری مراسم ترحیم پسرشان هم نداشتند و مراسمی که گرفته بودند اصلاً شبیه به مراسم ختم نبود. خانهای که در آن عده زیادی آدم در کنار هم زندگی میکردند و هیچکدام شغلی نداشتند».
همانگونه که از متن خبر مشخص میباشد ابعاد غیرقابل باور فقر آنهم در میهنی که یکی از کشورهای غنی و ثروتمند جهان بهشمار میرود چنان عرصه زندگی را بر مردم محروم ایران تنگ کرده است که اگر تا دیروز مردم کوچه و خیابان تنها شاهد پدیدههای شومی مانند «کارتن خوابی، کودکان کار و زباله، حاشیه نشینی و انواع و اقسام حلبی آباد ها گورخوابی و کانال خوابی بودند، اکنون در ورای تصورانسانی، تیغ عریان فقر چنان بر سینه مردم محروم و ستم کشیده میهن اسیر فرود آمده که نه تنها عواطف پدر و مادری بلکه اولیهترین ارزشهای حاکم بر خانواده و اجتماع در معرض تهدید و فروپاشی قرار گرفته است.
ذکر چند نمونه دیگر از اینگونه اعترافات توسط سران و کارگزاران حکومتی که در رسانههای حکومتی انتشار یافته است درک و استنباط قویتری از ابعاد این فاجعه را نمایان میکند.
-روزنامه حکومتی موسوم به ایلنا 5تیرماه 1396 تحت عنوان خودزنی، تصادف ساختگی و اره کردن استخوان برای دریافت دیه بهنقل از مدیرکل پزشکی قانونی استان خراسان مینویسد: «سال 95 حدود هزار و 11نفر برای دریافت دیه اقدام به خود زنی، تصادف ساختگی و حتی اره کردن استخوان ترقوه خود کردهاند که این آمار نسبت به سال گذشته 14درصد افزایش داشته است».
این کارگزار حکومتی در ادامه اضافه میکند: «افراد برای دریافت دیه از بیمهها اقدام به خودزنی، صحنه سازی تصادف و حتی شکستن دست و پای خود بهصورت عمد میکنند. این افراد با زدن اسپری یا تزریق مواد بیحس کننده، دست یا پای خود را بیحس کرده و سپس اقدام به شکستن استخوان خود میکنند تا دیه دریافت کنند».
همین منبع در ادامه بهنقل از این کارگزار رژیم در توضیح اینگونه فجایع غیرقابلتصور اضافه میکند: «چندی پیش موردی داشتیم که برای دریافت دیه اقدام به خود زنی کرده و پس از بیحس کردن محل مورد نظر استخوان ترقوه کتف خود را با اره بریده بود. مواردی نیز داشتهایم که برای دریافت دیه با قیچی آهن بر دندانهای خود را بریدهاند یا ابتدا پوست خود را بیحس کرده وبا کشیدن خود روی زمین پوست خود را کنده و سپس با موتور خود را به عمد به لاستیک خودروها برای دریافت دیه کوبیدهاند».
-پایگاه خبری مجلس ارتجاع موسوم به وکیل ملت 8تیرماه 96 تحت عنوان شیوع خودزنی برای دریافت دیه در تمام استانها بهنقل از بهاصطلاح رئیس پزشکی قانونی کشور این چنین اعتراف میکند: «در سراسر کشور خودزنی برای دریافت دیه شیوع پیدا کرده است... . این نوع خودزنی بیشتر در تصادفات رانندگی رخ میدهد، یعنی اینکه برخی افراد خود را جلو خودروها میاندازند و وقتی مصدوم شدند از راننده شکایت کرده و درخواست دیه میکنند. در موارد دیگری دیده شده است که افراد خود را درگیر نزاعها کرده و پس از آن جراحات وارده به خود را افزایش داده و درخواست دیه میکنند».
این عنوان خبری است که چند وقت پیش توسط رسانههای حکومتی منتشر شد و به سرعت در شبکههای مجازی گسترده شد بهصورتی که علاوه بر اعلام انزجار و بیزاری میلیونها ایرانی آزاده در شبکههای مجازی، بار دیگر باندهای فاسد آخوندی را در مقابل هم قرار داد.
همانگونه که از متن خبر هویداست 38سال پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، که مردم ایران دیکتاتور زمانه را از تخت به زیر کشیدند، میهن اشغال شده در سایه حاکمیت ولایتفقیه به چنان پرتگاهی از سقوط و انهدام ارزشهای انسانی در غلطیده است که رسانههای حکومتی با وقاحت تمام و با طرح عناوینی مانند: «انداختن فرزند جلوی ماشین برای گرفتن دیه»، «تصادف عمدی برای گرفتن دیه»، «کشتن فرزند برای گرفتن دیه از بیمه»، «پدری که فرزندش را جلو ماشین انداخت تا دیه بگیرد» و... چهره واقعی رژیمی را برملا میکنند که روزگاری ادعای حکومت مستضعفین را برای خود برگزیده بود.
ابعاد گسترده فقر عریان و دیگر آسیبهای ناشی از این غده سرطانی که تماماً ناشی از غارت و چپاول اموال مردم و توزیع ناعادلانه ثروت توسط باندهای فاسد ولایت میباشد چنان زخم عمیقی از فقر و شکاف طبقاتی بر پیکر مردم محروم میهن وارد نموده است که با جرأت میتوان گفت هرگز قابل تصور نبود که روزی چنین چهرهای از فقر در میهن ما رخ نماید.
همین چند ماه پیش بود که با رسانهای شدن فاجعه گورخوابان بخش کوچکی از چهره کریه و عریان فقر توسط رسانههای رژیم رونمایی شد و بهدنبال آن رسانههای رژیم اعتراف کردند که: «مسائل اجتماعی ما محدود به گورخواب و کارتون خوابها نمیشود، بسیاری از مسائل دیگر اجتماعی وجود دارد که مرز بحران را رد کردهاند اما هنوز شکار دوربینها نشدهاند. باید فکری جدی کرد. انباشت این مسائل میتواند قوام و سامان اجتماع را فرو پاشد».
7ماه بعد از آن فاجعه تکاندهنده وجه دردناکتری از سقوط و انهدام ارزشهای انسانی بواسطه فقر در جامعه آخوندزده توسط رسانههای حکومتی این چنین برملا میشود: «پدری برای گرفتن دیه کودکش را زیر ماشین انداخت و باعث مرگش شد».
در توصیف این فاجعه غیرانسانی و تکاندهنده و غیرقابل باور روزنامه حکومتی موسوم به اعتماد 27تیرماه 96 آورده است: «هفته پیش نزدیکیهای غروب در خیابانی خلوت مشغول رانندگی بودم. به نزدیکیهای چهارراهی رسیدم که چراغ راهنمایی آن در حال قرمز شدن بود. میخواستم با شتاب قبل از قرمز شدن چراغ از چهارراه عبورکنم که ناگهان متوجه شدم شخصی میخواهد پسربچه ٦سالهاش را به خیابان پرتاب کند. از آنجا که فاصلهمان صدمتر بیشتر نبود نتوانستم ماشینم را کنترل کنم و با او برخورد کردم. سریع با اورژانس تماس گرفتم تا بچه را به بیمارستان ببرند».
این منبع حکومتی در ادامه این فاجعه غیرقابلتصور بهنقل از راننده خودرو اضافه کرده است: «من برای ثابت کردن ادعایم باید تصاویر دوربینهای مداربسته محل را بررسی میکردم لذا برای اینکه از زندان بیرون بیایم یک وثیقه ١٠٠ میلیون تومانی گذاشتم و همان روز آزاد شدم. همان موقع به محل تصادف رفتم و متوجه شدم دوربین بانک و طلافروشی در همان محل، به شکلی قرار داده شده که به احتمال زیاد صحنه تصادف را ضبط کرده است. روز شنبه دوباره به همان مکان رفتم و برای گرفتن حکم بررسی دوربین بانک به دادگاه رفتم. حکم را گرفتم و دوباره به بانک رفتم. در بانک فیلم را دیدم و بعد آن را برای ارایه به دادگاه بردم. همانجا بود که مشخص شد ادعای من درست است و بازپرس پرونده هم مطمئن شد که آن پدر به عمد بچهاش را به خیابان پرتاب کرد».
روزنامه حکومتی اعتماد در نهایت در توصیف شرایط بهغایت دردناک زندگی این هموطن محروم و درمانده بهنقل از راننده خودرو که برای دیدار با این خانواده به محل سکونت آنها رفته بود اضافه کرده است: «آنها زندگی فقیرانهای داشتند ومعلوم بود که این مرد نیز نه شغل درست و حسابی ندارد و نه اینکه میتواند زندگیاش را تأمین کند. بهخاطر تأمین زندگی روزانهاش بچهاش را زیر ماشینهای گذری در خیابانها میانداخت تا بهخاطر آن پول دیه بگیرد و با آن زندگیاش را بگذراند. در خانه این خانواده حتی امکانات اولیه زندگی وجود نداشت. آنها حتی پولی برای برگزاری مراسم ترحیم پسرشان هم نداشتند و مراسمی که گرفته بودند اصلاً شبیه به مراسم ختم نبود. خانهای که در آن عده زیادی آدم در کنار هم زندگی میکردند و هیچکدام شغلی نداشتند».
همانگونه که از متن خبر مشخص میباشد ابعاد غیرقابل باور فقر آنهم در میهنی که یکی از کشورهای غنی و ثروتمند جهان بهشمار میرود چنان عرصه زندگی را بر مردم محروم ایران تنگ کرده است که اگر تا دیروز مردم کوچه و خیابان تنها شاهد پدیدههای شومی مانند «کارتن خوابی، کودکان کار و زباله، حاشیه نشینی و انواع و اقسام حلبی آباد ها گورخوابی و کانال خوابی بودند، اکنون در ورای تصورانسانی، تیغ عریان فقر چنان بر سینه مردم محروم و ستم کشیده میهن اسیر فرود آمده که نه تنها عواطف پدر و مادری بلکه اولیهترین ارزشهای حاکم بر خانواده و اجتماع در معرض تهدید و فروپاشی قرار گرفته است.
ذکر چند نمونه دیگر از اینگونه اعترافات توسط سران و کارگزاران حکومتی که در رسانههای حکومتی انتشار یافته است درک و استنباط قویتری از ابعاد این فاجعه را نمایان میکند.
-روزنامه حکومتی موسوم به ایلنا 5تیرماه 1396 تحت عنوان خودزنی، تصادف ساختگی و اره کردن استخوان برای دریافت دیه بهنقل از مدیرکل پزشکی قانونی استان خراسان مینویسد: «سال 95 حدود هزار و 11نفر برای دریافت دیه اقدام به خود زنی، تصادف ساختگی و حتی اره کردن استخوان ترقوه خود کردهاند که این آمار نسبت به سال گذشته 14درصد افزایش داشته است».
این کارگزار حکومتی در ادامه اضافه میکند: «افراد برای دریافت دیه از بیمهها اقدام به خودزنی، صحنه سازی تصادف و حتی شکستن دست و پای خود بهصورت عمد میکنند. این افراد با زدن اسپری یا تزریق مواد بیحس کننده، دست یا پای خود را بیحس کرده و سپس اقدام به شکستن استخوان خود میکنند تا دیه دریافت کنند».
همین منبع در ادامه بهنقل از این کارگزار رژیم در توضیح اینگونه فجایع غیرقابلتصور اضافه میکند: «چندی پیش موردی داشتیم که برای دریافت دیه اقدام به خود زنی کرده و پس از بیحس کردن محل مورد نظر استخوان ترقوه کتف خود را با اره بریده بود. مواردی نیز داشتهایم که برای دریافت دیه با قیچی آهن بر دندانهای خود را بریدهاند یا ابتدا پوست خود را بیحس کرده وبا کشیدن خود روی زمین پوست خود را کنده و سپس با موتور خود را به عمد به لاستیک خودروها برای دریافت دیه کوبیدهاند».
-پایگاه خبری مجلس ارتجاع موسوم به وکیل ملت 8تیرماه 96 تحت عنوان شیوع خودزنی برای دریافت دیه در تمام استانها بهنقل از بهاصطلاح رئیس پزشکی قانونی کشور این چنین اعتراف میکند: «در سراسر کشور خودزنی برای دریافت دیه شیوع پیدا کرده است... . این نوع خودزنی بیشتر در تصادفات رانندگی رخ میدهد، یعنی اینکه برخی افراد خود را جلو خودروها میاندازند و وقتی مصدوم شدند از راننده شکایت کرده و درخواست دیه میکنند. در موارد دیگری دیده شده است که افراد خود را درگیر نزاعها کرده و پس از آن جراحات وارده به خود را افزایش داده و درخواست دیه میکنند».