پس از اعدام جنایتکارانهٔ قهرمان ملی قیام، نوید افکاری شاهد بازتابهای بسیار گستردهٔ این اعدام در داخل و خارج کشور هستیم.
بازتابهای داخلی
در داخل، شماری از زندانیان سیاسی در زندانهای مختلف کشور، گروههایی از دانشجویان چند دانشگاه کشور، اقشار مختلف و حتی برخی هنرمندان و چهرههای سرشناس، با انتشار اطلاعیهها یا نامههایی، این جنایت را محکوم کردهاند و با نوید شهید برای ادامهٔ راهش پیمان بستهاند. مقصود رژیم از این اعدام ارعاب بود. ولی این پیامها و اطلاعیهها، فضای برانگیختگی و انگیزشی را که شهادت نوید بهوجود آورده، منعکس میکند؛ ذکر چند نمونه در این رابطه روشنگر است:
جمعی از زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ (فشافویه): «پیام ما بهخلق محبوبمان و بهخانواده داغدار نوید این است: «سکوت نکنید». راه چاره ما با این رژیم سرکوبگر و جانی، ایستادگی است و شورش!».
جمعی از زندانیان سیاسی زندان مرکزی کرج: «باید پاسخ اعدام جوان شورشی و قهرمان کشتی نوید افکاری را از یکسو با شورش و قیام، و از سوی دیگر با آتش بدهیم».
جمعی از زندانیان زندان قزلحصار: «فوران خشم و گرمای خیزش و قیام مردم ایران را از آتشفشان خون نوید، از پشت میلههای زندان حس میکنیم».
جمعی از جوانان تهران: «ما ملتزمیم برای جلو گیری از اعدام دوبارهٔ جوانان با شرافت کشورمان توسط حکومت نامشروع و تحمیلی ولایتفقیه، بهجنبشی جانانه متوسل شویم».
گروهی از دانشجویان دانشگاه شریف: «رژیم نشان داد که تنها یک زبان را میفهمد و آن زبان خشم مردم است که بهزودی بر تختش زبانه خواهد کشید».
بیانیهٔ جمعی از رانندگان جادهیی: «هر کدام یک نوید میشویم».
بازتابهای بینالمللی
بازتابهای بینالمللی در قبال این اعدام، هم بهلحاظ گستردگی و تنوع طیفی که در این کارزار شرکت دارند و هم بهلحاظ ادبیات بهکار رفته در آنها کاملاً بیسابقه است و اغلب با ادبیاتی مشابه ادبیات مجاهدین و مقاومت ایران حرف زدهاند.
در طیف گستردهٔ کسانی که این جنایت را محکوم کردهاند، از بالاترین مقامهای دولتی، نمایندگان پارلمانها، چهرههای نامدار دنیای ورزش، مجامع، نهادها و تشکلهای ورزشی و اجتماعی، دانشمندان برندهٔ جایزهٔ نوبل، نویسندگان و مشهورترین هنرمندان و مردم عادی دیده میشوند.
سؤال این است که دامنهٔ تأثیر این واکنشها تا کجاست؟
لغو سفر ظریف به آلمان
تا همین جا و در اولین تأثیر سیاسی سفر برنامهریزی شدهٔ ظریف وزیر خارجهٔ رژیم آخوندی به برلین و ایراد سخنرانی در شورای روابط خارجی لغو شد. سفری که خبرگزاری نیروی تروریستی قدس رژیم آن را یک سفر دیپلماتیک مهم که در زمانی حساس قرار بود انجام شود توصیف کرده است. طبعاً برنامهٔ بعدی ظریف برای سفر به ۴پایتخت اروپایی دیگر (پاریس، لندن، رم و مادرید) نیز لغو شد. علاوه بر آن به گفتهٔ سخنگوی وزارتخارجهٔ رژیم تور دیپلماتیک ظریف به برخی کشورهای آفریقایی و آسیایی، نیز که قرار بود در ادامهٔ سفر اروپایی ظریف انجام شود نیز، تا آینده نامعلومی به تأخیر افتاد. سخنگوی کذایی توضیحی دربارهٔ علت تأخیر سفر ظریف نداد، اما سایت نشریهٔ آلمانی بیلد بهعنوان اولین منبعی که لغو سفر را خبر داد، تصریح کرده بود که منتفی شدن سفر ظریف به آلمان ناشی از اعدام نوید افکاری بوده است. روشن است که برای کشورهای اروپایی اصلاً آسان نیست که با توجه به موج خشم و نفرتی که پس از این اعدام در جهان علیه رژیم ضدبشری آخوندها برخاسته، وزیر خارجهٔ آن را بپذیرند و دستهای آغشته به خون وی را بفشارند.
پیش از اعلام لغو سفر ظریف، ریچارد گلدبرگ از بنیاد دفاع از دموکراسی، ها و عضو سابق تیم شورای امنیت ملی دونالد ترامپ، در توئیتر خود نوشته بود: «بهخاطر کشتن نوید افکاری سازمان شورای روابط خارجی و هر نهاد آمریکایی که در نظر دارد جلسات اینترنتی با جواد ظریف داشته باشد باید آن را به فوریت لغو کند».
روشن است چنین انتظاری که روابط خارجی رژیم از این پس بهکلی بلوکه شود، واقعبینانه نیست؛ اما واقعیت این است که رژیم در تعادلقوای بینالمللی در نتیجهٔ رسوایی اعدام جنایتکارانهٔ نوید رو در روی تمام دنیا، یک مدار افت کرده و دیگر هرگز به سطح قبلی باز نخواهد گشت. کمااینکه سیاست مماشات هم ضربه سختی خورد و دیگر نمیتواند مانند گذشته علناً در برابر سیاست قاطعیت از رژیم و لغو تحریم تسلیحاتی آن دفاع کند.
نقش مردم و مقاومت ایران در سمت دادن تحولات
در این میان یک حقیقت پایهیی را نباید از نظر دور داشت؛ و آن اینکه بالغ کردن تحولات بهنقطهٔ کنونی و قرار دادن پرونده حقوقبشر در ایران و دادخواهی خون شهیدان در بر ابر انظار جهانیان پیش از هر چیز مدیون نقش فعال مجاهدین و مقاومت ایران در پهنههای داخلی و بینالمللی است.
بازتاب جریان شهید نوید افکاری در یکی از سایتهای رژیم بهنام مشرق که وابسته بهباند خامنهای است، به روشنتر شدن این موضوع کمک میکند:
سایت کذایی با غیظ و کین نسبت به آنچه آن را «قدیسسازی» نوید افکاری مینامد، مینویسد: «از پی کارزار هشتگپراکنی «اعدام نکنید»، بهنظر میرسد که اتاق فرمانی در پس ماجرا، که آن کارزار را یک دستاورد بزرگ برای خود میپندارد، تصمیم گرفته که هر پروندهٔ جرایم ضدامنیتی و خشن و تأیید هر حکم اعدام برای مرتکبان را بهیک جدال سنگین و فرسایندهٔ تبلیغاتی برای قوه قضاییه تبدیل کند.
قدیسسازی و مظلومنمایی از مجرمان خطرناک، بهویژه در حوزه جرایم ضدامنیتی و زیر سؤال بردن صداقت، صلاحیت و مشروعیت دستگاه قضا، بهعنوان ضامن نظم اجتماعی و مدنیت جامعه، در قالب یک پروژهٔ بسیار خطرناک، بهدنبال تحمیل هزینههای سنگین بهکشور و نظام است».