استبداد پابهگور مذهبی که جز با افزودن به اختناق و سانسور، زندانسازی و بگیر و ببند و شکنجه و اعدام نمیتواند یک روز هم ادامه داشته باشد، در رابطه با طرح موسوم به «صیانت» باز هم طینت ضدبشری خود را نشان داد. تصویب چراغ خاموش بخشی مهم از این طرح، در تاریخ ۱۵شهریور ۱۴۰۱
سیاست کثیف بهکار رفته در تصویب خزندهٔ بخشی از این طرح، همان سیاست شلکن و سفتکن خبری بهصورت اعلام و تکذیب خبر از منابع مختلف است تا حساسیتهای اجتماعی را از بین ببرد و حکومت را با هزینهٔ کمتری مواجه سازد.
یک روزنامهٔ حکومتی، با زبانی لین و بین به این سیاست اعتراف کرده است:
«یک سال همه کنشگران حوزه ارتباطات و فعالان رسانهیی از طرحی موسوم به صیانت نوشتند و هر بار مسئولان دولتی تأکید کردند که صیانتی در کار نیست. اما آنچه در حال وقوع است، یک صیانت تدریجی و آرام است. در واقع ما با تکههای یک پازل بزرگتر روبهرو هستیم که هر بخشش بهتنهایی و در فضایی آرام در حال تصویب است و با کنار هم قرار گرفتن تکههای این پازل «طرح صیانت» بهصورت تدریجی به انجام میرسد. ما در فضایی قرار گرفتیم که نمیدانستیم آرامش روزهای بیخبری اجرای طرح صیانت، ماندن در همان ظرف آب سردی است که در حال گرمشدن تدریجی است. تقلای ما هر روز کمتر شد و آب هر روز گرمتر و در نهایت پازل در حال تکمیلشدن است» (شرق. ۱۶اردیبهشت. ۱۴۰۱).
در واقع همانطور که پیشبینی و افشاگری شد، اقداماتی مانند اختلال و قطعی در اینترنت، فعال کردن قفل کودک در گوگل و افت شدید کیفیت اینترنت، پیشدرآمد اجرای خزندهٔ این طرح بودند. اکنون رئیس جمهور سوگلی خامنهای که از زمان تکیه زدن بر اریکهٔ قدرت، محصولی جز تشدید فقر، اعدام و زنستیزی و سرکوب خیابانی نداشته، سانسور و فیلترینگ هر چه بیشتر اینترنت را در دستور کار خود قرار داده است.
ولع ضد انقلابی خامنهای و رئیسی برای انسداد اینترنت، چندان بوده است که برای تصویب این طرح برخاسته از زیر عمامه و نعلین، مجلس سرسپرده را دور زده و قانون اساسی دستپخت خبرگان خود را نیز زیر پا گذاشتهاند. تشکیل کمیسیونی که نقش «تنظیم کنندهٔ تنظیمگران» را بهعهده دارد، دولت جوان حزباللهی را قادر میکند تا بتواند «در بزنگاهها تنظیم سیاستها، نظارت، هدایت، هماهنگی و تصویب مقررات و آییننامههای کلان را برنامهریزی و راهبری کند» (اعتماد. ۱۶اردیبهشت ۱۴۰۱).
در واقع ایجاد این کمیسون تنظیمگری، پیشدرآمدی برای اجرای کامل طرح صیانت و سانسور اینترنتی است.
رسانههای حکومتی تلاش دارند تبعات اجرای طرح صیانت را به از بین رفتن کسب و کارهای اینترنتی یا بازماندن رژیم از باشگاه جهانی و توسعهٔ دیجیتال منحصر کنند ولی واقعیت این است که موضوع عاجل و روی میز خامنهای و رئیسی از جنس بود و نبود و عطف به براندازی است. یکی از سایتهای ولایی با سراسیمگی و وحشت مینویسد که مجاهدین بعد از آمدن به آلبانی «شیوه فعالیت خود را تغییر دادند. آنها در دهه اخیر و بهویژه بعد از فتنه۸۸ به سمت فعالیت سایبری و جنگرسانهیی آمدهاند و در سالهای اخیر با رشد چشمگیر شبکههای اجتماعی این بستر را محل اصلی فعالیت خود علیه جمهوری اسلامی قرار دادند... آنها در هر زمینهای که امکان ورود باشد، فعال میشوند و بهطور مثال در اعتراضات سالهای ۹۶ یا ۹۸ بهجز فعالیت میدانی، پای ثابت اکانتهای اعتراضی بودند و سعی کردهاند اعتراضات بهحق مردم را به خشونت بکشند و در عینحال اقدام به عضوگیری کنند» (باشگاه خبرنگاران جوان. ۱۶شهریور ۱۴۰۱).
این سایت در ادامه مینویسد:
«[مجاهدین] بهصورت مستمر در پی تخریب چهره رهبر انقلاب و نهادهای منتسب به ایشان هستند». به عبارت دیگر «عمود خیمهٔ نظام» و بیت عنکبوتی او را نشانه رفتهاند. بدیهی است که این مهم تنها از مجاهدین برمیآید؛ زیرا از بیش از ۴دهه قبل با سیبل کردن «شاه سلطان خلیفهٔ ارتجاع» آن را اصلیترین راهبند آزادی و رستگاری ملی میدانند.
بیچاره خامنهای و رئیسی که میپندارند میتوان در عصر انفجار اطلاعات، با انسداد اینترنت مانع از بالغ شدن موقعیت انقلابی به قیامهای مستمر و سراسری شد. تجربه نشان داده است که اختناق بیشتر انفجار بیشتر را بهدنبال دارد.
این درسی است که دیکتاتورها هرگز آن را از یکدیگر فرا نمیگیرند.