شامگاه روز جمعه ۲۴آبان ۹۸ و بهدنبال اعلام رسمی خبر گران شدن بنزین و بهفاصله چند ساعت، یک قیام سراسری شکل گرفت که اولین شعارهایش در اعتراض به گرانی بنزین بود اما در همان اولین ساعتهای قیام، شعارها سمت و سوی سیاسی و قیامی گرفت و به «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر روحانی» تبدیل شد.
حرکت مردم گرچه در اولین تجمعها با توقف خودروها در وسط خیابانها شکل گرفت اما با گذشت چند ساعت قیامی به راه افتاد که همچون سیلی از آتش مراکز سرکوب و غارت را یکییکی در بسیاری شهرهای ایران با سیل مذاب خود درنوردید.
آتش این قیام در پایان دومین روز خود(شنبه ۲۵آبان) در حالیکه کمی بیشتر از ۲۴ساعت از آغازش نگذشته بود در حداقل ۹۳شهر کشور شعله کشید.
مواضع رژیم
در تمامی جمعهشب و سراسر ۲۴ساعت شنبه خامنهای و روحانی و دیگر سران رژیم در حالیکه خود را بهشدت باخته بودند در سکوتی سنگین و بهتآور فرورفتند.
سران سهقوه در روز شنبه در یک نشست اضطراری تصمیمگیری برای گران شدن بنزین را متوجه خامنهای کردند و تنها صدای حکومتی دیگری که در تمامی جمعه و شنبه شنیده شد سر و صدای بههمریخته و عصبی چند نماینده رژیم و مجمع تشخیص مصلحت نظام بود که بهرغم بیانیه سران سهقوه وحشتزده تلاش کردند خود را از حیطه عواقب این تصمیمگیری ضدمردمی برحذر نگهدارند. کار آنچنان بر مزدوران رژیم تنگ شد که حتی برخی از آنها با حالت قهر اعلام کردند که مجلس دخلی در این تصمیمگیری نداشته و بهتر است مجلس منحل و تعطیل گردد!
در ادامه چند مرجع حکومتی هم که وحشتزده بهنظر میرسیدند، به صحنه آمده و تلاش کردند با ابراز مخالفت با گران شدن بنزین کاسه کوزه خود را از تصمیم اخیر خامنهای جدا کنند.
موضع بی بی سی: «چرا حالا؟!»
اما در این میان سنجیدهترین حرف را باز هم بی بی سی از زبان دلسوز نظام بر زبان راند!
سایت بی بی سی فارسی در این مورد با تأسف و حسرتبدلی حیرتانگیزی، حتی قبل از آن که خامنهای در صبح یکشنبه دهان باز کرده و علت حماقتش را بیان کند، نوشت: «چرا حالا؟!»
بی بی سی فارسی نوشت: «زمانبندی، نحوه اعلام خبر در نیمهشب، بدتر شدن وضع مردم... و تنشهای سیاسی و جناحی در فضای خبری و مجازی، این سؤال را ایجاد میکند که محاسبه اهل سیاست در جمهوری اسلامی ایران چقدر درست بوده است؟ در چنین فضایی که حالا شهرها صحنه درگیری و اعتراضند، منطق هزینه، فایدههای عملی افزایش قیمت بنزین به سمت سودمندی اقدام حاکمیت، اشاره ندارند».
بی بی سی سپس به خامنهای تذکر آییننامهای! داده و مینویسد: «سؤال اینجاست که چرا در حکومت ایران، برای دور زدن قوانین و نهادهای موجود، همواره نهاد و شورایی بالای دست نهادهای قبلی ایجاد میشود؟ پس مجلس چه کاره است»؟
بی بی سی برای اینکه «هم اصلاحطلب» و «هم اصولگرا» باقی بماند ضمن سنجاق کردن مواضع پروانه سلحشوری از این باند رژیم و آخوند درنده مجتبی ذوالنوری از آن یکی باند دیگر رژیم به همدیگر، طلبکار خامنهای و روحانی شده در مورد وضعیت حقوقی مجلس شده که چرا اینطوری مجلس را بیاعتبار میکنید؟!
سیاست اولویت دارد یا اقتصاد؟!
اما شاهبیت مرثیه بی بی سی را باید در آخرین فراز مقالهاش دید که نوشته است: «شاید حکومت ایران منطق عددی و ریاضی برای این افزایش قیمت داشته باشد. ولی نحوه اجرای افزایش قیمت بنزین، بهخوبی گویای سردرگمی و هراس از پیامدهای بعدی است».
بی بی سی بهراحتی و با زبان ساده به خامنهای انتقاد میکند که در چنین تصمیمگیریهایی نباید ضرورتهای اقتصادی را به ضرورتهای سیاسی اولویت داد! نباید خطوط و منافع استراتژیک سیاسی را فدای ملاحظات اقتصادی کرد.
البته حرفها و فرمایشات بی بی سی تماماً درست است اما آنچه را که «بی بی سی نویس» سوختهدل از آن بیخبر است شدت «خفگی اقتصادی» رژیمی است که در حضیض انزوای جهانی و بینالمللی و داخلی و در حالیکه عموم کانالهای ارتزاق مالیاش در حال بسته شدن کامل است، فرصتی برای شنیدن این قبیل رهنمودها ندارند.
خامنهای اگر میتوانست
خامنهای اگر میتوانست این تصمیمگیری را حتی یک ساعت دیگر به تأخیر بیاندازد، حتماً این کار را میکرد. دلسوختگان سیاست استعماری مماشات اکنون که در مقابل سیاستهای متفاوت با روشهای خودش(یعنی تحریمها) درمانده شده و انتقادهایش به محاصره رژیم بینتیجه مانده است، چاره را در انتقاد به رژیم جستجو میکند! آن هم درست در شرایطی که تنها خط رزمندهای که در مقابل دیکتاتوری آخوندهای وطنفروش باقی مانده است، خط پیکارجویی مجاهدین و کانونهای شورشی است که پیروزمند به پیش میتازند.
اشکال خامنهای
واقعیت آن که خامنهای هم میداند که «سیاست» بر «اقتصاد» اولویت دارد اما خامنهای بهتر و بیشتر از هر کسی از «جیب» خودش خبر دارد! حتی بهتر از بی بی سی!
بی بی سی باید صریحتر حرف میزد و به خامنهای انتقاد میکرد که: چرا ظرفیت انفجاری جامعه و میزان قدرت کانونهای شورشی را دستکم گرفتی؟ حرف حساب این است!