جواب نه مردم در خیمهشببازی دور دوم انتخابات مجلس ارتجاع و منفوریت حاکمیت نزد قاطبه مردم ایران، مهرهها و رسانههای نظام را به وحشت انداخته است
ترس اصلی این است که اکثریت قریب به اتفاق اکثریت ۹۶درصدی مردم که ضد بازیهای این چنینی هستند و به انتخابات نه بزرگ گفتند، مجدداً شورش و قیام کنند و آنچه که نباید اتفاق بیفتد اتفاق افتد.
روزنامه آرمان پشت کردن مردم به نظام را زمینهای برای این سؤال کرده است «میدانید مفهوم مشارکت زیر ۵درصدی در شهرهای مراکز استانها، مثل زنجان و البرز در انتخابات دور دوم مجلس شانزدهم چیست؟».
پاسخ نویسنده این است «مردم از صندوق قهر کردهاند و این یعنی فاجعه خاموش»!
توصیه نویسنده به سردمداران رژیم این است که «عدم مشارکت و استقبال مردم را جدی بگیرید. قهر مردم از حاکمیت زمینه آشوبها را فراهم میآورد نادیده گرفتن مردم خطر عظیمی برای گسست پیوندهای اعتقادی، سیاسی و اجتماعی است» (آرمان ۱مهر۹۹).
در زمینه رویگردانی مردم از بازی انتخاباتی کیهان خامنهای بهنقل از صادق زیباکلام مینویسد: «رؤیا بافی نمیکنیم ۸۰هزار رأی هم در تهران نداریم» (کیهان ۱مهر ۹۹).
بحرانهایی که نظام را فراگرفته و نفرت فزاینده مردم از آن به حدی است، که آخوند مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص نظام نگران این است که: «شرایطی کنونی ما قابل دوام نیست، جز یاٍس و ناامیدی چیزی در مردم خصوصاً نسل جوان، مشاهده نمیشود. پس باید تغییراتی رخ دهد» (سایت انتخاب ۲۵شهریور۹۹).
روزنامه آرمان ۲۷شهریور ۹۹ در مورد بیاعتنایی مردم به خیمهشببازی انتخابات وشکاف عمیق بین مردم و رژیم نوشت: «بهواقع روزبهروز میزان اعتماد جامعه نسبت به مسئولان کمرنگ و کمرنگتر شده است، بهگونهیی که این میزان از کاهش مشارکت و به تبعش افزایش گسل بین ملت و مسئولان در طول ۴۰سال گذشته بیسابقه است… . . آستانه تحمل جامعه به واسطه انبوهی از معضلات معیشتی در کنار نبود آزادیهای مدنی و اجتماعی و چالشهای دیگر در حال پر شدن است».
پرشدن آستانه تحمل جامعه در فرهنگ سیاسی روزنامهها و کارشناسان حکومتی یعنی قیامهایی مانند دی۹۶ و آبان ۹ یعنی همان چیزی که از آن بهعنوان نیترات نارضایتی یا ابر خیزش عمومی یاد میکنند.
اگر چه بهقول روزنامه آرمان در جریان خیمهشببازی انتخابات، مردم «اکثریتی خاموش» بودند و برای این بازی پشیزی قایل نشدند، اما آن روی سکه این «خاموشی» حضور آنها در صحنه اعتراض است.
صحنهای که مشخصه اصلی آن انباشت خشم و تبدیل خشم بهعمل مشخص اعتراض، قیام و عملیات براندازانه است.
بیمناکانی که در بالا نسبت به خشم مردم هشدار دادند با این امید واهی هشدار دادهاند، تا شاید ولیفقیه درمانده به فکر چارهجویی افتاده و اقدامی بکند. اما چنین خواب و خیالی بهمثابه «شتر در خواب بیند پنبه دانه…». است، چرا که کلیت نظام و مشخصاً شخص ولیفقیه در بحران بیراهحلی و بنبست قرار دارند و خلاصه خانه از پایبست ویران است.
برای گریز از چنین خطری چند رسانه وابسته به باند روحانی ۲۷شهریور۹۹ در حالی که از قیام مردم و خواست آنها برای سرنگونی با عناوینی نظیر «نافرمانی مدنی» و «از بین رفتن اعتماد مردم به دولت» و… نام بردند، و توصیهشان این بود که بهاصطلاح تغییراتی صورت بگیرد، تا بهقول نویسنده آرمان ۱مهر۹۹ «زمینه آشوبها و خطر عظیم گسست مردم» فراهم نشود.
تردیدی نیست که این تقلاها و توصیهها از سر استیصال و درماندگی است و در حالیکه خواست عامه مردم ایران سرنگونی تمامیت این نظام است، اینگونه توصیهها بهمثابه عقبنشینی و باز کردن شکاف (زهرخوران) در شیوهها و سیاستهای سرکوب نظام آخوندی است که طبعاً جامعه متنفر و جوشان، بهمحض مواجه شدن با آن، بیشترین سود را برای تا ته بردن شکاف ایجاد شده میکند.
امری که خامنهای بیش از هرکس دیگری به خطر آن اشراف دارد و میداند که هر قدم عقبنشینی از جانب او، با گام های بلند رو به پیش مردم در جهت سرنگونی حکومتش مواجه میشود.
در قیام آبانماه۹۸ودر جریان شعلهور شدن خشم مردم دیدیم که وقتی اعضای مجلس ارتجاع درصدد برآمدند تا با یک طرح سه فوریتی از افزایش قیمت بنزین جلوگیری کنند، خامنهای که میدانست این عقبنشینی خطرات سنگینی برای نظامش دارد، بر اعضای مجلس دهنه زد و از طریق یک پیام خصوصی و سری آنها را سرجایشان نشاند.
مردم ایران تردیدی در این ندارند که تغییر واقعی تنها از طریق خیزش و قیام مردم میسر است و هر گونه امید تغییر از درون رژیم مضحکهای بیش نیست. بنابراین همچنان که در قیامهای سالهای اخیر خود نشان دادند با تمام توان در پی برافکندن تمامیت نظام جهل و جنایت آخوندی هستند. تمام وحشت نظام و مهرههایش هم در همین واقعیت نهفته است.