در کنار تضادهای درونی رژیم و جنگ گرگها موضوع دیگری که این روزها خیلی مطرح میشود، هشدار نسبت به وضعیت جامعه و شعلهور شدن خشم مردم است.
کارگزاران و رسانههای حکومتی با عناوینی مختلف نظیر از بین رفتن اعتماد مردم و آتشفشان خشم، از آن نام میبرند.
نگرانی آنها مبتنی بر این واقعیت است که نفرت مردم به سرحد انفجار رسیده و هراسشان از این است که جرقهای از یک جا آن را شعلهور کند.
آخوند فاضل میبدی از باند روحانی با ابراز نگرانی نسبت به اوضاع انفجاری جامعه در روزنامه مستقل ۱۳دی۹۹ نوشت:«اگر از جامعه آمار بگیریم، متأسفانه میبینیم که نارضایتی مردم نیز روزبهروز بیشتر میشود».
او به باند غالب هشدار داد که مردم «به کف خیابان بیایند و خروجی کارهای خود را ببینند، اقتصاد و تورم را ببینند، به بازار بروند و معاملات را ببینند. اینکه در چاردیواری کاخ شورای نگهبان بنشینند و از توهمات خود حرف بزنند، مشکلی را حل نمیکند».
در همین رابطه یک کارشناس حکومتی در مصاحبه با سایت آخوندی شفقنا۱۴ دی۹۹ گفت: «من معتقدم اعتماد مثل ثروت است ذرهذره حاصل میشود و با کوچکترین بیِاحتیاطی از بین میرود و دولت ما متأسفانه از این خرابکاریها زیاد میکند. برای همین است که مردم بیاعتمادند. نگاه تقدیرگرا و بیاعتمادی که در جامعه هست، خیلی خطرناک است».
روزنامه اعتماد۱۰دی۹۹ هم در این رابطه نوشت: «به نظر میرسد اعتماد میان شهروندان و دولت بهطور کلی تخریب شده یا آسیب دیده است… اگر اراده مسئولان آن است که با همین فرمان به پیش بروند و اعتماد یا بیاعتمادی مردم برایشان چندان اهمیتی ندارد، آنان حتماً تبعات و نتایج این اراده را پیشبینی و درک کرده، از آن مطلع هستند و آن را قبول کردهاند».
واقعیت این است که کار مردم از بیاعتمادی گذشته و تنفر عمومی به حدی رسیده است که بهقول آخوند احمد علمالهدی: «اینها در شعارهایشان شروع کردند به رهبری اهانت کردند. ستون خیمه نظام را هدف قرار دادند. اینها رهبری و مقام امامت و ولایت امت را مورد هجمه قرار دادند و این شگرد هنوز هم برای دشمن هست» (خبرگزاری ایرنا ۵دی۹۹).
«اینها»یی که آخوند علمالهدی نسبت به شعارهایشان نگران است، مردم عاصی و معترضی هستند که در سالهای اخیر در قیامها و اعتراضات گسترده خواهان سرنگونی حاکمیت بودند.
آری شعله اعتراضات و خشم مردم ممکن است در هر لحظه و در هر کجا آتش بر پیکره رژیم بیندازد و آنرا پودر و خاکستر کند.
بیدلیل نیست که آخوند روحانی نگران شعلهور شدن آن است و توصیه میکند«آتش را ما باید خاموش کنیم هر چه سریعتر».
این نگرانیها نسبت به آتش خشم مردم، مبتنی بر گسترش اعتراضات اجتماعی طی هفته اخیر بهرغم درگیری مردم با بحران کرونا است که نشان از بهجان آمدن ملتی است که بهخاطر ستم و چپاول اموالشان به ستوه آمدهاند و هرآن ممکن است حاکمیت را با خطر جدی مواجه کنند.
تنها نگاهی به چند اعتراض طی چند روز اخیر مؤید این واقعیت است:
۱۳دی۹۹ اعتراض مغازهداران ساری در مقابل فرمانداری برای رسیدگی به مطالبات خود.
۱۳دی۹۹ اعتراض گروهی از کشاورزان مبارک شهر از توابع شهرستان ملکان در آذربایجان شرقی در اعتراض به تصرف اراضی کشاورزیشان توسط ایادی و نهادهای حکومتی.
۱۳دی اعتراض آتشنشانان اصفهان در مقابل شهرداری در اعتراض بهنحوه پرداخت حقوق و مزایای خود.
۱۳دی اعتراض دستفروشان اهواز به تخریب اموالشان توسط مأموران سرکوبگر شهرداری.
۱۳دی تجمع اعتراضی پرستاران داوطلب یاسوج در اعتراض به بیکاری. آنهادر پلاکاردهایی که به دست گرفته بودند نوشتند«سزای فداکاری بیکاری نیست»«کرونا را شکست دادیم اما از کار بیکار شدیم».
۱۳دی تجمع پرسنل شرکتی وزارت بهداشت مقابل استانداری در شیراز
۱۱دی سهامداران بانک دی نسبت به تأخیر در اعلام افزایش سرمایه و تخلفات آشکار، رانت و تخریب روند سهم اعتراض کردند.
۱۰دی تجمع اعتراضی کارگران شاغل در شرکت آب و فاضلاب روستایی شهرستان اندیکا در استان خوزستان.
۱۰دی برگزاری تجمع اعتراضی مالباختگان صندوق خیریه امام رضا شهرستان قرچک در اعتراض به چپاول دارائیهایشان.
۹ دی برپایی تجمع اعتراضی نسبت به بیتوجه به خواستههای دانشجویان و مشکلات آموزش مجازی.
۸ دی شماری از کارگران فضای سبز شهرداری آبادان، در اعتراض به چند ماه معوقات مزدی خود دست از کار کشیده و در محوطه ساختمان شهرداری مرکزی شهر تجمع کردند.
۸ دی جمعی از رانندگان اتوبوس بین شهری ارومیه، بهدلیل عدم پرداخت مطالباتشان توسط شهرداری ارومیه مقابل مجلس ارتجاع تجمع اعتراضی برپا کردند.
۷ دی زنان معلم نهضت سواد آموزی استان یزد مقابل استانداری در این شهر تجمع اعتراضی برگزار کردند.
واقعیت این است که این اعتراضات نوک کوه یخ از نارضایتی و خشم فزاینده مردم نسبت به نظام آخوندی است.
حاکمیتی که تارو پودش بر چپاول و غارت مردم بنا شده و فقر و بیکاری و هزینههای بالای زندگی را بر همه اقشار جامعه تحمیل کرده است.
توصیه آخوند حسن روحانی این است که هر چه سریعتر آتش خاموش شود، اما این توصیهای خامخیالانه است، زیرا توان چندانی برای رژیم در جهت خاموش کردن اعتراضات مردمی و شعلههای قیام نمانده، و از طرفی مردم نیز از خروش و خیزش باز نمیایستند.
مردمی که اکثریت ۹۶درصدی آنها فقیر و چیزی برای از دست دادن ندارند، و اخیراً نیز در شهرهای مختلف عدهیی از آنها توان تهیه نان را هم ندارند و آنرا قسطی و نسیه از نانواییها تهیه میکنند.
چنین مردمی قطعاً هراسی از اعتراض و درگیری خیابانی ندارند، همچنان که در قیامهای سالهای اخیر نشان دادند.
بنابراین رژیم غارتگر ولایت فقیه از قیام و شورش در تقدیر رهایی نخواهد داشت.
شورشگران پیروزی میسازند.