امواج بحرانها که از هر طرف بر کشتی شکسته نظام ولایت فقیه کوبیده میشود، باعث لرزههای بیشتری بر ارکان نظام شده و کشتینشینان را هراسان کرده و آنها را به این فکر واداشته که چاره مقابله با این بحرانها چیست و چه باید کرد؟!
آخرین راه چارهیی که بعضی از مهرههای حکومتی به آن رسیدهاند این است که بهتر است روحانی استعفا بدهد تا شاید حاکمیت از نابودی نجات پیدا کند.
جالب توجه اینکه این بار این راه چاره، از طرف عناصری از باند روحانی بیان شده است. که البته از لحن پیشنهاددهندگان پیداست که خودشان هم چندان امیدی ندارند که نظام از این طریق نجات پیدا کند.
اما همگی روی یک موضوع یقین دارند که اگر وضعیت به همین منوال ادامه پیدا کند کار حکومت تمام است و سرنگونی آن حتمی است. بنابراین به خس و خاشاک استعفای روحانی هم میآویزند.
البته گروهی هم میگویند همین روحانی را باید به هر قیمت حفظ کرد و تقویت کرد. چون اگر روحانی برود، شیرازه امور به کلی از هم میپاشد و هر کس که بیاید قادر به جمعوجور کردن نیست، بهخصوص اینکه دشمن هم در کمین است.
پاسدار یحیی رحیم صفوی، فرمانده سابق سپاه پاسداران و مشاور خامنهای، میگوید: «گاهی بهنظر میرسد اگر دولت نباشد کشور بهتر اداره میشود. اگر دولت راه اشتباه رفته گناه حضرت آقا چیست؟».(خبرگزاری فارس ۴تیر ۹۷)
رسول خضری، نماینده مجلس ارتجاع از سردشت و پیرانشهر، روحانی را تهدید میکند: «در صورت اینکه مشکلات اقتصادی مردم ادامه یابد رئیسجمهور را استیضاح میکنیم».(خبرگزاری فارس ۳تیر ۹۷)
یکی از عناصری که موضوع استعفای روحانی را مطرح کرده است حسین موسویان دیپلومات سابق است.
او ضمن اعتراف به شکست برجام و اذعان به اینکه حاکمیت ظرفیت هیج تصمیمگیری «بزرگ و بنبستشکن» در زمنیه داخلی، بینالملی و منطقهیی را ندارد، در حالی که «هر تصمیم مهم در مناسبات منطقهیی و جهانی، نیازمند یک وضع داخلی منسجم و هماهنگ است. در حالیکه ایران با تهدیدات فوقالعاده منطقهیی و بینالمللی مواجه است»، بنابراین «بزرگان نظام باید قبل از هر چیز در این مورد چارهاندیشی کنند؛ حتی به قیمت یک خانهتکانی اساسی در دولت یا حتی استعفای دولت فعلی و برگزاری انتخابات زودرس، زیرا استمرار وضع فعلی تا ۲سال دیگر، ممکن است موجب لطمات غیرقابل جبران شود».(روزنامه همشهری ۳خرداد ۹۷)
در مقابل علی مطهری، نایبرئیس مجلس آخوندی، ضمن اشاربه به وضعیت پیچیده و بنبست کنونی، راهحل استعفای روحانی برای خروج از بنبست را نه تنها درست نمیداند بلکه «طرح برخی اظهارات مبنی بر استفعای روحانی از ریاستجمهوری» را «تسویهحساب سیاسی و انتقامگیری» میداند و میگوید «الآن زمان تسویهحساب سیاسی و انتقامگیری نیست بلکه الآن همه باید دست به دست هم بدهیم تا از این بحران خارج شویم».(خبرگزاری ایسنا ۳تیر ۹۷)
با مطرح شدن موضوع استعفای روحانی، جواد ظریف، وزیر خارجه کابینهاش، به مطرحکنندگان موضوع استعفای روحانی نهیب میزند و آنها را از حاکمیتی بدون روحانی میترساند: «هدف دشمن نه نظام جمهوری اسلامی و نه دولت روحانی، بلکه ایران است. این ایران است که مانع بعضی اهداف و تمایلات است. میخواهند ایران را نابود کنند.
ما در ایران از اصولگرا و اصلاحطلب، بیخط، مخالف جمهوری اسلامی و مخالف دولت، همه در یک کشتی نشستهایم. خیال نکنیم اگر روحانی رفت یک اصولگرا موفق میشود».(خبرگزاری ایسنا ۳تیر ۹۷)
و...
صرفنظر از اینکه آیا فشارهای باند خامنهای بر روحانی میتواند او را وادار به استعفا کند و یا اینکه روحانی به توصیه بعضی از همباندیهای خود در زمینه استعفا عمل میکند یا نمیکند و...، واقعیت این است به فرض اینکه وادار به استعفاهم شود و یا خودش با اختیار خود استعفاکند، نه تنها بحرانهای حاد فروکش نمیکند بلکه بیشازپیش این بحرانها اوج میگیرند.
این تجربهیی است که از مقابله رژیم با بحرانهای مختلف به دست آمده است.
یکی از چارهجوییهای حکومت آخوندی برای بیرون رفتن از بنبست مشکلات اقتصادی و بنبست در رابطهاش با جامعه جهانی و... برجام بود، که آخوند حسن روحانی در این توهم بود که برجام کلید راهگشای همه قفلها است و در این رابطه میگفت: «ما وقتی میگوییم باید تحریمهای ظالمانه رفع شود بعضیها چشمانشان زیاد نچرخد. تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیطزیست، اشتغال، صنعت و آبخوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند. آنها که ملت ما را تحریم کردهاند ظلم بزرگی مرتکب شدهاند اما عدهیی در داخل هم نمیدانستند تحریم چیست».(خبرگزاری ایسنا ۱۷خرداد ۹۴)
اما همچنان که میبنیم برجام نه تنها نتوانست سرمایه را بیاورد، مشکل محیطزیست، اشتغال و... را حل کند، بلکه رژیم را در بنبست کنونی به دام انداخته است.
بنابراین بهطور قطع و یقین میتوان گفت چنانچه روحانی وادار به استعفا شود و یا به اختیار خود کنار رود، همانطور که محمدجواد ظریف هم به آن اذعان کرد هر کس دیگری هم که به جای او بیاید، نمیتواند این کشتی توفانزده را از غرق شدن نجات بدهد و سرنوشت این کشتی و کشتینشینان آن، غرق شدن است و گریزی از آن هم وجود ندارد.
زیرا حاکمیت ولایت فقیه در مرحله پایانی عمرش قرار دارد و هر تلاشی هم که برای برونرفت آن صورت بگیرد، چون تنها از منافع حاکمان و حفظ نظامشان چیده میشود، بیشتر بر خشموکین مردم میافزاید و جامعه را به سمت انفجار نهایی نزدیک میکند. خشموکینی که در نهایت ریش و ریشه رژیم را خواهد سوزاند.