شقاوت ضدبشری پاسداران جنایتکار خامنهای در تعرض و قتل هولناک نیکا شاکرمی شهید قیام مردم ایران، خون هر ایرانی آزاده و غیرتمندی را به جوشش درمیآورد.
در اطلاعیهٔ کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران (۱۱اردیبهشت) آمده است: «اسناد افشا شده که برای هر انسانی شوکهکننده است شامل اسامی نفراتی از یک واحد امنیتی مخفی سپاه پاسداران است که در بازداشت و تعرض و قتل فجیع نیکا دست داشتند. رژیم جنایتکار آخوندی متعاقباً ادعا کرد نیکا شاکرمی خودکشی کرده است. کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت این جنایت هولناک و ضدانسانی را قویاً محکوم میکند و خواهان رسیدگی بینالمللی و تسریع در نامگذاری تروریستی سپاه پاسداران ولایت فقیه است».
نظام زنستیز آخوندی در اعمال وحشیانهترین خشونت و شکنجه علیه زنان، امنیت و بقای خودش را جستجو میکند. خلیفهٔ ارتجاع و سگهای هار و زنجیریاش در سپاه پاسداران بهروشنی دریافتهاند که زنان و دختران ایرانی، با پشتوانهٔ بیش از ۴دهه مقاومت همهجانبه در همه عرصههای سیاسی و اجتماعی و در پایداری بینظیر در شعبههای بازجویی و میدانهای تیرباران، امروز باطلالسحر نظام زنستیز هستند.
روزی که خمینی ملعون با شعار یا روسری یا توسری برای اعمال حجاب اجباری چماقداران حزباللهی را روانه خیابانها کرد و زنان مجاهد در مقابل این قانون ارتجاعی به مخالفت برخاستند، ارتجاع و انقلاب در برابر هم صفآرایی کردند و دو صفبندی در سپهر سیاسی ایران ترسیم شد. خیلی طول نکشید که خبر اعدام دختران دانشآموز هوادار مجاهدین که هویتشان هم معلوم نبود در روزنامههای حکومتی منتشر گردید. از فردای آنروز دستهدسته زنان و دختران جوان دانشآموز و دانشجو و پرستار و معلم و پزشک و... روانهٔ اتاقهای شکنجه و میدانهای اعدام شدند.
اما زنان مجاهد و رزمنده با مقاومتهای بینظیر خود پوزه دژخیمان ولایت فقیه را به خاک شکست مالیدند و در برابر تیربارانهای دهه ۶۰ و در قتلعام ۶۷ سربه دار و سرفراز شدند. آنها طی بیش از چهار دهه نبرد انقلابی بر سرنگونی هیولای بنیادگرایی و تروریسم و جنگافروزی پای فشردند و بهای خونین آن را با رزم و رنجی عظیم پرداختند. آنها در تمامی عرصههای مقاومت و نبرد آزادیبخش با تمام توان جنگیدند و شایستگی و پیشتازی خود را در انقلاب دموکراتیک مردم ایران به اثبات رساندند.
با اتکا به همین پیشینهٔ تاریخی، زنان و دختران میهنمان در جریان قیامهای ۹۶ و ۹۸ و ۴۰۱، پایههای حکومت و ارکان نظام زنستیز را به لرزه درآوردند و نشان دادند نظامی که با خشونت علیه زنان آغاز شد، با مقاومت و رزم زنان هم نابود میشود.
در این میان عوامل اطلاعات و سپاه ولایت ارتجاع خونریز، بینقاب و با نقاب، با دگردیسی و تبدیل باز جوها و شکنجهگران دهه۶۰ به تئوریسین اصلاحات، یا بهصورت کارشناسان و مأموران نفوذی با نقاب «اپوزیسیون» و پژوهشگرو... ، تلاش کردند شعلههای فروزان قیام و انقلاب را با ترویج بیهزینگی و تئوری خشونت پرهیزی خاموش کنند.
عباس عبدی، معاون دادستانی ضدانقلابی خمینی در دهه ۶۰ و از تئوریسینهای اصلاحاتچی در دههٔ ۷۰مینویسد: «خشونت راهحل نیست، بلکه خودش مسأله است. با خشونت نمیتوان جامعه را اصلاح کرد، چه از سوی حکومت و چه از سوی منتقدان» (هممیهن. ۷آبان ۱۴۰۱).
او و سایر مدعیان در همین جملهٔ ساده، نیکا شاکرمی و پاسداران وحشی و متجاوز خامنهای را در یک کفه میگذارند و هر دو را عامل خشونت معرفی میکنند. البته در این گزارهٔ رذیلانه لبهٔ تیز حمله متوجهٔ قربانی است که با مقاومت و ایستادگی خود در برابر متجاوز، پاسداران را مجبور به خشونت میکند!
سخنگوی مجاهدین روز ۱۲اردیبهشت ۱۴۰۳ گفت: «آیا جز این است که باید بر روی دژخیمان و مزدوران رژیم که آن بلاها را بر سر نیکا شاکرمی دختر ۱۶ساله آوردند، آتش گشود؟
این همان رژیمی است که با دم و دنبالچههای اطلاعات و سپاهش در خارج از ایران، علیه مجاهدین ساز و دهل “کودک سرباز” میزند، در حالیکه احدی از مدعیان حتی یک خش هم در نزد مجاهدین برنداشته است.
اما همین رژیم در داخل ایران از فاطمه مصباح ۱۳ ساله (تیرباران در شهریور۱۳۶۰) و خواهرش عزت ۱۵ ساله (تیرباران در مرداد۱۳۶۰) تا نیکای ۱۶ساله (قتل در شهریور۱۴۰۱) نمیگذرد.
خوشا نیکا که با دست بسته در برابر تعرض مقاومت کرد. رزمندهٔ آزادی اگر مسلسل داشت رگبار میگشود. کودک سرباز ارزانی امامتان خمینی در جنگ ضدمیهنی و ارزانی سردمدارتان خامنهای در سیرک ”سلام فرمانده“ باد! به گفتهٔ قرآن اُف بر شمایان و آنچه (از زر و زور) میپرستید».