728 x 90

چین هم پشت رژیم را خالی کرد!

چین هم پشت رژیم را خالی کرد!
چین هم پشت رژیم را خالی کرد!

رژیم شترگاوپلنگ ولایت فقیه با عمامه «فئودالی» و عبای «سرمایه‌داری» و مرده‌ریگ شاه، قابلیت کوچکترین رشد و توسعه اقتصادی را نداشت به همین دلیل از ابتدای سوار شدن بر مرکب قدرت، در سیاست خارجی خود علاوه بر سیاست «صدور تروریسم»، حراج ثروتها و منابع ایران‌زمین را نیز به کار گرفت. در واقع آخوند شیاد می‌دانست که برای اسکات «ارباب بی‌مروت دنیا» و طرف‌حساب‌های خارجی، علاوه بر گروگان‌گیری و بمب‌گذاری و آدمکشی و قلدری باید در منطق تعادل‌قوا همواره سر کیسه را هم شل کند و از جیب مردم ایران مستمراً باج و حق‌السکوت بدهد. در این بین شیطان‌سازی از بزرگترین دشمن خودش و خاموش کردن شعله مقاومت در خارج کشور هم مزید بر علت بود و آخوندها را مجبور می‌کرد که همواره سبیل سیاستمداران و حکام غربی را چرب کنند.

 

نگاه به شرق یا «ترکمان‌چای» های شرق!

البته از خان یغمایی که آخوندها گسترده بودند تنها کشورهای اروپایی و غربی نبودند که بهره‌مند می‌شدند. دنیای دیپلماسی فقط محدود به غرب نبود و سران رژیم در پس پرده‌های سیاه سیاست و برای خرید آراء در اجلاس و رأی‌گیریهای بین‌المللی و زد و بند و مهمتر از همه «خروج از انزوای بین‌المللی» نیازمند به کشورهای قدرتمند آسیا و شرق نیز بودند. در همین راستا خامنه‌ای به‌خصوص از دوره دوم روحانی و خروج آمریکای دونالد ترامپ از برجام و ناامیدی از آویختن به دامان غرب و اتحادیه اروپا، سیاست «نگاه به شرق» و روی آوردن به «شرکای سنتی مثل چین، هند و روسیه» یعنی همان ایران‌فروشی به شرق را علم کرد.

در کارنامه شرقی رژیم به گواه مهره‌ها و رسانه‌های حکومتی، حداقل سه ترکمان‌چای بزرگ دیده می‌شود: اولی بذل و بخشش دریای خزر به روسیه در تابستان سال۹۷ بود که «رسانه‌های حکومتی از سقوط سهم ایران از دریای خزر از ۵۰درصد به ۱۱درصد خبر دادند» همان موقع محمود صادقی از مجلس رژیم آن را «ترکمانچای دیگر» نامید. دومی واگذاری بندر چابهار به یک شرکت هندی در زمستان ۹۷بود که همان زمان برخی مهره‌های نظام مانند قاضی‌پور، از اعضای مجلس ارتجاع، آن را در شمار قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای دانستند. سومی هم قرارداد وطن‌فروشانه ۲۵ساله بر سر واگذاری جزیره کیش با دولت چین در سال۱۳۹۹ بود که باز هم «عده‌یی آن را با قرا داد ترکمن‌چای مقایسه کرده‌اند» آش این سومی این‌قدر شور شد که خامنه‌ای برای توجیه آن با دجال‌بازی آخوندهای حکومتی را بسیج کرد که حتی از قران آیه بیاورند که «کافرها ۲ دسته هستند، یک عده با مسلمانان سرجنگ دارند و یک عده به جنگ مسلمانان نیامده و مسلمانان را نکشته‌اند و از خانه‌هایشان بیرون نکرده‌اند» و نتیجه بگیرند که «خداوند تأکید فرموده که با کافرانی که به جنگ شما مسلمانان آمده‌اند، دوست نشوید اما با آنانکه با شما نجنگیده‌اند می‌توان رابطه‌ای عادلانه داشت»! (آخوند دژکام در نمایش جمعه ۲۷تیر ۱۳۹۹)

 

تأثیر قیام در ایران‌فروشی به شرق!

رژیم از قدیم به چین پشتگرمی خاصی داشت و این کشور را «بزرگترین شریک تجاری» خودش می‌دانست و همیشه برای نشان دادن منزوی نبودن خودش رابطه با چین را مثال می‌زد که «چین مخالف یکجانبه‌گرایی آمریکاست و آمریکا از چین، ایران و روسیه به‌عنوان قدرتهای تجدیدنظرطلب یاد می‌کند. بنابراین چین نسبت به سایر شرکای منطقه‌یی و خاورمیانه‌ای خود، روی ایران حساب ویژه‌تری باز می‌کند» (ایسنا ۸آبان ۱۴۰۱) غافل از این‌که، آن طرفی که روی دیگری «حساب ویژه‌ای» باز کرده است رژیم است نه چین!

قیام دموکراتیک مردم ایران که به راستی «یک جنگ تمام‌عیار» از طرف مردم ایران علیه رژیم بود علاوه بر بازگشت‌ناپذیری و تاثیرات داخلی فراوان، روی عامل بیرونی و طرف‌حساب‌های خارجی هم اثر کرد و خیلی از چشم و گوش‌های بسته را بینا و شنوا کرد. در واقع با خون بهترین و شجاع‌ترین فرزندان ایران‌زمین جامعه جهانی هم از خواب بیدار شد و چون آینده‌ای در ایران نمی‌دید مجبور شد کم‌کم از رژیم فاصله بگیرد. در نتیجه آن «حساب ویژه» خیالی تبدیل به حساب واقعی چین روی کشورهای باثبات خلیج و «کشش به سمت بازیگران بدون ریسک و اجتناب از بازیگران پر تنش» (مردم‌سالاری – ۲۸آذر) شد و ناگهان رژیم ولایت فقیه وقتی پشت سر خودش را نگاه کرد متوجه شد که «چین پشت ایران را خالی کرده است»! (آرمان ملی – ۲۸آذر)

در واقع روز ۱۸ اذر ۱۴۰۱ بود که دو کشور چین و عربستان بیانیه مشترکی صادر کردند و چین با فاصله گرفتن آشکار از رژیم همراه با سایر کشورهای عربی خواستار عدم مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر و احترام به اصول حسن همجواری و... شد و در ضمن بسیاری از توافقات اقتصادی نیز به امضای طرفین رسید که نه‌تنها انزوای رژیم را بیشتر کرد بلکه باعث وحشت رژیم از این امر شد که «قرارداد چین و اعراب نقطه عطفی تاریخی است که صفحه ژئوپلیتیک منطقه را دگرگون می‌کند. در واقع ائتلاف جدیدی علیه ایران شکل گرفته است که این بار البته می‌تواند خشن‌تر و بی‌پرواتر باشد» (شرق ۲۷آذر) جالب این‌که هراس رژیم در این محدوده نماند و در ناصیه چین، روسیه را هم دید و در حساب کتاب‌های خودش پروژه همکاری با روسیه را هم بر باد رفته دید و پیش خودش به حساب کتاب افتاد که از کجا معلوم که «سناریوی چین و اعراب این بار از سوی روسیه تکرار نشود و بلکه محتمل‌تر است» (همان منبع)

نتیجه این‌که به‌دلیل رنگین شدن کف خیابانهای تهران و کردستان و زاهدان و بقیه شهرها و استانهای ایران‌زمین از خون جوانان وطن، همه دنیا فهمید که دیگر رژیم ولایت فقیه «به بن‌بست رسیده است» و باید معادلات و مناسبات خود با رژیم را مورد تجدیدنظر جدی قرار دهند. در همین راستا بود که مقامات چینی بعد از دوشیدن سالیان و استفاده حداکثر از منابع ایران و از حساب مردم ایران متوجه شدند که دیگر نظام ولایت فقیه محل مناسبی برای سرمایه‌گذاری نیست و این رژیم رفتنی است. هر روز هم که از قیام می‌گذرد انزوای رژیم بیشتر می‌شود و دیگر کمتر کشوری حاضر به همکاری و بستن قراردادهای اقتصادی و سرمایه‌گذاری در ایران خواهد بود. این است سرنوشت شترگاوپلنگی به اسم نظام ولایت فقیه!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/e5a397f0-757e-4266-9997-210403c38b2c"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات