ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی
وی آینهٔ جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی...
این دو بیت منسوب به چندین شاعر از جمله مولانا، ترجمانی از نگاه مجاهدین به خداگونگی و توان بینهایت انسان برای تغییر را بازگو میکند. بر اساس این دیدگاه، انسان با دو خصیصهٔ آگاهی و آزادی از همه مخلوقات برتری یافته و برای پیشبرد خط تکامل برگزیده شده است. در او نفخهٔ الهی دمیده شده و دارای قوه تشخیص و تمیز است. پس به همان میزان مسئولیت دارد. پس میتواند و باید این آگاهی و اختیار را در خدمت تغییر خود و جامعه به کار گیرد و پیشران تکامل باشد.
با همین نگاه انسانشناسانه بوده است که مجاهدین تمام توانایی خود را در مبارزه با دو دیکتاتوری شاهی و شیخی به کار گرفتهاند. در صحنهٔ سیاسی اجتماعی قیام کرده و همواره با استخراج انرژیهای لایزال انسانی، منطق تعادلقوا را در هم کوبیدهاند.
«کس نخارد» در شرایط کنونی
با حوادث اخیر، چشمانداز سرنگونی رژیم قرونوسطایی ولایت فقیه بیش از هر زمان دیگری در افق سیاسی اجتماعی کشور ما قرار گرفته است.
تنها نگاهی به عناوین مهمترین خبرها و حوادث سال جاری - که در ماه هفتم آن هستیم - گویای این حقیقت است که تمام شرایط داخلی و منطقهیی و جهانی بهسوی تعیینتکلیف این نظام جهنمی در شتاب است. حوادثی همچون: چندین فقره پتک کوبنده تحریم انتخابات و چند «نه» متوالی به خامنهای از سوی حدود ۹۰درصد مردم، مرگ رئیسی جلاد، ثمره و عصارهٔ دستگاه خالصسازی چند سالهٔ ولایت فقیه، تندادن ناگزیر خامنهای به فردی خارج از باند خودش، اوجگیری سگدعواهای داخلی ناشی از ضعف مفرط رهبری نظام، ضربات متعدد به نیروهای نیابتی و دود شدن افسانهٔ قدرت منطقهیی رژیم، کشته شدن حسن نصرالله و در نهایت امکان یک جنگ گسترده و...
در این میان اما، مجاهدین همچون همیشه با ثبات قدم، همچنان بر تضاد اصلی پافشاری میکنند و از هر فرصتی برای زدن به سر مار استفاده میکنند. در تلاش و تکاپو برای گسترش کمی و کیفی کانونهای شورشی در ایران هستند و چشم به هیچ حادثهٔ اتفاقی یا قدرت خارجی ندوختهاند. با شعار همیشگی «کس نخارد» زمینههای یک انقلاب دموکراتیک فراگیر را مهیا میکنند.
تاریخ نشان داده که قدرتهای بزرگ و جامعه جهانی اغلب در پی منافع تجاری و اقتصادی خود بوده و بهجای حمایت واقعی از مردم ایران، با رژیم مماشات کردهاند. سوای فاکتهای قدیمی از خلعسلاح و بمباران مجاهدین، در لیست تروریستی قرار دادن آنها، محصور کردن آنها در اشرف و لیبرتی و زمان خریدن برای آخوندها، نامهنگاری با خامنهای در بحبوبهٔ قیامها و میلیارد میلیارد پول نقد برای رژیم فرستادن، در همین ماههای اخیر پس دادن دیپلمات تروریستهای بمبگذار رژیم، بیتوجهی به افشاگریها از نفوذیهای رژیم در سطوح مختلف مدیریت آمریکا، مجلس ختم گرفتن و گریه زاری برای رئیسی در سازمان ملل، سانسور فعالیتهای مستمر مقاومت ایران و کانونهای شورشی و... نمونههای دیگری از این سیاست استعماری است.
حال اگر مقاومت ایران تاکنون توانسته بالاترین ضربات را به رژیم بزند،
اگر با صدها و دهها رشته افشاگری بزرگترین پروژهٔ استراتژیک رژیم یعنی اتمی را افشا کرده،
اگر در داستان لیبرال - ارتجاع، مواضع هوشیارانه، اصولی و قاطع مجاهدین موجب شقههای بزرگ در رأس رژیم چون جریان آقای منتظری و بنی صدر و یا شقاقلوس خاتمی شده،
اگر به اعتراف عوامل نظام همواره «مسأله روز» و بزرگترین دغدغه و عامل همه بدبختیهای رژیم بوده،
اگر به اذعان سران رژیم مهمترین نقش را در سمت و سو دادن به اعتراضات و تداوم قیامها داشته است،
بنابراین از این پس هم آماده و هوشیار است تا در هر گزینه و در هر شقی با پشتیبانی مادی و مالی و معنوی و نیرویی خلق قهرمان مبارزه را به پیش ببرد.
صرفنظر از هر زد و خورد رژیم با دیگران، در نهایت سرنگونی رژیم ولایت فقیه با نابود کردن واحدهای نظامی و سرکوبگر رژیم در کوچه پسکوچههای ایران و به دست مردم ایران و با راهبری و پیشتازی کانونهای شورشی انجام خواهد شد.
اگر ستارخان میخواست که «هفت دولت زیر سایه بیرق ایران باشد» و اگر تنها علاقه مصدق این بود که «ملت ایران بر مقدرات خود مسلط شود و هیچ عاملی جز ارادهٔ ملت در تعیین سرنوشت مملکت دخالت نکند» پس قیامآفرینان ایرانزمین که زادگان آن پیشوایان میهنپرست هستند، با اراده و همبستگی، آیندهای روشن و دموکراتیک برای کشور خود میسازند.
اصل اصیل «کس نخارد» پایهٔ استقلال و ارادهٔ مردم ایران در مبارزه خود برای کسب آزادیهاست.