یکی از نمودهای بحرانهای مهارناپذیر اقتصادی و اجتماعی که رژیم آخوندی با آنها روبهرو است را میتوان در نتیجه دیدار علی لاریجانی، رئیس مجلس ارتجاع، با آخوندهای حکومتی در قم دید.
پاسدار علی لاریجانی برای دادن اطمینان نسبت به شرایط اقتصادی و همچنین نسبت به وضعیت نظام نزد آخوندهای قم به این شهر رفت، اما نه تنها نتوانست اطمینان آنها را نسبت به این امر جلب کند، بلکه با ابراز نگرانی آنان هم مواجه شد.
لاریجانی در ملاقات با آخوند مکارم شیرازی صحبت از موفقیت بهبود سیاستهای ارزی کرد، اما آخوند مکارم نه تنها وقعی به حرفهای او نگذاشت، بلکه سردمداران باندهای رژیم از جمله علی لاریجانی را هم نسبت به اوضاع و احوال بیاطلاع دانست و گفت: «به نظر من سران احزاب و گروههای سیاسی از اوضاع کشور و گرفتاریهای مردم بیاطلاع هستند وگرنه اینقدر به مسائل حاشیهای و فرعی نمیپرداختند».
او در حالی که باندهای غارتگر را که کنترل قیمتها را در دست دارند «کسبه» مینامید نسبت به فشار روی طبقات مختلف جامعه هشدار داد و افزود: «برخی از کسبه ملاحظه مردم بهخصوص طبقات ضعیف را نمیکنند و تا آنجا که بتوانند گرانفروشی میکنند که باید توجه کنند که ملاحظه مردم بنمایند و این قدر به طبقات مختلف جامعه فشار وارد نکنند».(خبرگزاری ایلنا ۷دی ۹۷)
هراس از بحران که آخوند فاسدی مثل مکارم که به سلطان شکر معروف است را این چنین به وحشت انداخته است در اظهارات رسانهها و مهرههای حکومتی آخوندی این روزها بیش از هر زمان دیگری بارز است.
پورابراهیمی، عضو مجلس ارتجاع، روز ۷دی، از رانت ۷۰درصدی در توزیع کالاهای اساسی خبر داد و گفت: «دولت در سال ۹۷ ارز ۴هزار و ۲۰۰تومان به کالاهای اساسی اختصاص داده است اما قیمت کالاها افزایش یافته است». وی با اشاره به مابهالتفاوت کالاهای اساسی، افزود: «حدود ۱۰۰هزار میلیارد تومان مابهالتفاوت به کالاهای اساسی پرداخت میشود، از این میزان حدود ۲۰ تا ۳۰درصد به دست مردم میرسد و ۷۰درصد رانت است».(خبرگزاری مجلس ۷دی ۹۷)
این عضو مجلس ارتجاع پیش از این در روز ۱۹آذرماه گذشته اذعان کرده بود در جریان تأمین کالاهای اساسی توسط دولت، ۱۰۰هزار میلیارد تومان منابع کشور به رانت تبدیل شده است.
روزنامه سیاست روز از باند خامنهای ۵دی ۹۷ با عنوان «دست در جیب مردم» با اشاره به اعترافات روحانی نوشت: «دولت خدمات را به مردم گران میفروشد».
روزنامه حکومتی جهان صنعت همسو با باند روحانی اذعان کرده است: «در ۴۰سال گذشته هیچگاه تولید در شرایط بد و بلاتکلیف امروزی نبوده» و افزوده است که «موضوع نگرانی برای ادامه تولید و حفظ ظرفیت صنایع کشور این روزها به یک بحران بزرگ تبدیل شده». این روزنامه بهرغم ادعاهای پاسدار لاریجانی نزد آخوندهای قم در مورد تداوم سیاستهای ارزی نوشته است: «سیاستهای اخیر ارزی کشور بهگونهای بوده که واحدهای تولیدی ما در تأمین مواد اولیه خود با مشکل جدی مواجه شدهاند که با ادامه این روند شاهد تعطیلی واحدهای تولیدی و از دست رفتن اشتغال ایجادشده خواهیم بود».
اگر چه این رسانهها به ورشکستگی اقتصادی نظام و وضعیت بد معیشتی مردم اعتراف میکنند، اما واقعیت این است که اوضاع و احوال در همه زمینهها خراب است و در صدر آنها در زمینه سیاسی و رابطه مردم با نظام است که اوضاع بهشدت بحرانی است.
با وجود چنین بحرانی است که طی یک سال گذشته و از شروع اعتراضات و خیزشهای مردمی در جریان قیام دیماه ۹۶ شعارهای سیاسی ضدنظام مردم هم به اوج رسید و مردم با شعارهای «مرگ بر خامنهای!» و «مرگ بر روحانی!» و «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمام شد ماجرا!» و « سید علی ببخشید، بیزحمت از جا بلند شید!» و... این حاکمیت را نفی کردند و خواستار سرنگونی آن شدند. شعارهای تجمعات و اعتراضات صنفی به سرعت سیاسی و رادیکالیزه میشوند یعنی سمت و سوی شعارها به سرعت سمت و سوی دگرگونیهای بنیادی در جامعه یعنی نفی و طرد نظام ولایت فقیه را به خود میگیرند.
شعارهای سیاسی نظیر «حسین حسین شعارشان، دزدی افتخارشان!»، «نه حکم داریم، نه حاکم، دزدند خود محاکم!»، «دشمن ما همینجا است، دروغ میگن آمریکاست!»، «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، حقوق ملت ما، زیر عباست امروز!»، «توپ تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه!» و... همچنین شعارهایی که مسئولیت وضعیت سخت اقتصادی و معیشتی مردم را نیز متوجه سردمداران نظام بهویژه علی خامنهای و آخوند حسن روحانی میکنند، بیانگر اوج تنفر مردم از نظام و نشانه اعتلای موقعیت انقلابی در جامعه و آشتیناپذیری مردم با این حاکمیت و سردمداران آن است.
نگرانی از وضعیت خراب اقتصادی و اوضاع خراب معیشتی مردم توسط رسانهها و مهرههایی که از آنها نام برده شد نیز ریشه در هراس از وضعیت انفجاری جامعه و اعتلای موقعیت انقلابی است.
وضعیت انفجاری و بحرانی که پیش از این عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور رژیم، نسبت به آن ابراز نگرانی کرد و گفت: «یک جرقه کافی است تا شعلهور شود»، و اسحاق جهانگیری هم آن را به «اتاق گاز» تشبیه کرد که با یک جرقه ممکن است منفجر شود و...
بحران مهارناپذیر میان مردم و حاکمیت، سردمداران و مهرههای حکومتی را ناگزیر میکند با پوش نگرانی برای از بین رفتن تولید، نگرانی از گرانی سرسامآور و بالارفتن قیمتها، اشک تمساح برای وضعیت بد معیشتی مردم بریزند در حالی که این بحران با این ترفندهای سخیف قابل مهار نیست و تلاطم امواج آن میرود تا رژیم آخوندی را به جایگاه تاریخی خود یعنی زبالهدان تاریخ بیفکند.