نمایش دور دوم انتخابات قلابی نمایندگان مجلس ارتجاع نشان از فلاکت نظام و حاکی از منفوریت آن در نزد افکار عمومی است.
در این دور از نمایش کاندیداهای رژیم بهگفته منابع خود رژیم توانستند رأی ۱ تا ۷درصد مردم را به دست بیاورند که این آمار هم البته مانند همیشه که نهادهای حکومتی ذیربط در اتاق تجمیع آرا آن را تنظیم میکنند بهدست آمده است.
در زمینه بایکوت انتخابات مجلس از طرف مردم امانقلی شادمهر عضو مجلس ارتجاع گفت: «انتخابات یازدهم با کمترین مشارکت مردمی پیامی داشت و آن اینکه مردم با صندوقهای رأی قهر کرده بودند… تا دیر نشده! باید کاری کنیم». (خبرگزای مجلس ۲۶ شهریور۹۹).
هادی غفاری یکی از سرچماقداران حکومتی برای حمله به مراکز و متینگهای نیروهای انقلابی خصوصاً سازمان مجاهدین خلق و از باند اصلاحطلبان رژیم با صراحت اعلام کرد «در برخی شهرها تنها یک درصد در انتخابات دور دوم شرکت کردند».
هادی غفاری علت عدم مشارکت مردم را «بی اعتمادی» که کد «نفرت عمومی» است دانسته است.
روزنامه دنیای اقتصاد نیز با عنوان آمار عجیب مشارکت در انتخابات مرحله دوم مجلس نوشت: «در این دور از انتخابات در دو حوزه کرمانشاه و سمیرم فرد پیروز نتوانسته در رقابت با رقیب خود به سقف ۵۰درصد آرای مأخوذه برسد که دلیل این اتفاق هم بالا بودن آمار آرای باطله در این دو حوزه است». (دنیای اقتصاد ۲۴ شهریور۹۹).
فضاحت بهاصطلاح انتخابات آنچنان بالا گرفته که یک مهره حکومتی در روزنامه مستقل با عنوان «وزیر کشور بخواند»، گزارشی از بازار کساد یکی از مناطق کرج را به رحمانی فضلی به شرح زیر داده است: «شهیدستان کرج یکی از صندوقهای اصلی اخذ رأی در مرکز کلانشهر کرج بود تا ساعت ده صبح تنها رأی صندوق مربوط به نماینده فرماندار بود و تا ساعت پانزده تنها ۱۳نفر در چهارراه طالقانی (قلب کرج) رأی داده بودند که از این تعداد ۵ رأی متعلق به مسئولان حوزه بود. بههرحال بین ساعت ۱۷ الی ۱۸ تعداد آراء اخذ شده به زحمت به عدد ۵۰ رسید. صندوق شمارش و پلمپ گردید، ۵ رأی باطله و الباقی تقریباً به نسبت ۱ به ۳ بین دو کاندیدا تسهیم شده بود». (روزنامه مستقل ۲۵ شهریور۹۹)
البته این وضعیت در سایر مناطق کشور نیز وجود داشته است.
روزنامه حکومتی کارون در خوزستان ۲۲شهریور در یادداشتی نوشته است: «مشارکت کمتر از ۷درصد واجدین شرایط حوزه انتخابیه اهواز، کارون، حمیدیه و باوی موضوعی است که باید به جد توسط تحلیلگران اجتماعی مورد بررسی علمی قرار گیرد تا دلایل عدم مشارکت سیاسی مردم مشخص شود.
در آمارها اعلامشده برگزار کنندگان انتخابات حدود ۱۵هزار بودهاند، که این میزان در دل مشارکتکنندگان حدود ۷۹٫۵۰۰ نفری قرار دارند، که بهدلیل حضور فیزیکی در محل شعبه حتماً رأی دادهاند اگر این رقم از کل آرای مأخوذه کسر شود نشان میدهد فقط حدود شصت هزار نفر بهقصد رأی دادن از خانه خارج شدهاند که رقم مناسبی نیست، حال باید بررسی کرد که چه عاملی باعث عدم حضور حدود یکمیلیون و صدو بیست هزار نفر پای صندوق رأی شده است، این افراد چرا پای صندوقهای رأی نیامدهاند… . لذا بر تمامی حاکمان تکلیف است که بهفوریت وضعیت این میزان پایین مشارکت در را جویا شوند».
فلاکت نظام در دور دوم نمایش انتخابات طوری است که یک مهره حکومتی نوشت «فارغ از نتیجه انتخابات میزان پایین مشارکت مردم پای صندوقهای رأی بسیار قابلتأمل و شاید از نتیجه خود انتخابات معنادارتر باشد. میزان مشارکت پایین خود حاوی پیام بزرگی است که مردم با عدم حضور خود آن را ابراز کردهاند. باید این پیام عدم حضور را دریافت و تحلیل کرد و به سمع پایتختنشینان رساند». (سایت خبرفارسی ۲۲ شهریور۹۹).
واقعیت این است که معنا و پیام بزرگ عدم مشارکت مردم یک تودهنی ویک «نه» بزرگ به حاکمیت است و بهرغم اینکه نویسنده درخواست کرده است که «پیام و معنای نهفته به سمع پایتخت نشینان» رسانده شود، بالاترین مقامات پایتخت نشین علی خامنهای و حسن روحانی بهتر از هر کسی به این واقعیت اشراف دارند.
او تلاش کرده اشکال را به راهکارهای مشارکت مردم و بازی نگرفتن باند مغلوب در این بازی مصادره کند که گویا چون باند خامنهای باند روحانی و مغلوب را به بازی نگرفته، بازی انتخاباتی اینچنین بر سر «حضرت آقا» و دیگر حضرات نظام آوار شده است.
حرفی که هادی غفاری نیز در روزنامه مستقل به آن اشاره کرده و ازحذف خود و همگنانش در باند مغلوب شکوه و شکایت کرد و در این رابطه گفت: «چگونه فردی همانند من که پنجاه ســال در لباس روحانیت به انقلاب و جمهوری اســلامی حتی جبهههای نبرد خدمت کردم، باید با دو موضوع «عدم التزام عملی به اسلام» و «عدم اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی» از گردونه انتخابات کنار گذاشته شوم؟». (روزنامه مستقل ۲۶ شهریور۹۹)
اما واقعیت این است که تف سربالای انتخابات بر ریش تمامیت نظام ولایت خصوصاً بر ریش «مقام عظمای» آن است.
بهعبارت دیگر عدم مشارکت مردم بهمعنای پشت کردن آنها بهتمامیت نظام و باندهای درونی آن است و شعار «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تموم ماجرا» از طرف مردم در قیامهای سالهای اخیر بیانگر عزم آنها بر نابودی تمامیت نظام است.