هر چه بحران کرونا در ایران عمیقتر و گستردهتر میشود، بلبشوی حکومتی در بیراهحلی، تناقضگویی و تشتت نظرات و اقدامات هم بیشتر و بیشتر میشود. حاکمیت و حکومت پس از قریب یک ماه که از علنی شدن کرونا در ایران میگذرد، هنوز نمیدانند چه باید بکنند. آنچه در این میانه در حال تبدیل شدن به یک فاجعهٔ ملی است، جان و زندگانی مردمان ایرانزمین میباشد که گرفتار مشتی مرتجع شدهاند که فقط در مرگاندیشی و قبرکنی و کشتار و بگیر و ببند و قدرتپرستی، فوق متخصصاند!
نزدیک دو ماه و نیم از بروز کرونا در چین میگذرد، بیش از سهچهارم کشورهای جهان مبتلا به این ویروس شدهاند و سازمان بهداشت جهانی مدام بر قرنطینه بهعنوان اولین راه جلوگیری از شیوع ویروس تأکید میکند، ولی حسن روحانی به پیروی از ولیفقیه و راهبردهای سپاه پاسداران، در آخرین اظهاراتش در ۲۵ اسفند ۹۸ اعلام میکند: «ما چیزی بهنام قرنطینه نداریم. اصلاً اینکه شایع شده در تهران یا بعضی شهرها، برخی فروشگاهها و برخی مشاغل قرنطینه هستند، اصلاً چنین چیزی وجود ندارد. نه امروز قرنطینه هست نه در ایام عید نوروز قرنطینه هست و نه بعدش و نه قبلش، همه در کسب و کار و فعالیت خودشان آزاد هستند»! مشاهده میشود که روحانی در بیراهحلی و وادادگی، به سیم آخر زده است و ۱۸۰درجه خلاف رهنمود سازمان بهداشت جهانی، پرتوپلا میگوید.
حرفهای روحانی گذشته از جنایتی که با تجویز شیوع کرونا، علیه مردم مرتکب میشود، برای همباندیهایش هم اعجابآور است و محیرالعقول و روحانی را مسبب «افزایش اضطراب عمومی» میدانند. در همین رابطه حمیدرضا جلائیپور که عنوان جامعهشناس را یدک میکشد، در یادداشتی به تاریخ ۲۶ اسفند به روحانی هشدار میدهد که: «آقای رئیس جمهور! با صراحت و شفافیت بیشتر درباره وضعیت اضطراری و ابعاد بحران کرونا جامعه را آماده کنید. شما ابتدا از بازگشت به «روال عادی» سخن گفتید و امروز هم از «لزوم آرامش»! باور بفرمایید هر چه بگویید وضعیت عادی است، وقتی شمار مبتلایان و قربانیان کرونا بالا میرود، عملاً بر اضطراب عمومی میافزایید».
موضوع قرنطینه از هفتهٔ گذشته به این طرف، یکی از موضوعات جنگ و دعواهای باندی نظام شده است. یادآوری میشود که بنا بر تجربه سالیان، هر گاه بازتابهای جنایات رژیم در جامعه اوج میگیرد، بلافاصله تبدیل به بحرانی میان باندهای رژیم میشود. الآن هم بحران کرونا و جنایات سازماندهیشدهٔ حاکمیت و حکومت علیه مردم ایران، تمام جامعه را فراگرفته و در تکتک خانههای ایران، موضوع داغ علیه نظام آخوندی شده است. آنقدر داغ و ملتهب و انفجاری که رژیم را به حکومت نظامی اعلامنشده مجبور کرده است.
خبرها و تحلیلهایی که از درون نظام در رسانهها علنی میشوند، گویای وضعیتی هستند که فقط میتوان آن را بلبشو و بیراهحلی و بیسرانجامی نامید. نمونهای که بین تمامی کشورهای مبتلا به کرونا بینظیر است. تشتت نظرات و اقدامات نشان میدهند که اولاً هیچ کانون و مرجع حل بحران و پاسخگوی شرایط ویژه، وجود حقیقی ندارد و آنچه حاکمیت اعلام میکند، بیش از یک پروپاگاندای رایج همیشگی نیست؛ ثانیاً هیچ عزم و ارادهای برای مقابله با کرونا بهصورت علمی و اصولی یافت نمیشود و از سازمان و نظم و هدایت و کنترل بحران، خبری نیست.
نمونههای زیر تصاویری از فاجعهٔ در حال اجرا در ایران هستند:
روحانی که رئیس ستاد بحران کرونا است، قرنطینه را مردود میداند و با لاقیدی و بیمسؤلیتی، توصیه میکند «همه در کسب و کار و فعالیت خودشان آزاد هستند»!
پاسدار باقری که توسط خامنهای بهعنوان مسؤل قرارگاه کرونا منصوب شده، دنبال خلوت کردن اماکن عمومی و خیابانها و جادهها طی ۲۴ساعت آینده است.
نمکی وزیر بهداشت و درمان کابینهٔ روحانی، بر قرنطینه تأکید میکند و میگوید: «با سفر مردم، کنترل از بین میرود و نظام بیماریابی به هممیریزد».
عابدی از اعضای مجلس است که یک لایه از پردهها و رازهای مگوی رژیم و علت این همه تناقضگویی و رطب و یابس بافتن روحانی را برملا میکند: «قرنطینه خوب است، ولی تواناییاش را نداریم. قرنطینه ابزار میخواهد که ما نداریم».
حریرچی معاون وزارت بهداشت هم ناخواسته پرده از ۴۱سال غارت سرمایه و دارایی مردم و منابع ایران را که نظام ولایت فقیه خرج حفظ خودش کرده، لو میدهد و گواهی میدهد که مردم ایران در مقابل حوادث طبیعی و تهاجم بیماریها، هیچ پناه و یاریرسانی از جانب حاکمیت ندارند: «قرنطینه نمیکنیم چون توان تأمین نیازهای مردم را نداریم».
اینها همه گویای بحران در بحران و در واقع کمینگاههایی هستند که نظام آخوندی برای مردم ایران تدارک دیده است؛ این در حالی است که مردم ایران هیچ راهی جز در خانه ماندن ندارند. گویی برای حاکیمت خامنهای و حکومت روحانی هیچ اهمیتی ندارد که مردمی که معلوم نیست تا کی باید در خانههایشان بمانند، تأمین غذا و نیازهای زندگیشان را از کجا و چگونه باید حل کنند!
واقعیت این است که این سردرگمی قبل از هر چیز بنبست نظامی را میرساند که از یکطرف نه میتواند و نه میخواهد که وارد قرنطینه شود و از طرف دیگر در ترس و وحشت از نفرت انفجاری جامعه حکومت اعلام میکند و فرمان خانهنشینی صادر میکند.
اکنون با گذشت نزدیک به یک ماه از رواج کرونا در ایران، شواهد فوق و خبرهای بیش از این، گواهی میدهند که کرونا بدل به کمینگاهی ناشی از بیکفایتی و بلبشو و پروپاگاندای حاکمیت و حکومت شده است.