دو هفته پس از وقوع سیلابهای مرگبار و ویرانگری که سراسر کشور را درنوردیده، سرانجام خامنهای به صحنه آمد و در جلسهای که عمدهٔ شرکتکنندگان آن را پاسداران و سرکردههای نظامی و انتظامی و مقامهای امنیتی تشکیل میدادند، صحبت کرد.
نگرانیهای خامنهای
خامنهای گفت: « ببینید آقایون... ما باید خودمون را برای این حادثهٔ آسمانی آماده میکردیم، نکردیم... فرمودید آقایون اشاره کردید به مشکلات روحی و روانی و اینها بله اینها بسیار چیزهای مهمی است.... شما در پلدختر دستور دادید مردم برن بالای پشت بوم... این جوری نیست قضیه!».
با این حرفها کاملا روشن است که خامنهای بهشدت نگران وضعیت بعد از این سیل است. بهعبارت دیگر دغدغهٔ اول و آخر خامنهای چیزی نیست جز امنیت رژیمش! چنانچه ترکیب این نشست بیشتر به یک نشست امنیتی شبیه بود تا نشستی برای بررسی وضعیت صحنه و روشهای کمکرسانی به سیلزدگان.
اشاره خامنهای به شرایط روحی و روانی مردم هم در واقع بیانگر همین دغدغهٔ خامنهای بود که آن را در پوشش اشک تمساح ریختن برای سیلزدهها و بازماندگان از سیل بیان کرد.
ولیفقیه ارتجاع خوب میداند که این سیل بر بستر چه بحرانهای عمیق و غیرقابل حل اقتصادی اجتماعی جاری شده و چه پیامدهایی خواهد داشت. میلیونها بیخانمان، میلیونها تن کسانی که شغل و درآمد خود را از دست دادهاند. از بین رفتن کشاورزی، از بین رفتن ۱۱هزار کیلومتر جاده و خط آهن و تخریب صدها پل!
رژیم با این حجم عظیم خرابیها که جبران آنها برای یک اقتصاد سالم و شکوفا هم کمرشکن است، با یک اقتصاد ویران، با رشد اقتصادی که قبل از سیل، منفی۴بود، با رکود تورمی و تورمی که خود رژیم مدعی است که بیش از ۴۰درصد است، چه کار میتواند بکند؟
آنانکه مسایل ایران را دنبال میکنند به یاد دارند خامنهای از آذرماه گذشته نسبت به شرایط امنیتی در سال۹۸ به نیروها و ایادی رژیمش هشدار داده بود.
بازسازی از جیب مردم
در صحبتهای سهشنبه خامنهای اشارههای مشخصی بود که بازسازی و جبران خسارات سیل را هم اساساً به گردن مردم بیندازد. او با تعریف و تمجید دجالگرانه از شور و شوق مردم در بسیج برای کمک به هموطنان سیلزده و تأکید بر استفاده از نیروی مردم! این هدف را دنبال میکند. ناگفته نماند که این همان خامنهای است که لایحه بودجه را متوقف کرد تا بودجه سپاه را افزایش دهد اما اکنون هیچ صحبتی از تغییر بودجه و اختصاص بودجه به سازندگی مناطق سیلزده به میان نمیآورد!
علت ضدونقیض گوییهای خامنهای
خامنهای از یک طرف از مقامات و عوامل رژیم خیلی تشکر و تقدیر کرد که خوب کار کردند، زحمت کشیدند، در دل حادثه بودند و از طرف دیگر انتقاد کرد که چرا پیشگیری نکردند و چرا در جریان سیل هم فقط به مردم گفتند که بروید پشت بامها! و اینکه این حرف راهحل نیست!
براستی خامنهای چرا اینچنین متناقض حرف زد؟
این شیوه حرف زدن گرچه از ماهیت دجالگرانه خامنهای است اما گذشته از این، خامنهای ناچار است به بعضی افتضاحاتی که زمینهساز این سیل بودند اشاره کند، چرا که این واقعیتی است که چارهیی جز اعتراف به آنها برای آب ریختن بر آتش خشم و اعتراض مردم ندارد. بهخصوص که با گرفتن ژست اپوزیسیون سعی میکند خود را از صحنه در ببرد و تمامی فجایع و فضایح را به گردن ایادی رژیم و بهخصوص دولت روحانی بیندازد.
چه بسا که غیبت روحانی در این جلسه هم در همین رابطه قابل تفسیر باشد.
انهدام محیطزیست و دشمنی آشکار
آنچه خامنهای به آن اشاره میکند در سخنان عیسی کلانتری رئیس سازمان محیطزیست رژیم به صراحت بیان شده است.
عیسی کلانتری که از ابتدای ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی تا سال سوم دولت اول آخوند محمد خاتمی، وزیر کشاورزی این رژیم بوده و اکنون نیز معاون شیخ حسن روحانی و رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست رژیم است، در مهرماه سال گذشته وضعیت ساختارهای زیست محیطی را اینطور تشریح میکند: «هر بلایی بر سر حوزه محیطزیست آمده طی چهار دهه گذشته بوده است.... طی این سالها اگر هر دشمنی در این سرزمین حاکم میشد این رفتار را با منابع طبیعی و محیطزیست انجام نمیداد».
یعنی این بدترین دشمنی است که تاریخ ایران تا بهحال به خود دیده است. دشمن حرث و نسل، دشمن ایران و ایرانی.
یک نمونه آشکار از رابطه این رژیم با مردم، درگیری پاسداران با مردم سیلزدهٔ دشت آزادگان و سوسنگرد است. مردم خودشان با دست خالی و با کیسه شن، سیلبند ساختهاند، اما سپاه میخواهد آن را تخریب کند؛ چرا که سیل روانهٔ چاههای نفتی میشود که سپاه در هورها حفر کرده است. مردم مقاومت کرده و پاسداران به آنها شلیک و عدهیی را مجروح میکنند.
ورد امنیت
علاوه بر آن، اکنون موضوع امنیت «ورد» زبان سردمداران رژیم و بهخصوص سرکردگان سپاه و نیروی انتظامی و نهادهای مختلف رژیم شده است.
احمد نوریان، معاون اجتماعی ناجا، با اشاره به فرمان خامنهای و اینکه مأموریت اول ما امنیت است گفت: « ۴هزار نفر از نیروهای یگان ویژه اعزام شدند به هشت استان سیلزده که شرایط حادتری داشتند».
پاسدرار ایوب سلیمانی، جانشین فرمانده نیروی انتظامی، هم روز چهارشنبه ۱۴فروردین در بازدید از پلدختر، تأمین نظم و امنیت مناطق سیلزده را مهمترین اولویت پلیس اعلام کرد.
واقعیت هم همین است که سردمداران رژیم از صدر تا ذیل فقط یک دغدغه و یک درد دارند، آن هم حفظ و بقای نظام ولایت است.
وظایف جوانان شورشی و شوراهای مردمی
البته مردم و جوانان در همین سیل کارهای بزرگی کردند که شایستهٔ همین مردم است. از جمله مردم مناطق زلزلهزده که خودشان هنوز در چادر و کانکس های حلبیساز زندگی میکنند، کامیون کامیون وسایل زندگی برای هموطنان سیلزدهٔ خود در شمال فرستادند.
جوانان و شوراهای مردمی از شهرها و استانهای دیگر، برای کمک و نجات سیلزدگان شتافتند.
در گمیشان جوانان و مردم با دست خالی ۴کیلومتر سد با کیسه شن ساختند و... در استانهای دیگر هم به همین ترتیب بوده است.
اما علاوه بر این کارها که انجام شده و باز هم خواهد شد، وظیفة اول «امید دادن» به مردم است البته امیدی حقیقی و نه واهی. به گفتهٔ مسعود رجوی «انقلابی واقعی کسی است که وقتی آسمان را پوششی از ابرهای تیره و تار فراگرفته باشد، باز هم تابش خورشید را از یاد نبرد که بیتردید خواهد تابید». این آن پیام و آن امید و یقین حقیقی است که جوانان انقلابی و هوادار مجاهدین بایستی در این شرایط تیره و تار به مردم مصیبتزده منتقل کنند. بیتردید پایان کابوس فاشیسم دینی حاکم بر میهنمان نزدیک است. این سیلی است که در شرایطی که نیروی انقلابی و کانونهای شورشی در صحنه حضور دارند، در شرایطی که آلترناتیو و جایگزین مردمی با اقتدار و اعتبار کافی وجود دارد، بنیادهای این رژیم را منهدم میکند.