وقوع خیزشها و رخدادهای ۲ماهه که مسلسلوار بر سر خامنهای و نظامش آوار شده، کافی بود که «رهبر نظام الهی!» و «فرماندهٔ کل قوا!» پس از ۱۰سال غیبت در نمایش جمعه، حرفهای بسیاری برای ارائه داشته باشد! اما آنچه وی از خود نشان داد، جز دستخالی و پیام ضعف و درماندگی چیزی دیگری نبود.
ضربات پیدرپی و وضعیت وخامتبار نظام، برای خامنهای چارهای جز «جمع و جور» کردن خود و انقباض بیشتر جهت رویارویی با حوادث آتی، باقی نگذاشته است.
نمایش انتخابات بارزترین صحنهٔ این چارهجویی است که گویی ولیفقیه آگاهانه اما ناگزیر به پای خود شلیک میکند.
قطع عضو از ترس مرگ
تیغکشی و حذف گستردهٔ کاندیداهای باند رقیب توسط شورای نگهبان تحت فرمان ولیفقیه، بهطور خاص حذف ۹۰نفر از نمایندگانی که هماکنون عضو مجلس ارتجاع هستند، بیانگر عزم خامنهای برای تصفیه نخالهها و قربانی کردن نفرات خودی است؛ تا بتواند در مقابل بحرانهای آتی بایستد.
خامنهای بهتر از هر کس میفهمد که این اقدام چه ریسک خطرناکی میتواند برایش داشته باشد؛ اما رادیکالیسم موجود در خیزشهای آبان و بهویژه ۲۱دی که موجودیت اصلی نظام یعنی ولیفقیه و سپاه را نشانه رفته بود، برای وی انتخاب دیگری باقی نمیگذارد. خامنهای میداند که اگر امروز به این «قطع عضو» تن ندهد، بهزودی شاهد رسوخ مرگ به درون مغز خویش خواهد بود.
نزاع میان سران نظام
واضح است که اتخاذ چنین سیاستی در نمایش انتخابات که یکی از نمایندگان جناح خامنهای آن را «انتخابات حداقلی» نامیده، تنشهای عدیدهای حتی در رأس نظام پدید خواهد آورد.
شدت و حدت تنش در رأس نظام آنچنان است که حتی در نمایش جمعه که قاعدتاً میباید وحدت و استحکام نظام را نشان دهد، نیز بیرون میزند. آش آنقدر شور است که حتی مداح حکومتی نظام در خلال نمایش جمعه، مکانی که هم رهبر و هم رئیس جمهور نظام در آن حضور داشتند، با طعنه به روحانی، وی را شلاقکش کرده و به « انقلابی نبودن» و «فساد» متهم کرد؛ و باعث شد که روحانی نیز در واکنش به توهین نوحهخوان ولایی بهسرعت محل را ترک کند.
در این زمینه روزنامهٔ حکومتی جهان صنعت در مطلبی تحت عنوان «تلاش سران نظام برای تغییر نظر شورای نگهبان» به تاریخ ۳۰دی ۹۸ مینویسد: «ردصلاحیتها و «یک جناحی» شدن انتخابات مجلس به نزاع میان سران کشور تبدیل شده است».
اتفاق خطرناک
همانگونه که اشاره شد خامنهای بهمنظور رویارویی با بحرانهای آتی چارهای جز پذیرش ریسک خطرناک ندارد. اما در مقابل مهرههای نظام کماکان نسبت به این سیاست هشدار میدهند.
از جمله موسوی لاری، مهرهٔ باند موسوم به اصلاحطلب نسبت بهوقوع «اتفاق خطرناک» انذار داده و میگوید:
«در اکثر استانها چهرههای بسیار ارزشمند را از گردونه رقابت خارج و فضای انتخابات را به فضای حذف چهرهها، تبدیل کردهاند. این اتفاق خطرناکی برای امروز و فردای ایران است».(روزنامهٔ آرمان ۲۰دی ۹۸)
او در ادامه نسبت به تحریم نمایش انتخابات که وی آنرا «عدم حضور مردم در انتخابات» نامیده، هشدار میدهد که:
«مردم قاعدتاً به حوزهای نگاه میکنند که فرد مطلوب و مورد تاییدشان در لیست باشد تا رأی بدهند، در غیراین صورت در انتخابات شرکت نمیکنند».
موسوی لاری مجلس یازدهم را اینگونه توصیف کرد: «سالی که نکوست از بهارش پیداست».(همان منبع)
کابوس یا واقعیتی در یک قدمی
اکنون به یمن خیزشها و فعالیتهای جوانان شورشگر که در پناه حمایتهای تودههای بهجان آمده شتاب بیشتری گرفته، سرنگونی نه یک کابوس بلکه واقعیتی است که به یک قدمی ولیفقیه ارتجاع رسیده است؛ چندان که خواب راحت را از چشمان او در ربوده و قدرت تعقل و تفکر را از وی سلب کرده است. بنابراین جراحی مهرههای نظام از پیکر مجلس ارتجاع نه فقط دردی از خامنهای درمان نخواهد کرد، بلکه این اقدام قطعاً در عداد اشتباهاتی است که دیکتاتورها در مقطع پایانی خود مرتکب میشوند. اشتباهاتی که جز به نابودی تام و تمام رهنمون نخواهد شد