علی خامنهای در سخنان ۱۰بهمنماه خود با همان منطق دجالانه خود اظهار لحیه کرد و پس از هزاران کشته و مجروح و نقصعضو ناشی از تصادفات جادهیی، لب به بیان چیزی که عیان است باز کرد؛ «کیفیت خودروهای داخلی پایین است و مردم گلهمندند!»
واقعیت تلخ این است که شاید کمتر خانوادهای را بتوان در ایران یافت که عزیز یا عزیزانی را در حوادث جادهیی از دست نداده یا آسیبی ندیده باشند. نزد پیر و جوان و زن و مرد ایرانزمین هم روشن است که اولین و اصلیترین دلیل این خسارت عظیم و مستمر، تولید انبوه و بیدر و پیکر خودروهای غیراستانداردی است که به اعتراف رسانههای حکومتی، مردم بر آنها نام «تابوت چرخدار» گذاشتهاند. این سوگ و خسران عظیم را هرگز نمیتوان «گله» نامید؛ اما وقاحت خامنهای فراتر از آن است که وقعی به درد و سوز دل و جانهای از دست رفته مردم ایران بگذارد.
عمود پوسیدهٔ خیمهٔ ولایت به عمد فراموش میکند که در ۱۰اردیبهشت ۱۳۹۵ با حمله به صنایع خودروسازی غرب و آمریکا فرمان «تولید داخلی» را صادر کرد و هر سال همین مسأله را با رنگ و لعابهای مختلف تکرار میکند. فرمانی که البته تنها با هدف سرکیسه کردن هر چه بیشتر مردم ایران در بازار انحصاری تولید خودروهای بیکیفیت که در اختیار سپاه پاسداران و نهادهای وابسته به بیت است میباشد. کما اینکه همواره مردم ایران این پرسش را جلوی مقامات حکومتی میگذارند که آیا خود و خانوادهتان حاضرید سوار همین خودرویی شوید که تولید میکنید؟!
پرسش اینجاست که آیا خامنهای تازه متوجه چنین اشکالی شده است؟! البته پاسخ روشن و بدیهی است، اما یادآوری چند خبر از بوقهای رسانهیی همین حکومت برای این پاسخ خالی از فایده نیست.
خبرگزاری حکومتی مهر در ۱۵تیر ۱۳۹۴، یعنی حدود یک سال پیش از سخنان خامنهای سال۹۵ خامنهای، ایران را طبق اعلام پژوهشکدهٔ بیمهٔ مرکزی ایران، در رتبه دوم در تصادفات ناایمن رانندگی در میان ۱۹۰کشور جهان معرفی کرد. در همین گزارش، پلیس راهنمایی و رانندگی رژیم آخوندی هم به بیکیفیت بودن جادهها و خودروهای تولیدی اعتراف کرده بودند.
یک سال پس از افاضات خامنهای نیز یک سایت تخصصی حکومتی به نام «پدال» در ۳ آبان ۱۳۹۶ دربارهٔ اعلام استانداردهای ۸۵ گانه برای خودروهای تولیدی، اقدامات مسخرهٔ حکومتی را به چالش کشید؛ چرا که نه آن استانداردها قابلیت نصب در خودروهای تولیدی با تکنولوژی قدیمی و از رده خارج ایرانی دارند و نه اصولاً ضمانتی برای اجرای آن وجود دارد! در نهایت نیز این مردم ایران هستند که خودروهایشان توسط پلیس به بهانه استاندارد نبودن توقیف میشود و بهطور مضاعف به وسیله جریمه جیبهای مردم را میچاپند!
در ۲۱مهر ۱۴۰۰ نیز سایت تجارت نیوز اعتراف کرد که در تمامیدههٔ ۹۰ خورشیدی، آمار سالانهٔ تلفات تأسف برانگیز جادهیی در ایران در بازهٔ ۱۷هزار نفر ثابت بوده است. اگر چه که برخی منابع دیگر حکومتی همین آمار را هم دارای اختلال و ناقص دانستهاند!
واقعیت این است که نه تلفات اسف انگیز حوادث جادهیی تغییر کرده، و نه دل خامنهای برای مردم ایران سوخته است. حتی با وجود اینکه پس از سخنان خامنهای، گماشتگان و مواجب بگیرانش در مسئولیت مرتبط با تولید یا استاندارد خودرو به صحنه شتافتند تا مجیز ولایت را بگویند و قولهای ارتقا کیفیت بدهند، اما رسانههای حکومتی این اقدامات نمایشی را فاقد نتیجه دانستند.
سایت حکومتی آخرین خبر پس از سخنرانی ۱۰بهمن خامنهای از صدور اطلاعیه توسط خودرو سازهای داخلی خبر داد که برنامههایی در راستای ارتقای کیفیت محصولاتشان اعلام کردهاند؛ اما بلافاصله زیر آب این ادعا را زد و آن را با توجه به شرایط اقتصادی و صد البته ساز و کارهای مافیایی حکومتی در «قیمتگذاری دستوری از بالا!» ناشدنی دانست!
بنابراین باز هم باید پرسید چرا خامنهای آن سخنان را بر زبان آورد؟
پاسخ روشن است. خامنهای؛ مجرم و متهم اصلی ۴دهه فساد و غارت و تباهی، در وحشت از اعتراضات و مطالبات مردمی، بهجای پاسخگویی، در موضع طلبکار و مدعی مینشیند!
واقعیت این است که خامنهای این روزها به چشم خیزشهای گسترده و ادامهدار مردم به پاخاستهٔ ایران را در کف خیابانها میبیند و میبیند تمام این اعتراضها و خیزشها که ظاهراً با خواست صنفی شروع شدهاند چگونه به اعتراف رسانهها و مهرههای حکومتی بلافاصله سیاسی و امنیتی میشوند و به شعارهایی از جنس نفی حاکمیت آخوندی تبدیل میشوند.
بنابراین از آنجا که خامنهای لرزههای سرنگونی را بهخوبی حس میکند. از این رو ناچار است خود در پوست مدعی، به میدان بیاید تا دجالانه چنین القا کند که «دردمند» است! اما پوسیدگی ستونهای کاخ ولایت فراتر از آن است که با ماله کشیدن خامنهای بر شکستگیها و خرابیها مرمت شود. تداوم اعتراضات آشتیناپذیر مردمی، راه گریزی برای خامنهای باقی نخواهد گذاشت.