728 x 90

دولت روحانی نقطه تلاقی بحرانهای نظام

روحانی در چنبره بحرانها
روحانی در چنبره بحرانها

با نگاهی به رسانه‌های هر دو باند حاکم در روزهای اخیر، اولین چیزی که جلب‌نظر می‌کند حملات مشترک باندهای متخاصم رژیم به دولت روحانی یا شخص روحانی و باندش است.

در کانون حملات باند ولی‌فقیه به دولت روحانی ابراز نگرانی از تشدید تحریمها و مجبور شدن نظام به خوردن جامهای زهر بعدی قرار دارد.

مهدی محمدی، مهره خامنه‌ای، در گفتگو با سایت حکومتی باشگاه خبرنگاران جوان ۲۹مهر ۹۷ نگرانی‌اش را در زمینه‌هایی نظیر بحران و بن‌بست در برجام، رابطه با اتحادیه اروپا، تحریم‌های آینده در آبانماه و... ابراز کرد: «همه اتحادیه اروپا دنبال این است که در حالی که آمریکا از برجام بیرون رفته ما یکوقت نکند به این فکر کنیم که ما هم تعهدات‌مان را بگذاریم کنار بازی صفرصفر بشود. شما واقعاً فکر می‌کنید اتحادیه اروپا تعهد اخلاقی به ما دارد که مشکل ما را حل کند؟ همین الآن که من دارم با شما حرف می‌زنم شرکتهایی که باید از ایران می‌رفتند، رفتند، بانک‌هایی که باید با ایران قطع رابطه می‌کردند، قطع رابطه کردند. همین الآن که من با شما حرف می‌زنم از ۸کشور اتحادیه اروپا که باید از ما نفت می‌خریدند اقلا ۷تایشان خرید نفت را صفر کردند».

این مهره امنیتی در ادامه به وضعیت بن‌بست در برجام اشاره کرد و افزود: «اروپا در حال کشتن زمان نزدیک کردن ما به ۱۳آبان، نگه‌داشتن ما در برجام و بی‌دفاع کردن ما در مقابل تحریمهای آمریکاست. روزی که تحریمها برگشت شما خواهید دید که همین اتحادیه اروپا امتیازهای نجومی از ما خواهد خواست».

کیهان خامنه‌ای نیز با اشاره به جنگ قدرت درون باندهای همسو با روحانی، از تلاقی بحران اقتصادی و بن‌بست برجام ابراز نگرانی کرد و نوشت: «دولت... نمی‌تواند با برجام تمام شود یا دستخوش تسویه‌حساب دو حزب ائتلافی در درون خود گردد. نقشه دشمن...، دامن زدن به تصویر بی‌ثباتی است و عجیب این‌که محافلی در درون دولت به این تصویر دامن می‌زنند».

نویسنده مقاله کیهان افزود: «دولت از یک‌سو دچار نابسامانی ستادی(به‌هم‌ریختگی ۴وزارتخانه اقتصادی) است و از سوی دیگر گویا نمی‌خواهد از سیطره «روح استیلا‌طلب برجام» خارج شود».(کیهان ۲۹مهر ۹۷)

رسالت، ارگان باند مؤتلفه، از سرریز شدن بحران اقتصادی و بن‌بست برجام، در قیام مردم ابراز نگرانی کرده و می‌پرسد: «وقتی دولت... همه توان خود را برای راضی کردن ارباب‌های پوشالی صرف می‌کند و نتیجه نمی‌گیرد و در حالی که به تجربه می‌داند ادامه این روند، تأثیری در رفع مشکلات ندارد و از دشمن نیز برای تشدید فشارها کار دیگری برنمی‌آید، اما بار دیگر بر ادامه کار قبلی تأکید می‌ورزد، می‌توان انتظار داشت که میزان امیدواری در مردم ارتقاء پیدا کند؟».(رسالت ۳۰مهر ۹۷)

در حملات باندهای متحد روحانی به وی بحران بی‌راه‌حلی حرف اول است. صادق زیباکلام دیروز در مقاله‌یی نوشت: «من فکر نمی‌کنم تصمیم‌گیرندگان دلار ۴۲۰۰تومانی می‌دانستند تصمیم آنها چنین عواقبی را به‌بار می‌آورد. آنها که دشمن این مملکت نبودند. اما متأسفانه مدتهاست اخلاق سیاسی در ایران پر شده و هیچ‌کس مسئولیت تصمیمات را برعهده نمی‌گیرد... همه ما قربانیان روحانی جدید هستیم که ما را فروخت و با اصول‌گرایان کنار آمد».(سایت فرارو ۳۰مهر ۹۷)

با توجه به اظهارات فوق این سؤال مطرح می‌شود که علت این همه نگرانی چیست و علت این حملات به دولت روحانی نیز ناشی از چه وضعیتی است؟

واقعیت این است که حملات شدید این روزهای هر دو باند رژیم به روحانی و سیاست‌های دولت و اظهارات آنها در مورد شکست سیاست‌های دولت، بیانگر کیفیت جدید و بزرگی بحرانهایی است که دامن‌گیر رژیم است.

بحرانهایی نظیر بحران اقتصادی، افزایش سرسام‌آور نرخ ارز، گسترش فقر در میان مردم به‌گونه‌یی که طی چند ماه گذشته دو‌سوم قدرت خرید خود را از دست داده‌اند، بحران سیاسی درونی و متهم شدن دولت و مجلس ارتجاع به وطن‌فروشی در زمینه تصویب لوایح FATF، بحران در روابط بین‌المللی....

اگر ‌چه روحانی و دولتش آماج حملات هر دو باند حکومتی شده‌ است و اگر ‌چه لبه تیز حملات، آخوند حسن روحانی و سیاست‌های دولت بحران‌زده و به بن‌بست رسیده او است، اما واقعیت این است شکست و بن‌بست دولت روحانی در زمینه حل مشکلات و همچنین تلنبارشدن بحرانها روی یکدیگر بیانگر شکست تمامیت نظام و بن‌بست آن است.

افزایش بحرانها و لاعلاج بودن آنها بیانگر این است که حاکمیت آخوندی تبدیل به حکومتی بحران‌زده شده در شرایطی که هیچ راه‌حلی هم برای برون‌رفت از آنها را ندارد.

بن‌بست در زمینه راه‌حل برخورد با این بحرانها است که یکی از علایم آن بروز مداوم شقه و شکاف در هرم قدرت است.

تمامی این بحرانها و از جمله بحران شقه و شکاف در هرم قدرت و بی‌راه‌حلی و بن‌بست هم ناشی از یک بحران بنیادی یعنی بحران عدم‌مشروعیت و بحران سرنگونی‌ است.

بحران سرنگونی است که بن‌بست را بر حاکمیت آخوندی تحمیل کرده است و این امر نیز به این دلیل است که مردم سرنگونی‌خواه، کانونهای شورشی و مقاومت سازمان‌یافته آن‌را در این بحران و بن‌بست، گیر انداخته‌اند و هیچ راه چاره‌ای هم برای فرار از این وضعیت در پیش روی آن نیست.

به این دلیل است که هر بحران تبدیل به یک بن‌بست لاعلاج می‌شود که راه برون‌رفت از آن وجود ندارد و به این دلیل است که دولت روحانی هم به نقطه تلاقی بحرانها تبدیل شده است.

رسالت، ارگان باند مؤتلفه، از سرریز شدن بحران اقتصادی و بن‌بست برجام، در قیام مردم ابراز نگرانی کرده و می‌پرسد: «وقتی دولت... همه توان خود را برای راضی کردن ارباب‌های پوشالی صرف می‌کند و نتیجه نمی‌گیرد و در حالی که به تجربه می‌داند ادامه این روند، تأثیری در رفع مشکلات ندارد و از دشمن نیز برای تشدید فشارها کار دیگری برنمی‌آید، اما بار دیگر بر ادامه کار قبلی تأکید می‌ورزد، می‌توان انتظار داشت که میزان امیدواری در مردم ارتقاء پیدا کند؟».(رسالت ۳۰مهر ۹۷)

در حملات باندهای متحد روحانی به وی بحران بی‌راه‌حلی حرف اول است. صادق زیباکلام دیروز در مقاله‌یی نوشت: «من فکر نمی‌کنم تصمیم‌گیرندگان دلار ۴۲۰۰تومانی می‌دانستند تصمیم آنها چنین عواقبی را به‌بار می‌آورد. آنها که دشمن این مملکت نبودند. اما متأسفانه مدتهاست اخلاق سیاسی در ایران پر شده و هیچ‌کس مسئولیت تصمیمات را برعهده نمی‌گیرد... همه ما قربانیان روحانی جدید هستیم که ما را فروخت و با اصول‌گرایان کنار آمد».(سایت فرارو ۳۰مهر ۹۷)

با توجه به اظهارات فوق این سؤال مطرح می‌شود که علت این همه نگرانی چیست و علت این حملات به دولت روحانی نیز ناشی از چه وضعیتی است؟

واقعیت این است که حملات شدید این روزهای هر دو باند رژیم به روحانی و سیاست‌های دولت و اظهارات آنها در مورد شکست سیاست‌های دولت، بیانگر کیفیت جدید و بزرگی بحرانهایی است که دامن‌گیر رژیم است.

بحرانهایی نظیر بحران اقتصادی، افزایش سرسام‌آور نرخ ارز، گسترش فقر در میان مردم به‌گونه‌یی که طی چند ماه گذشته دو‌سوم قدرت خرید خود را از دست داده‌اند، بحران سیاسی درونی و متهم شدن دولت و مجلس ارتجاع به وطن‌فروشی در زمینه تصویب لوایح FATF، بحران در روابط بین‌المللی....

اگر ‌چه روحانی و دولتش آماج حملات هر دو باند حکومتی شده‌ است و اگر ‌چه لبه تیز حملات، آخوند حسن روحانی و سیاست‌های دولت بحران‌زده و به بن‌بست رسیده او است، اما واقعیت این است شکست و بن‌بست دولت روحانی در زمینه حل مشکلات و همچنین تلنبارشدن بحرانها روی یکدیگر بیانگر شکست تمامیت نظام و بن‌بست آن است.

افزایش بحرانها و لاعلاج بودن آنها بیانگر این است که حاکمیت آخوندی تبدیل به حکومتی بحران‌زده شده در شرایطی که هیچ راه‌حلی هم برای برون‌رفت از آنها را ندارد.

بن‌بست در زمینه راه‌حل برخورد با این بحرانها است که یکی از علایم آن بروز مداوم شقه و شکاف در هرم قدرت است.

تمامی این بحرانها و از جمله بحران شقه و شکاف در هرم قدرت و بی‌راه‌حلی و بن‌بست هم ناشی از یک بحران بنیادی یعنی بحران عدم‌مشروعیت و بحران سرنگونی‌ است.

بحران سرنگونی است که بن‌بست را بر حاکمیت آخوندی تحمیل کرده است و این امر نیز به این دلیل است که مردم سرنگونی‌خواه، کانونهای شورشی و مقاومت سازمان‌یافته آن‌را در این بحران و بن‌بست، گیر انداخته‌اند و هیچ راه چاره‌ای هم برای فرار از این وضعیت در پیش روی آن نیست.

به این دلیل است که هر بحران تبدیل به یک بن‌بست لاعلاج می‌شود که راه برون‌رفت از آن وجود ندارد و به این دلیل است که دولت روحانی هم به نقطه تلاقی بحرانها تبدیل شده است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/9b4a1cf1-58cd-4ea1-a69a-730efa1518ab"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات