همزمان با اوجگیری بحرانهای درونی و بیرونی رژیم و همزمان با رشد و گسترش اعتصابها و حرکتهای اعتراضی از سوی اقشا مختلف مردم در شهرها و نقاط مختلف کشور، روز گذشته چند تن از سرکردگان سپاه پاسداران، از سرکردهٔ کل سپاه، پاسدار جعفری، تا جانشین او، پاسدار سلامی، تا پاسدار حاجیزاده سرکردهٔ نیروی هوا فضای سپاه، تا پاسدار غیبپرور، سرکردهٔ بسیج به صحنه آمدند و هر کدام تلاش کردند، با دود و دم و تبلیغات قدرتنمایانه بر این بحرانها سرپوش بگذارند و آنها را تحتالشعاع قرار دهند.
سؤال این است که این قدرتنماییها و تهدیدها چه میزان واقعی است و چقدرش جنبهٔ تبلیغاتی دارد؟
رژیم با این دود و دم و قدرتنماییها چه مسألهای میخواهد حل کند؟
آیا این قدرتنماییها و رجزخوانیها برای نظام هزینه ندارد؟
و اگر هزینه دارد چرا با وجود این هزینه همچنان به رجزخوانیها ادامه میدهند؟
اقتدار یا قدرتنمایی پوشالی؟ کدامیک؟
برخی میگویند درست است که این حرفها در فضای مجازی مورد تمسخر قرار گرفته، اما در یک ارزیابی جدی و با توجه به هزینههای کلانی که رژیم صرف موشکسازی و موشکپرانی میکند، چه میزان از این حرفها، بهویژه اظهارات پاسدار حاجیزاده واقعیت دارد؟
بالستیک و نقطهزن؟!
قبل از هر چیز نفس اینکه پاسدار حاجیزاده میگوید گویا موشکهای بالستیکشان نقطهزن است، حرف مسخرهای است چون هر کس که اندکی با مسائل نظامی آشنا باشد میداند که موشک بالستیک هدایتشونده نیست و از لحظهای که شلیک میشود دیگر تابع محیط و هوا، باد و سرما و گرما و سایر عوامل محیطی است! عملاً هم بسیاری از موشکهایی که رژیم از خاک ایران به سوی سوریه شلیک کرد در مناطق مختلف خاک ایران سقوط کرد، تا آنجا که در همان مصاحبه تلویزیونی در اثنای سخنسراییهای پاسدار حاجیزاده در مورد موشکها و دقت آنها، مجری خودشان سؤال میکند:
«سردار همهشان به هدف خوردند؟ چون تو رسانهها بود که بعضیهایشان میگفتند که نرسید و تعدادی...».
و پاسدار حاجیزاده ضمن تأیید همین مطلب بهطور خندهداری درصدد رفع و رجوع آن برمیآید و میگوید از آنجا که خامنهای برای ما شرط گذاشته بود که موشکها نباید به مردم بخورد، وقتی ما میدیدیم که موشکی که شلیک کردهایم به هدف نمیخورد! فرمان خودکشی به موشک میدادیم و موشک در هوا منفجر میشد. و حرفش دقیقاً این است:
«اصلاً علت اینکه فرض کنید برای ۳هدف ما ۶موشک یا ه۸موشک در نظر میگیریم یا برای یک هدف ۳موشک در نظر میگیریم علتش همین محاسبه همین ریسکهایی است که ممکن است در شلیک پیش بیاید».
معنی موشک نقطهزن را هم فهمیدیم! هر ناظری که هیچ تخصصی هم در این زمینه نداشته باشد متوجه میشود که این پاسدار با چه اباطیلی میخواهد فضاحت موشکی را که باید در سوریه فرود بیاید اما در اطراف کرمانشاه یا در آذربایجان غربی سقوط کرده، رفع و رجوع کند!
مگر تعادلقوای نظامی جهانی بههم خورده است؟!
اما از این اباطیل هم که بگذریم، پرسش بعدی این است که:
مگر این موشکهایی که رژیم دارد، در تعادلقوای نظامی کنونی جهان، محلی از اعراب دارد؟
بیشتر این موشکها را رژیم از کرهٔ شمالی گرفته یا از روی موشکهای کرهای کپیبرداری کرده است. خود کرهٔ شمالی که تازه بمب اتمی هم داشت، دیدیم که چطور در برابر واقعیت تعادلقوا تسلیم شد. حرف همان است که چند سال پیش ظریف در یک سخنرانی گفت که هنوز هم سپاه از آن میسوزد و جلز و ولز میکند که بابا تمام این بساط با یک حمله و با یک بمب دود هوا میشود! این هارت و پورتهای تو خالی مصداق اعمال «دون کیشوت» شوالیه داستان نویسنده اسپانیایی «سروانتس» است که دچار توهم بود و در خیالات خود پرههای آسیاب و کوه و درخت را دشمن میپنداشت و با حمله به آنها همیشه پیروز و شکستناپذیر از این نبردهای خیالی بیرون میآمد. اکنون پاسدارهای رژیم در گل مانده چاره کار را در تکمیل «امیددرمانی» با «دون کیشوتیسم» یافتهاند.
امیددرمانی نظامی!
خیلی روشن است که با این حرفها که در واقع وجه نظامی امیددرمانیهای روحانی است رژیم میخواهد به نیروهای در حال ریزش خود روحیه بدهد. همانها که پاسدار سلامی با عجز و التماس میگفت ترا به خدا نترسید، هیچ اتفاقی نیفتاده و نخواهد افتاد!
بهای امیددرمانی چقدر است؟
اگر بپذیریم که این حرفها مصرف داخلی و مصرف نیرویی دارد، بلافاصله پرسش بعدی به ذهن میزند که: آیا این حرفها برای رژیم هزینهٔ سیاسی ندارد؟
پاسخ مثبت است: اگر چه این حرفها را کسی بهلحاظ نظامی جدی نمیگیرد و بیشتر اسباب جوک است، اما بهلحاظ سیاسی معلوم است که برای رژیم بهای سنگینی دارد، چون نشانهٔ ماهیت تغییرناپذیر و اصلاحناپذیر این رژیم است و طرف مقابل میتواند آن را در برابر دنیا و مثلاً کشورهای اروپایی که بعضی از آنها همچنان میخواهند در چارچوب سیاست مماشات با این رژیم معامله و بده بستان داشته باشند، بگذارد و بگوید: ببینید! این رژیمی که در حضیض ضعف و بیچارگی اینطور حرف میزند و اینطور همسایگانش را تهدید میکند، اگر قدرت پیدا کند و مثلاً دستش به بمب اتمی برسد، چه خواهد کرد؟ رژیم هم طبعاً این را میداند، اما بهدلیل شدت نیازش و از آنجا که به گفتهٔ خامنهای تحلیلش این است که جنگ نمیشود و خطر حملهٔ نظامی وجود ندارد، پیه این هزینه را به تنش مالیده است.
محاسبه سود و زیان خالیبندی
پرسش بعدی منطقاً این است که: آیا هزینه این خالیبندی به سود آن که روحیه دادن به نیروهای رژیم است، میصرفد؟
در این مورد باید گفت:
یک وجه این دود و دمها و قدرتنماییهای پوشالی حفظ نیروهایش است،
اما این گرد و خاک کردنها مصارف دیگری هم دارد، از جمله:
سرپوش گذاشتن بر بحرانهایی که از همه طرف احاطهاش کردهاند. یک نگاه به وضعیت اجتماعی در همین روزها همه چیز را روشن میکند.
سیاهه بحرانهایی که رژیم با آنها دست به گریبان است
هر ناظر اوضاع ایران اکنون بهروشنی میبیند که در خوزستان چه خبر است!
در هفتتپه در اهواز و... در سیستان و بلوچستان چه خبر است!
در خود تهران و در شهرهای سراسر کشور چه خبر است!
به قول رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت روحانی، جامعه مثل یک اتاق پر از گاز است که با یک جرقه منفجر میشود.
آن قدر که در نمایش جمعهٔ دوم آذر تهران هم آخوند احمد خاتمی که در دجالگری ید طولایی دارد، ناگزیر اعتراف کرد که «مردم از گرانیها در رنجند» و به مسئولان در این رابطه هشدار میداد.
و این بحرانهای اقتصادی اجتماعی چطور به داخل رژیم ریخته و درون رژیم چه جنگ و دعوایی بر سر پولشویی در جریان است!
بر سر اف.ای.تی.اف!
و بر سر تصویب سیافتی!
باز در نمایش جمعهٔ تهران احمد خاتمی فریاد زد: «جریانی میخواهد از نظام، اسلامزدایی کند»!
در مشهد هم آخوند علمالهدی، ضمن تأیید وجود پولشویی در نظام، به ظریف حمله میکرد که چرا میگویی مخالفان اف.ای.تی.اف پولشویی میکنند؟ مگر مراجع و روحانیت و... اهل پولشویی هستند؟ و با اشاره به باند رقیب فریاد میزد که: عدهیی آمدهاند آنور میز ایستادهاند و با نظام و رهبری بد شدهاند و در مقابل امام و نظام و رهبری ایستادهاند و بهخاطر فعالیتهای قبل و مزدهای گذشتهشان مطالبه دارند!
گرد و خاک بدون موشک!
(یکی از ویژگیهای شلیک موشک، گرد و خاک بسیار زیاد ناشی از شلیک است)
علاوه بر سرپوشی بحرانهایی که فوقا ردیف شدند با خالیبندی، یک مصرف بسیار مهم دیگر این دود و دمهای قدرتنمایانه، سرپوش گذاشتن بر بیعملی رژیم است. رژیم از آنجا که جرأت ندارد مثل قبل، یک موشک دوربرد آزمایش کند، میآید به این تبلیغات متوسل میشود.
یا از آنجا که قادر نیست حملاتی را که در سوریه به نیروهایش میشود، جواب بدهد این هارت و پورتها را میکند. کما اینکه در ماههای اخیر ۲۰۰حملهٔ هوایی به مقرهای نظامی رژیم در سوریه صورت گرفت که بعضی از آنها با دهها کشته همراه بود. رژیم کشتهها را میآورد و مخفیانه و بیسر و صدا دفن میکند و صدایش را در نمیآورد و حتی به یکی از آن حملات جواب نمیدهد حتی نیروهایش را از مناطق مرزی آنجا عقب هم میکشد!
وخامت حال بیمار و تشدید امیددرمانی
پیشتر روشن شده بود که در صحنهٔ اقتصادی اجتماعی چون دولت روحانی نمیتواند کوچکترین مسألهیی حل کند و اوضاع هر روز بدتر از روز قبل میشود، به امیددرمانی متوسل میشود.
اکنون دیده میشود که این دود و دمهای نظامی در واقع روی دیگر سکه آن امیددرمانیهای روحانی است.
یعنی اینک حال بیمار روحانی آنچنان خراب است که امیددرمانی سیاسی به امیددرمانی نظامی بالغ شده تا نسخه بعدی چه باشد؟!