نخستین مراسم روز جهانی کارگر در ایران در سال ۱۳۰۰ خورشیدی و با شروع دیکتاتوری رضا پهلوی، برپا شد. این آغاز یک جدال سهمگین طبقه محروم کارگر ایران با یک نظام سرکوبگر و ضدمردمی بود و تا امروز که شاه جای خود را به شیخ داده است این نبرد، خونینتر و گستردهتر از پیش ادامه دارد.
در سال ۱۴۰۰ و پس از یکصد سال مبارزه رنجبران و زحمتکشان ایران با دیکتاتوریهای غارتگر و فاسدی که یکی پس از دیگری بر سرمایهها و داراییهای ملت چنگ انداختند، روز کارگر را در شرایطی بپامیداریم که سفرههای خالی این طبقه در کف خیابانها پهن شده است. فرزندان خردسالشان در کمک به پدران و مادران، کارگری را تجربه میکنند و با عبور از مدرسه و کلاسی که دیگر در آن قرار ندارند، درس زندگی سخت و طاقتفرسا را در کورهپزخانهها و کارگاههای تهی از مروت و انسانیت مرور میکنند. از بخت بد ویروس کشنده کرونا نیز بر سر و روی تهیدستان ریخته است و آنان را به مرگ و نیستی کشانده است. چه آنان که کارگر غیررسمی محسوب میشوند و هیچ نظام تأمین و حمایتی در کنار خود ندارند و چه آنان که شاغل رسمی حساب میشوند و هنوز محل کارشان تعطیل نشده است قادر به تأمین هزینه دارو و درمان نیستند و مانند بقیه در زیر هزینه مواد خوراک لایموت خود، ماندهاند.
در روز جهانی کارگر ۱۴۰۰، زنده ماندن و نه زندگی، برای کارگران ایران و خانوادههایشان دشوارتر از همیشه شده است.
روز کارگر چه معنایی دارد؟
یکی از فعالان کارگری در استان محروم کردستان بهمناسبت روز جهانی کارگر میگوید، وقتی کارگران از ابتداییترین حقوق خود محروم ماندهاند و نمیتوانند حتی یک تشکل صنفی ساده ایجاد کنند، روز جهانی کارگر بیمعنی میشود. یعنی در این روز هم باید مانند روزهای دیگر برای یک لقمه نان جنگید و دیگر کسی به فکر جشن و تعطیلی در این روز نیست و همه در فکر نان شباند. «وقتی مزد و مستمری یکسوم خط فقر است و کارگران با دستمزد خود نمیتوانند حتی اجارهخانه بپردازند و هر روز باید نگران گرانی بیشتر کالاهای ضروری خانوار باشند، روز کارگر چه معنایی دارد؟»(ایلنا - ۱۱اردیبهشت ۱۴۰۰).
نظام تأمین اجتماعی غیرفراگیر و بیکاری بدون حمایت!
با شدت گرفتن تهاجم مرگبار کرونا در جهان، نظام تأمین اجتماعی دولتها برای حمایت از مردم خود بهخصوص کمدرآمدها وارد صحنه شدند. نظامی که برای روز مبادا هزاران واحد از دستمزد کارگران و سرمایههای عمومی را به خدمت گرفته بود تا در این هنگامه سخت بکار بیاندازد و دست محرومان را بگیرد.
در ایران تحت حاکمیت استبدادمذهبی، نظام تأمین اجتماعی به تمامی فشل است. نه آنقدر قدرت دارد که کارگران و سایر زحمتکشان را در این شرایط مرگ و زندگی مورد حمایت قرار دهد و نه توانایی دارد تا در برابر سرقت و چپاول داراییها و اندوختههای مردم که به امانت به دستش سپرده شده است، بایستد. یک مثال خجالتآورش «بیمه بیکاری کرونا» است که نه شامل کلیه بیکاران میشود و نه همان مقدار که میدهد کفاف تأمین مخارج خوراک یک خانوار است. «طبق آخرین اطلاعات دریافتی، افراد بسیاری تا آخرین ماه سال قبل موفق به دریافت بیمه بیکاری کرونا نشدند. گروههایی نیز بعد از بیکاری و از دست دادن فرصت امرار معاش، مدتها در صف ایستادند بدون اینکه هیچ راهی برای تأمین هزینههای زندگی داشته باشند»(ایلنا - ۱۱اردیبهشت ۱۴۰۰).
آیا کسی در این نظام اهمیت میدهد که بنا بر آمارهای رسمی، بیش از ۲میلیون کارگر که عموماً کمتوان و متعلق به لایههای پایین اجتماعی و بعضاً زنان سرپرست خانوار هستند، در بخش غیررسمی اقتصاد و بدون برخورداری از بیمه کار میکنند و هیچگونه حمایتی اعم از دوران بیکاری و یا حمایتهای جانبی دریافت نمیکنند؟
قراردادهایی که امنیت شغلی را نابود کرده است
در روز جهانی کارگر در ایران آرزوی کارگران داشتن امنیت شغلی است که حداقل تضمینها را برای آنها ایجاد کند تا بتوانند حداقل با همان حقوق اندک بخش ناچیزی از نیازهای کودکان خود و یا هزینه درآمد بیمارانشان را تأمین کنند اما صف اخراجیها از محیط کار بهطور شگفتآوری طولانی است. یکی از اعضای منصوب حکومت در یک تشکل دولتی کارگری میگوید: «ما باید در این روز فریاد بزنیم و مطالبات معوقه خود را به زبان بیاوریم. ما ابطال قراردادهای موقت را میخواهیم و باید بگوییم قراردادهای موقت امنیت شغلی را از بین برده است. امنیت شغلی حق مسلم هر ایرانی است. حدود ۹۵درصد کارگران با قراردادهای موقت به اشتغال خود ادامه میدهند و از امنیت شغلی برخوردار نیستند. در حالیکه در هیچ کجای دنیا چنین نیست»(تابناک ۷اردیبهشت ۱۴۰۰).
دستمزد کم و درمان و آموزش پولی!
حالا فرض کنیم با قرارداد موقت سالها در کارخانه و کارگاهی مشغول کار بوده و هر روز هم در انتظار اخراج و بیکاری نیستند. اما آیا میتوان با دستمزدی که بنا بهگفته کارگزاران رژیم آخوندی نیمی از هزینهها را پوشش نمیدهد زندگی کرد؟ آیا میتوان با غول تورم و گرانی که هر روز مهیبتر میشود به توافق رسید؟
«بحث دستمزد همیشه بحثی جدی و چالشی است. نمودارهای تورمی همچنان صعودی است و دستمزد فعلی حتی نیمی از هزینههای زندگی را جبران نمیکند؛ بنابراین وقتی بحرانی مانند کرونا پیش میآید ناتوانی معیشتی نسبت به همیشه برجستهتر میشود. نمونه آن نیز کارگرانی هستند که در طول یک سال و چند ماه گذشته نتوانستند برای فرزندان محصل خود گوشی هوشمند و وسایل آموزش مجازی تهیه کنند»(کارگر نیوز ۱۱اردیبهشت ۱۴۰۰).
بههمین خاطر است که بازی هر ساله کشمکش بر سر افزایش دستمزد در نهادهای حکومتی دیگر کسی را فریب نمیدهد. حکومتی که خود باعث و بانی افزایش تورم است با افزودن چند تومان به دستمزد کارگران عملاً آنها را تحقیر میکند چون بهخوبی میداند تا تورم مهار نشود هر آنچه انجام شود مثل آب ریخته است.
فقر زحمتکشان فقط آمار نیست
اینجاست که دیگر فقر و بیچیزی میلیونها تن از هموطنانمان، تنها یک عدد و رقم و نمودار نیست. حتی دیگر کمبود تغذیه و کاهش کیفیت آموزش و نبود بهداشت مناسب هم نیست. فقر کنار گذاشته شدن مردم از جامعه و حیات انسانی است. فقر یعنی ناتوانی انسانها در تکمیل حیات شایسته خویش. فقر نفی انسانیت است. فقر مشقت غیرقابل پذیرش است، شرایط سختی است که باید برای آن کاری کرد.
«بدون تردید یکی از علل فقر در ایران ماهیت اقتصاد نفتیای است که با شکلگیری نهادهای ضدتوسعه -بهطور خاص فساد- در آن مانع از تحقق ظرفیتهای اساسی اقتصاد کشور در دستیابی به تواناییهای متناسب با استعدادهای انسانی و طبیعی و فرهنگی آن شده است»(ایران - ۹اردیبهشت ۱۴۰۰).
جرثومه فساد در کجاست؟
مشخص است که برای امحای فقر و تیرهروزی کارگران و سایر اقشار زحمتکش میهن باید به ریشه مشکلات و بحرانها توجه کرد. ریشه، تنها فساد و سرقت بیمحابای سرمایهها و اندوخته یک ملت نیست بلکه این نظام سیاسی غارتگر و سرکوبگر است که مروج و پشتیبان استثمار و بهرهکشی از مردم تحت ستم است.
محمد غرضی، یکی از مهرههای جنایتکار در نظام ولایت فقیه، در وحشت از خشم مردم بهناگزیر اعتراف میکند که میلیاردها دلار درآمد هر ساله این کشور به دستگاههای رانتخوار داده شده است و در سفرههای مردم اثری نداشت! و آدرس اقامت ایل و تبار مفتخوران را هم داده است که: «۵۰۰۰نفر از فرزندان مسئولان کشور در آمریکا سکونت دارند و دلارهای مردم را بردند»(اعتماد - ۱۱اردیبهشت ۱۴۰۰).
آری، حیات طیبه و رشد و شکوفایی کارگران و زحمتکشان ایران تنها در روزگاری تحقق مییابد که سرمنشاء بهرهکشی و غارت دسترنج کارگران و زحمتکشان و سرمایههای مردم ایران که نظام ولایت فقیه است، در زیر چکش و سندان کارگران، مضمحل گردد. آن هنگام، روز کارگر را جشن میگیریم.