728 x 90

سرعت گرفتن به‌سمت ابر تورم ونزوئلایی

سرعت گرفتن به‌سمت ابرتورم ونزوئلایی
سرعت گرفتن به‌سمت ابرتورم ونزوئلایی

در حالی که ارزش پول ملی به پایین‌ترین نقاط در طی سالیان اخیر رسیده، نرخ رشد نقدینگی به ۷درصد بالغ گشته است.

روزنامهٔ حکومتی دنیای اقتصاد (۲۸تیر ۹۹) در مورد رشد نقدینگی می‌نویسد:

«تنها در سال۱۳۹۸، خالص بدهی دولت به بانک مرکزی ۲۷برابر شده است. هم‌چنین، رشد یک‌ساله نقدینگی و پایه پولی تا مردادماه سال۱۳۹۸، به ترتیب معادل با ۲۶.۱ و ۲۵.۶درصد بوده است. نرخ رشد نقدینگی و نرخ تورم سالانه پس از سال۱۳۹۷، بالاتر از میانگین آن از سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۶ بوده است. به‌عنوان نمونه، از سال۱۳۵۸ تا ۱۳۹۲، میانگین تورم سالانه۱۹.۹ درصد بوده است. هم‌چنین طی سال‌های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶، این نرخ به‌طور میانگین ۱۱.۵درصد برآورد شده است. حال آنکه، در سال۱۳۹۸، نرخ تورم حدوداً به ۳۵درصد رسیده که موضوعی قابل تأمل است. بانک مرکزی از ابتدای دولت یازدهم تا خرداد ماه امسال (دوره زمانی ۷ساله)، ۲۸۸هزار میلیارد تومان پول چاپ کرده است که در مقایسه با مجموع چاپ پول صورت گرفته از ابتدای دولت نهم تا پایان دولت دهم (که معادل ۸۰هزار میلیارد تومان بوده) رقمی بی‌سابقه است».

برای تشریح وضعیت وخامت‌بار اقتصادی ایران، واژهٔ «تورم» به تنهایی کافی نیست؛ از این رو اخیراً کلمهٔ «ابر تورم» وارد ادبیات اقتصادی ایران شده است. از جمله کشورهایی که مصداق بارز این کلمه می‌باشد؛ ونزوئلاست ـ‌که از قضا دیکتاتور وحشی آن دوست دیرینهٔ آخوندهاست‌ـ و به این سبب عامه مردم برای توصیف وضعیت اقتصاد آن را ونزوئلایی شدن ایران تحت حاکمیت آخوندی می‌خوانند.

عقبگرد در دهه۹۰؛ زمینه‌ساز ابر تورم در راه

عموم اقتصاددانان داخلی و خارجی متفق‌القول‌اند که یکی از سیاه‌ترین دهه‌های اقتصادی ـ اجتماعی تاریخ معاصر ایران دهه۱۳۹۰ است. اما پیش از پیدایی این دههٔ شوم، دههٔ ۶۰ خورشیدی بود که به سبب سرکوب، خون‌ریزی، قتل‌عام‌های انسانی در ایران و جنگ‌طلبیهای خمینی در منطقه، شاخص عقب‌گرد و ارتجاع محسوب می‌شد. در اثر تدوام غارتگریها و چپاول ذخایر و ثروت مردم ایران به‌دست رژیم آخوندی و جاه‌طلبیهای آن در منطقه و صدور تروریزم که به قیمت فقیر شدن «طبقهٔ مستضعفین» که اینک بنا به مصلحت «آسیب پذیر» خوانده می‌شوند، امروز طبقه متوسط نیز به خاک سیاه نشانده شده است. بدتر آن که با مقایسه وضعیت کشورهای همسایه نظیر ترکیه و کشورهای خلیج‌فارس شعلهٔ این حسرت در دل هر ایرانی زبانه می‌کشد که آنها به کجا رسیدند و ما به کجا عقب نشسته‌ایم!

صندوق بین‌المللی پول در یک ارزیابی کلی نشان می‌دهد که در دهه دوم قرن بیست و یکم اقتصاد ایران ۷درصد کوچکتر شده است. (گزارش مرکز آمار) اما اقتصاد ترکیه۵ برابر رشد کرده است.

صندوق بین‌المللی پول در گزارش خود می‌افزاید اقتصاد افغانستان ۱۳درصد، پاکستان ۲۰درصد و عراق ۱۹درصد رشد داشته‌اند.

در این دهه، میانگین رشد اقتصادی ایران به نزدیکی‌های صفر افول کرده است.در حالی که جمعیت کشور بیش از ۱۰درصد افزایش یافته است و جبرا توانایی اقتصادی مردم نیز کاهش یافته است.

اصابت مشت‌های سنگین تورم بر پیکره اقتصاد ایران

اخبار و تحلیلها از همه سو از بروز ابر تورم حکایت می‌کند که ناشی از تورمی است که کارگزاران رژیم آخوندی باعث و بانی آن هستند. اقتصاددانان بر این باورند تورم با نرخ‌های صعودی اگر مستمر و بی‌تناسب باشد، همهٔ بخش‌های اقتصاد را تخریب می‌کند. این تورم غیرقابل کنترل منجر به رکود و توقف رشد اقتصادی گشته و دیگر اقدامات سطحی و روبنایی نمی‌تواند مانع گسترش آن گردد.

«قریب به چهل سال است که هم‌چنان اقتصاد ایران با تورم بالا دست و پنجه نرم می‌کند. تورم در ایران حالت مستمر و مزمنی گرفته و گویی در اقتصاد کشور ماندگار شده است. این ماندگاری خود گواه بر آن است که بروز تورم‌های بالا در اقتصاد ایران صرفاً پدیده‌یی پولی نیست و به ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و نهادهای توسعه‌نیافته نیز مربوط است». (دنیای اقتصاد. ۲۸تیر۹۹)

حرکت به سمت کاراکاس

بسیاری از تحلیلگران معتقدند یکی از نشانه‌های بروز ابر تورم مستهلک شدن روزافزون زیرساختهای اقتصادی است. علاوه بر این فرار سرمایه انسانی که با زحمت و هزینه زیاد حاصل شده ولی نتوانسته فضای ضدتوسعه و پیشرفت در ایران را تحمل کند هم از علل دیگری بروز تورم است. اقتصادی که بر پایه صدور نفت و گاز به حیات وابسته خود ادامه می‌داد با قطع شریانهای صادراتی، چراغ‌های میدانهای نفتی‌اش رو به خاموشی است. این همان شرایطی است که رژیم آخوندی را به وضعیت ونزوئلا نزدیک می‌سازد.

استخوانهای تولید زیر روابط رانتی خُرد شده

اکنون با این اقتصاد رو به سقوط چه باید کرد؟ کارشناسان حکومتی می‌گویند در وهلهٔ اول می‌بایست بیمار بودن اقتصاد را پذیرفت تا شاید بشود علاجی برای آن یافت. چنان‌چه درمان این بیمار نیاز به جراحی داشته باشد آنگاه به سبب وابستگی اقتصاد به نهاد سیاست و همین‌طور اوضاع اجتماعی، دیگر نمی‌شود عوارض این عمل سنگین را پیش‌بینی کرد.

علیرضا کارشناس بانکی رژیم آخوندی برای درمان بیماری اقتصاد ایران توصیه می‌کند که «اولاً باید بپذیریم که اقتصاد ایران مریض است و به جراحی عمیق و خطرناکی نیاز دارد [که] تنها ابعاد اقتصادی ندارد [بلکه] اقتصاد جنبه‌ای از آن است» و می‌افزاید: «باید سیاست و پس از آن سیاست‌گذاری را زیر تیغ جراحی برد» و در ادامه با سفارش به شفافیت هشدار می‌دهد:

«برای این‌که اقتصاد از خمودگی، تحجر، ناکارآمدی، رانت و رفتارهای غیرمتعارف خارج کنیم و به حداقلی از شفافیت، نه شفافیت کامل دست‌یابیم نیازمند رجوع به سیاست و درمان بیماریهای سیاسی هستیم. این جامعه دچار رشد منفی اقتصادی و رکود متوالی می‌شود. استخوانهای تولید زیر روابط رانتی خُرد شده است. موتور اقتصاد از حرکت ایستاده و تسمه پاره کرده است. ساختار اقتصادی ایران به ساختار سیاسی‌اش پیوند خورده است. تا در مورد ساختارهای سیاسی و اجتماعی بازنگری نکنیم و قوانین ناظر بر آنها را بهینه نکنیم، در بر همین پاشنه می‌چرخد». (ایلنا. ۲۸تیر۹۹)

با جنگ طبقاتی، ونزوئلا می‌شویم

حال که وضعیت اقتصادی در ایران به مرحله ونزوئلایی شدن نزدیک شده است، کارشناسان حکومتی از ترس به خود می‌لرزند اما نه صرفاً به‌خاطر آشفتگی‌های لاعلاج بلکه بیشتر به این سبب که دامنه منازعات طبقاتی و آگاهی طبقاتی منبعث از ستم و استثمار چپاولگران نظام ولایی، چنان رشد و اعتلا یافته که مجدداً مباحث و اقدامات جدی‌تر و ریشه ای تر را در ذهن و ضمیر جامعه ایران تداعی می‌کند. در این باره موسی غنی‌نژاد تئوریسین باند موسوم به حزب سازندگی ـ‌که سهمش در یغماگری از منابع عمومی چندان خرد نیست‌ـ از طرح «دو‌قطبی‌سازی جامعه به اغنیا و فقرا» در افکار عمومی بسیار نگران گشته و هشدار می‌دهد:

«دامن‌زدن به این گفتار که قشر خاصی از جامعه به‌صورت سیستماتیک و اجتماعی، قشر دیگری را استثمار می‌کنند، گفتار جنگ طبقاتی مارکسیستها و کشاندن جامعه به آشوب است... اگر دولت دوازدهم با این طرز فکر تشکیل شود، ما با یک فاجعه اقتصادی مواجه خواهیم شد. اگر شباهت عینی و نمونه عینی آن را بخواهید ببینید وضعیت فعلی کشور ونزوئلا پیش روی ماست» (تجارت فردا ۱ خرداد۹۹)

نظام مبتنی بر ولایت مطلقهٔ فقیه با شعار‌ عوام‌فریبانه مستضعف‌گرایی، چهل سال برعلیه محرومترین طبقات جامعه، طرح‌ها و نقشه‌های غارتگرانه‌اش را اجرا کرد. اما خلف نابکار او پا را فراتر نهاد و با بی‌شرمی ولی‌فقیه و مزدورانش را مصداق مستضعف دانست! اکنون تئوریسینهای رژیم در وحشت از گسترش نبرد طبقه کارگر و سایر رنجبران و زحمتکشان میهن و آگاهی از تبعات این پیکار چشم‌انداز تیره و تار ناشی از «ابر تورم» و ونزوئلایی شدن را پیش رو دارند و نسبت به آن هشدار می‌دهند. چشم‌اندازی که ابر تورم را به ابر پیکار نهایی مبدل می‌کند. موعد این پیکار بسیار عاجل و افق آن روشن است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/07353b13-942e-46f3-9c2b-a0fae3aa1cb1"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات