غذا از سفره مردم در حال پر کشیدن است؛ حواستان هست!؟ (آفتاب یزد. ۸تیر۹۹)
***
در بالای صفحه یک روزنامه حکومتی که از قضا از تبلیغاتچیهای آخوند روحانی است، تیتر بالا حک شده است تا برای چندمین بار به متولیان امر هشدار دهد که دیگر نمیتوان از کیفیت مواد غذایی در سفره مردم حرفی زد چرا که غذایی در این سفره نمانده است که در مورد آن چون و چرا کرد. نمونههای دردناکی از تهیدستی مردم کم نیستند؛ اما بعضی از آنها قلب آدمی را به درد میآورد. اینکه بچههای کوچک حسرت خرید یک بستنی به دلشان مانده است! اینکه ماکارونی نایاب شده است چون که مردم قدرت خرید برنج را ندارند. اینکه کاهش مصرف لبنیات بهخاطر افزایش قیمت، باعث بیماری صعبالعلاج پوکی استخوان زنان ایران شده است که عوارض زمین گیری و از کار افتادگی زودرس آن بهوضوح هویداست. اینکه یک کارتن ۲۴تایی ماهی شیلتون به بالای ۴۰۰هزار تومان رسیده است. شکر کیلویی ۸هزار تومان و قند ۸۵۰۰تومان اگر پیدا شود! آخر سر هم قیمت ۱۹هزار تومانی مرغ و یادآوری دردناک کشتن جوجههای یک روزه بهخاطر به صرفه نبودن تولید مرغ! ... از گوشت قرمز هم که دیگر به رویا های مردم پیوسته نباید حرفی زد.
زخم پاشی اصلاحطلب ـ اصولگرا
در توصیف بیرحمی و خونسردی سردمداران نظام نسبت به زجرکش کردن مردم همین بس که یادآوری کنیم جهانگیری معاون آخوند روحانی در اینستاگرام پیغام میدهد:
«مجموعهای از مدیران کشور تلاش کردند مردم از نظر تأمین کالاهای اساسی با مشکل روبهرو نشوند. هر چند گرانی هنوز برای مردم آزار دهنده است»
معنای اظهار لحیهٔ معاون جانی و فاسد روحانی این است که حکومت نظام ولایت فقیه را شاکر باشید چون هنوز زنده هستید! این پیامها و کامنت ها چنان در روح و روان پدر فقیر و مستاصل یک خانواده تاثیر ویرانگر میگذارد که راهی جز خودکشی برایش باقی نمیگذارد . نمونه عمران روشنیمقدم یکی از کارگران شرکت پیمانکاری نفتی گرچه غمانگیز است اما متأسفانه استثنا نیست. گزارشها میگویند اگر شرکتی که در آنجا کار میکرد حاضر میشد ۵۰۰هزار تومان مساعده بدهد تا از پس مخارج فوری زندگی برآید، خودکشی نمیکرد. «او برای خورد و خوراک زن و دو بچهاش ۵۰۰هزار تومان مساعده میخواست، اما با درخواستش موافقت نشد و به همین دلیل به زندگیاش پایان داد». یکی از همکاران وی پس از این رویداد جانگداز گفت:
«اینجا همه فقیرند، مردم هویزه، سوسنگرد و شهرها و روستاهای منطقه، اوضاع مالی بدی دارند. در این شرایط وقتی چند هفتهیی دستمزدها عقب میافتد، واقعاً برای نان شب هم محتاج میشویم». (فرارو. ۲۴خرداد۹۹)
چرخ بانک مرکزی به نفع ثروتمندان می گردد
در حالیکه همتی ریس بانک مرکزی پایش را در یک کفش کرده است و حجم کلانی از نقدینگی را روانه بازار بورسی کرده است که مشغول حباب سازی است، با کاهش سود بانکی این سیل هر چه بیشتر به طرف سفته بازیهای ضدتولیدی در جریان است. حاصل کار اما افزایش باز هم بیشتر نقدینگی و لاجرم افزایش تورم و شکستن استخوانهای مردم فقیر ایران است. این سیاست به سود سفتهبازان حکومتی، بنگاههای زیان دهندهٔ دولتی و مدیران و هیأت مدیرههای چند لایه، دلالهای سهامدار و رانتخواران دارای اطلاعات پشتپرده تمام شده است. یک تحلیلگر اقتصادی حکومتی در این باره میگوید:
«دولت در این شرایط تقویت و رونق بازار سرمایه را در دستور کار خود قرار داده است که بهمعنای رها کردن بازار پول است. ... در شرایط رکودی و در صورتی که بازار پول با افزایش نرخ سود انتخاب شود، اقشار کمدرآمد منتفع میشوند و در صورتی که بازار سرمایه و رونق بورس ترجیح داده شود، این اقشار برخوردار هستند که از سودآوری آن بهرهمند میشوند. (روزنامه ایران. ۸تیر۹۹)
نقدینگی، تورم و خالی کردن جیب مردم
امروز همه اقتصاددانان حکومتی از ترس خیزش و اعتراضات مردم به رژیم آخوندی هشدار میدهند دست از هزینه کردنهای بیفرجام در بخشهایی که فقط آخوندها و پاسداران از آن بهره میبرند بکشد و باقی آنچه در خزانه یافت میشود را خرج عمران کشور و ارتقا کیفیت زندگی مردم محروم ایران کند. هزینههایی که در نتیجه استقراض بیشتر از بانکها و حجیم شدن نقدینگی جز بیشترکردن بدهی دولت سودی ندارد و عاقبت آن تورم دو رقمی و نابودی زندگیهای تهیدستان است.
یک تحلیگر رژیم آخوندی میگوید:
«باید دقت کنیم عاملی که بهخصوص در درازمدت باعث افزایش سطح عمومی همه کالاها و خدمات مصرفی و داراییها مثل طلا، مسکن و خودرو میشود، فقط افزایش نقدینگی است نه چیز دیگر. رشد نقدینگی اضافی عامل تورم و تورم ایجاد شده شبیه مالیات اضافی است که دولتها از همه مردم میگیرند تا مخارج خود را پوشش دهند». (دنیای اقتصاد. ۹تیر۹۹)
حکومتی که فردایی ندارد
آخرین آمارهای منتشر شده در مورد نقدینگی در خرداد نشان میدهد که میزان آن به ۲۶۲۵هزار میلیارد تومان رسیده و بعید نیست که تا نیمه سال هزاران میلیارد تومان دیگر به آن افزوده شود. با رشد منفی ۶.۵درصدی سال گذشته و کوچک شدن ۱۶درصدی حجم اقتصاد در حکومت آخوندی و کاهش مداوم سرمایهگذاری، باز هم شاهد تورم و درد و رنج بیشتر خانوادههای مصیبزده از ویروس کرونا و ویروس یک حکومت ضدمردمی هستیم. البته کارگزاران رژیم آخوندی دست از دروغپراکنی در مورد حال و آینده وخیم این سرزمین بر نمیدارند و با وعده و وعید های خیالی، همه تلاش و سعی خود را معطوف ساکت کردن ملت ایران کردهاند و با نمایش دادگاههای مهرههای سوخته در غارت و چپاولگری، به این خیال نشستهاند که مردم و جوانان آگاه و دلیر، دست از سر سرکردههای اصلی و رؤسای باند های حاکم بردارند. همانها اینگونه سرنوشت ملت را در دست گرفتهاند. اما اگر این سیاه بازیها راهگشا بود ظالمان و ستمگران پیشین همچنان در قدرت باقی مانده بودند. دیر و دور نیست که تاریخ این میهن غارت شده بهدست مردم و جوانان شورشی ورق بخورد.