لحظهای تصور کنیم صدایی علیه سانسور و سرکوب و سالوس و ستم زمانه نیست!
تصور کنیم بنای مقاومت و ساختمان پیکار با هیولای خون آشام، نه با صدق که با خشت «بیهزینگی» یا با آجر «سازش» بالا میرفت و هیچ فدا و فدیه و «هزینه»یی در کار نبود!
بعد از چماقکشیهای سال ۵۸و پس از عربده و ساطور و به گلوله بستن تظاهرات مسالمتآمیز مردم در۳۰خرداد، اگر نبود نیرویی که جانانه در برابرش بایستد چه میشد؟
در برابر تیغ و تیشهای که ساقهها و ریشههای مقاومت را میجست؛
در برابر نیش و اندیشه و چنگال خونین ولایت چه میباید کرد؟ همان پنجههایی که از روز اول در قامت سپاه و بسیج و بازجو و اطلاعات و لباسشخصی به جان و مال و ناموسمان در خیابان و خانههای «امن» و زندانها تجاوز کردند!
اگر اسیرانمان بهجای تحمل شکنجه و داغ و اعدام با همان چنگالهای خونآشام به تعارف و مذاکره مینشستند،
اگر پیشگامان و پیشوایان آزادی سینه را آماج گلولهها نمیکردند و ۳۰هزار طلایهدار، بهجای طناب دار، دست و دامن کفتار را میبوسیدند؛
اگر شیخ بود و شحنه بود و دار بود و «افتخار« نه!
اگر دیو بود و آلترناتیوی در کار نبود و مردم ایران صدایی آزاد، مستقل و مشروع نداشتند که از آنان دفاع کند، بیتردید سرنوشت و میهن، بین ارتجاع سیاه و سفید دست به دست میشد و این مدار بسته، در تکرارهای تلخ همچنان ادامه مییافت. آن قدر ادامه مییافت تا نامی از ایران و ایرانی باقی نماند.
پس برای اینکه بتوانیم سر دیو ولایت را محکم به زمین بکوبیم باید «قدر» هماورد واقعی و آلترناتیوش را بدانیم. حقش را بهجا بیاوریم و بدانیم به میزانی که به آلترناتیو واقعی، مشروع و دموکراتیک نزدیک میشویم از دیو و دد و پلیدی استبداد بیرحم دینی فاصله گرفتیم.
ویژگی آلترناتیو
برای اینکه بتوانیم هماورد واقعی هیولای حاکم و آلترناتیو پویا و رزمندهٔ روزمان را بشناسیم باید لااقل برخی شاخصها و ویژگیهای عام آلترناتیو دموکراتیک را بدانیم. نیروی آزمایش پس دادهای که خودکار در نوک اصلیترین حملات دیکتاتور قرار گرفته است. مدیریت، برنامه و قدرت سازماندهی دارد و از جانب نهادهای معتبر و افراد شناختهشدهای که هیچ منفعتی در دوری و نزدیکی با آن ندارند حمایت میشود.
دیو ولایت و مزدوران و حامیانش تاکنون به صد زبان آدرس دشمن اصلی را در سایتها و رسانههای رسمی و غیر رسمیشان دادهاند. روزی نیست که یک خبر یا مقاله یا کتاب یا فیلم و سریال و سمینار و... علیه آنان تولید نکنند؛
اما خوب است در شروع، هماورد اصلی و آلترناتیو دیو را نه از زبان شیخ و شحنه، که از بیرون دایرهٔ شیخ و شیخکان بشنویم.
دکتر بهروز پویان، کارشناس علوم سیاسی از تهران، در مطلبی با عنوان «نیروهای اجتماعی و آلترناتیو سیاسی در ایران امروز» مینویسد:
«در حال حاضر بهرغم طرح ادعاهای آلترناتیو بودن از سوی عدهیی که فاقد هر گونه ویژگی لازم برای سازماندهی و هدایت انقلابی هستند، تنها سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت است که بهلحاظ علمی واجد ویژگی رهبری انقلاب است. یکی از شاخصهایی که برای سازمان انقلابی برشمردیم، پیوند آن با نیروهای اجتماعی و نمایندگی منافع این نیروها بود. برای اینکار نه میتوان، و نه نیازی به وزنکشی علنی اجتماعی است. اما نشانههایی وجود دارد که میتوان وزن اجتماعی یک سازمان انقلابی را مشخص کرد. نخست اینکه هواداران این سازمان برخاسته از کدام پایگاه طبقاتی و یا نیروی اجتماعی هستند. اگر لیست بلند جان باختگان این سازمان را که مرزهای سنی، جنسی، قومی، مذهبی و طبقاتی را درنوردیده کنار بگذاریم، در میان اعضا و هوادارن کنونی، افرادی را از میان شاخصهای مختلف ذکرشده میبینیم. علاوه بر این ترکیب شورای ملی مقاومت که ائتلافی میان گرایشهای سیاسی مختلف است نشان از این دارد که این آلترناتیو منافع گروهها و نیروهای مختلف اجتماعی را نمایندگی میکند...»
آغازگر و امیدبخش
آلترناتیو پشت سر دیگران راه نمیرود؛ منتظر چرخش اوضاع و اقبال و... نیست. خود راه را باز میکند، آغاز میکند؛ گلبرگهای پراکنده را جمع میکند و رودرروی آیههای یأس و دغدغه و تردید (که فایده ندارد، هر کس بیاید بدتر است، خطر جنگ، بیم از تجزیه کشور و تشویق به کنار آمدن با وضع موجود) پردههای یاس و روزمرگی و ناامیدی را میدرد و هیچ سد و مانعی را در مسیر آزادی بهرسمیت نمیشناسد.
آبه پیر؛ مردی که به وجدان بیدار فرانسه معرف شد و تمام عمرش را عاشقانه در مسیر عدالت و آزادی طی کرد، رئیسجمهور آلترناتیو را «قاصد امید» لقب داد و گفت:
«اجازه بدهید من از تمامی زنان و مردان شجاع ایرانی، یک انسان را بهطور ویژه برجسته کنم: مریم رجوی.
او بدون ذرهای ترس، برای دموکراسی و حقوقبشر قدم برداشته است. او در تمام دنیا احترام و مشروعیت بهدست آورده است و در ایران قبل از هر چیز در بین زنان، او "قاصد امید" برای یک ایران جدید و آزاد شده است.»
صدای نامیرا
بهعلت شرایط اختناق و تمرکز هیولا روی دشمن اصلی ـ مرز سرخ مجاهدین در تمام دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و پاسداران ـ نمیتوان و نباید انتظار داشت صدای رسای قاصدان رزم و امید از داخل بهگوش رسد. نمیتوان نظرسنجی کرد و نمیشود همهٔ صداها را زیر نگاه و نیزة پاسداران شنید.
اما صدای نامیرای ایرانیان در گردباد حوادث تو در توی سالیان نبرد برای آزادی، هرگز بدون پژواک نبوده است.
این چه راز و چه منطقی است که ایرانیان پناهنده و دور از وطن، در سرما و گرمای اروپا و آمریکا و هر جای دیگر جهان، اینچنین دردمند و نیرومند در همه تظاهرات و گردهماییهای مقاومت شرکت میکنند؟ این منش برخاسته از کدام آداب دیپلماتیک است؟ این خاکساری و فروتنی محصول دیدن چه ارزشهایی در ناصیهٔ این مقاومت است؟
در تظاهرات بزرگ مقاومت ایران که ۱۵ژوئن ۲۰۱۹در بروکسل برگزار شد، جولیو ترتزی وزیر خارجه پیشین ایتالیا، ضمن تشریح اوضاع کنونی و فاز پایانی نظام استبدادی در ایران، به موضوع «آلترناتیو» و دشمنان پیدا و نهان آن اشاره کرد و با تشریح ریشهها و اندیشههای روئیده از تاریخ معاصر ایران گفت:
«شرایط سیاسی در ایران بالاخص بعد از قیام ۹۶ بسیار تغییر کرده است و رژیم را به پایان دوران خودش رسیده است. مجاهدین و شورای ملی مقاومت در حال پیشروی و کسب بیش از پیش حمایتهای مردمی هستند.
اما هنوز برخی در اروپا تظاهر میکنند که آلترناتیوی در کار نیست و چشمانداز سرنگونی رژیم مورد تردید است. این کاملاً غلط است. یک آلترنایتو معتبر وجود دارد و آن شورای ملی مقاومت ایران است. میتوانم بگویم این تفاوت بزرگ اپوزیسیون ایران با سوریه است. در ایران ما یک آلترناتیو قوی و دموکراتیک داریم.
در ایران آلترناتیوی وجود دارد که تمام مشخصههای یک آلترناتیو معتبر را داراست. پایگاه اجتماعی، رهبری ذیصلاح، یک مقاومت سازنیافته، یک طرح مشخص برای فردا. همه اینها در شورای ملی مقاومت ایران و در طرحهای خانم مریم رجوی جمع شدهاند.
آری، ما به این امید زندهایم، میجنگیم و افقهای آبی فردا را بر خرابههای این شب نحس، پی میافکنیم. ما حق داریم امیدوار باشیم و به امیدوار بودن خویش ببالیم؛ زیرا امید ما نه بخشی از ایمان ما که تمام ایمان ما به نامی است که جز امید، مهرورزی، عشق، سرزندگی و نشاط از آن ساطع نمیشود.
یک جایگزین سیاسی از تاریخ معاصر ایران روییده که از هر حیث بر ظرفیتهای ملی و میهنی تکیه دارد. این جایگزین نه وضعیت موجود را برمیتابد و نه گذشتههای فرتوت و مطرود را؛ بلکه فقط و فقط چشم به آیندهای تابناک دوخته است؛ آیندهای منتظر و پرشور که دستان زنان و جوانان ایرانی، آن را از هماکنون در حال پیاندازیاند.«
بروکسل ۱۵ژوئن ۲۰۱۹ـ جولیو ترتزی وزیر خارجه پیشین ایتالیا
صدایی که هرگز نمیمیرد
خمینی تلاش کرد با داغ و شلاق و اعدام و قتلعام، صدای دشمن نظامش را ـ که به صراحت گفت آمریکا و شوروی نیست و همینجاست ـ برای همیشه خاموش کند. خامنهای هم که خوب دشمن اصلیاش را میشناخت، از روزی که بر کرسی ولایت نشست از هیچ جنایت و خباثتی در حق مجاهدین کوتاهی نکرد. از تشکیل جوخههای مرگ و تیمهای ترور در خارج از مرزها تا دستگیری هواداران و شکنجه خانوادهها و اعدامشان در بند. اما مجاهدین با یارانشان در دیرپاترین ائتلاف ملی ایران نه تنها خاموش و فراموش نشدند که روزبهروز اوج گرفتند و صدای پیکار و پایداریشان به اقصی نقاط جهان رسید. طلایهداران و میهنپرستانی که ۴۰سال ایستادند، تن به کرنش و سازش ندادند و در فاز پایانی نظام با ابتکار بینظیر کانونهای شورشی و شوراهای مردمی ارکان نظام را به لرزه درآوردند.
این که فاز، فاز پایانی و مرحله، مرحله سرنگونی تمامیت نظام است کمتر مورد بحث و ابهام و اختلاف است. گواه آن هم راهاندازی صنعت آلترناتیو سازی و ژستهای میانتهی مدعیانی است که روزگاری مجیز خمینی میگفتند و شمشیر جلاد تیز میکردند و امروز از نبود آلترناتیو میگویند.
اگر فاز آخر و مرحله پایانی نبود نیازی هم به آلترناتیو تراشی و پرداخت هزینههای سنگین ـ در شرایط بحران مالی و تحریمها ـ برای شیطانسازی، پرده بازی و قصه پردازی در مقابله با آلترناتیو اصلی نبود.
استرون استیونسون عضو سابق پارلمان اروپا در رژهٔ ایرانیان در بروکسل ـ ۱۵ژوئن ـ ضمن اشاره به نیاز مبرم و حیاتی رژیم به شیطانسازی مجاهدان و رزمآوران آزادی گفت:
«ما با یک رژیم جنایتکار طرف هستیم. ملاها وزارت اطلاعات و امنیت خود را علیه اپوزیسیون این رژیم شیطانی بسیج کردهاند آنها هزاران دلار صرف بسیج های دروغپراکنی علیه مجاهدین در آلبانی کردهاند. من و دو عضو ارشد پارلمان اروپا در سفر اخیر خود در آنجا با برادران و خواهران شجاعمان و با خانم مریم رجوی دیدار کردم. ما کتابی درباره دیدارمان نوشتیم که اکنون به چاپ رسیده است... پیام ما به همه آنهایی که در اروپا با این رژیم مماشات میکنند این است که «بیدار شوید». سیاست مماشات با این رژیم شیطانی را متوقف کنید. ما امروز این پیام را میدهیم که شانه به شانه مردم شجاع ایران ایستادهایم. هدف ما برقراری آزادی، برقراری دموکراسی، برقراری عدالت، و از بین بردن این رژیم مستبد مذهبی است»
کابوس آلترناتیو در جان دیو استبداد
ولایت استبداد فقیه در مرحله پایان نمیتواند مانند گذشته چنگ بر صورت هماوردش بکشد. روزگاری با اعدام و شکنجه و تهدید به جان مجاهدان افتاد، روزی به جادو و جنبل و تولید داستانهای فضایی و کذایی رو آورد، زمانی هزینه سنگین انفجار حرم امام رضا و توطئه و ترور و کشتن کشیشان هم پرداخت تا شاید خشی بر نام و غباری بر مرامشان وارد آورد اما نشد که نشد. با انفجار و موشک و محاصره هم کاری پیش نرفت. اما بعد از قیام ۹۶ـ که هر شب کابوس قیام و مجاهدین و کانونهای شورشی میبینند به صنعت جدیدی روی آورده که با روشهای گذشته برای مقابله با آلترناتیو اندکی تفاوت دارد. البته محتوا و منش یکی ـ نفی و کتمان آلترناتیو ـ اما شکل و روش متفاوت است. در این مرحله تلاش میکند با استفاده از مزدوران محلی و غیر محلی و با دستان مریی و نامرئیاش در داخل و خارج، خودش برای خودش آلترناتیو بسازد، ـ مجاهدین هم در ته لیست دستساز وارد میکند تا کمی عادیسازی شود ـ و در گام بعد با لوث و غیرجدی کردن آنان، برجسته کردن اختلافات و... مخاطب را به این نتیجه برساند که آنقدر جریانهای مخالف در خودشان اختلاف دارند که دخلشان به خرجشان نمیرسد. اگر راست میگویند چرا با هم متحد نمیشوند؟ چرا و...
مریم رجوی در همایش ۱۰۰هزار نفره ایرانیان در فرانسه، نقش رژیم ـ و حامیان و مدعیان یکشبه آلترناتیو ـ را برملا کرد و گفت:
«صنعت آلترناتیوسازی مجازی و مونتاژ در بازار سیاست البته با کپیچسبان، این روزها رونق یافته است، که این هم از علائم دوران پایانی رژیم است. اما مسأله این است که چگونه میخواهند این رژیم را زمین بزنند؟ بهخصوص که رود سرخ خون شهیدان بهطور تاریخی نه جایی برای سبز شدن ارتجاع آخوندی باقی گذاشته نه برای ارتجاع سلطنتی.
حال اگر:
بدون تشکیلات و سازمان رهبریکننده، بدون عبور از کورههای گدازان سنجش و آزمایش، و بدون پرداخت قیمت و فدا و مجاهدت، میتوان بهکار این رژیم پایان داد، ما میگوییم: بفرمایید، درنگ نکنید.
اگر بدون سابقه و پشتوانه جنگیدن با دو رژیم، بدون مرزبندی با دیکتاتوری و وابستگی، بدون مقاومت سراسری و کهکشان شهیدانش و بدون در افتادن با اصل ولایتفقیه و اصلاحطلبان قلابی، میتوان حاکمیت مردم را جایگزین کرد، بفرمایید، درنگ نکنید.
اگر بدون مقابله با خمینی بر سر جنگ ضدمیهنی و گِلگرفتن تنور جنگ و شعار «فتح قدس از طریق کربلا»، بدون تحمیل آتشبس با ۱۰۰رشته عملیات ارتش آزادیبخش ملی، و فتح مهران و پیشروی تا دروازه کرمانشاه، و بدون افشای جهانی برنامهها و تأسیسات اتمی، موشکی، شیمیایی و میکروبی رژیم آخوندی، میتوان آخوندها را بهزیر کشید، بله درنگ نکنید.
اگر بدون افشای جهانی نقض حقوقبشر و جنایتهای رژیم در۶۴قطعنامه ملل متحد و بدون جنبش دادخواهی زندانیان سیاسی قتلعام شده در سال۶۷، بدون کارزار اشرفنشانها در چهارگوشه جهان و پایفشردن بر حقوق ملت ایران به مدت ۴دهه، بدون برنامه و طرحهای مشخص شورای ملی مقاومت و دولت موقت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران و سرانجام، بدون رهبری آزموده و مشخص که ۵دهه این مبارزه سهمگین را پیش برده، اگر بدون اینها میتوان این راه ۵۰ساله را یکشبه طی کرد و صرفاً با رویای حمایت خارجی در ایران تغییر واقعی ایجاد کرد، بفرمایید این گوی و این میدان.
اما بگذارید بگویم که این خواب و خیال فقط با الگوی اشغال کشور عراق، یعنی با لشکرکشی خارجی متصور است، که نتیجه آن هم از قبل معلوم است.
در این ۴۰سال، مدعیانی که اهل قیمت دادن نبودند، همه، شانس خود را آزمودند. ولی واقعیتها و تجربهها، نشان داده که این رژیم تاریک و سیاه، نه استحاله و اصلاح میشود. نه «سبز» و «مخملی» سرنگونی این رژیم، لاجرم قیمت میخواهد. صداقت و فدا میخواهد. سازمان و تشکیلات و جایگزین مستحکم سیاسی میخواهد. کانون شورشی میخواهد و ارتش آزادی.» (شنبه ۹تیرماه ۱۳۹۷ـ گردهمایی بزرگ مقاومت ایران در پاریس)
باز هم نشانههای آلترناتیو
در گردهمایی بزرگ ایرانیان در سال ۹۷مریم رجوی ضمن اشاره به ضرورت «تشکیلات و سازمان رهبریکننده، عبور از کورههای گدازان سنجش و آزمایش و فداکاری» برای جایگزین مستحکم سیاسی، به مدعیانی اشاره کرد که «اهل قیمت دادن نبودند» و تجربه نشان داد که «این رژیم تاریک و سیاه، نه استحاله و اصلاح میشود. نه سبز و مخملی، سرنگونی این رژیم، لاجرم قیمت میخواهد.»
این توضیح، شلیکی بود بر قلب دشمن و میدان خیمه شب بازیاش، تلنگری بود برای آنان که در تبلیغات مسموم و جهنمی رژیم، نقش و اهمیت آلترناتیو را فراموش کرده بودند و یک یادآوری برای دوست.
والا کیست که نداند آلترناتیو قبل از هر چیز غیرت و قدرت میخواهد، کارنامه و سازماندهی و برنامه نیازدارد و نمیشود یکشبه از آستین شیخ بیرون آمد و ژست آلترناتیو گرفت.
یک سال بعد در تاریخ ۳۱خرداد ۹۸، بیل ریچاردسون وزیر سابق انرژی آمریکا، در تظاهرات بزرگ ایرانیان در واشنگتن به موضوع جایگزین مستحکم سیاسی در ایران پرداخت و گفت:
«ما یک حاکمیت جدید در ایران نیاز داریم. این حاکمیت شما هستید. سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت. چرا شما؟
اول بهخاطر اینکه شما قوی هستید و قدرت سازماندهی دارید. دوم بهخاطر اینکه شما خانم رجوی را دارید و برنامهایشان را. سوم برای اینکه یک طرح برای حال و آینده ایران دارید. یک دلیل دیگر هم اینکه حاضرید خطر بپذیرید بهخاطر آزادی ایران.
شما شناخته شدگی جهانی دارید. شما در سمت درست تاریخ هستید...»
بیل ریچاردسون ـ ۳۱خرداد ۱۳۹۸ـ تظاهرات ایرانیان مقابل کاخ سفید
بیل ریچاردسون در ادامه سخنرانی، ضمن اشاره به اهمیت طرح ده مادهیی مریم رجوی برای ایران آزاد فردا، مواد طرح دهگانه را قرائت کرد و ماده به ماده ـ با اختصارـ توضیح داد.
چرا آلترناتیو سازی؟
برای درک بیشتر خطر آلترناتیو برای نظام آخوندی کافی است به لیست هزینههای خارقالعاده وزارت اطلاعات و بنگاه ارشاد و... برای تولید فیلم و کتاب و سریال و تبلیغات و سناریو و قصهپردازی و هزینههای کمرشکن در شرایط بحران مالی بعد از تحریم، جهت شیطانسازی نگاه کنیم. سپس یک گام به عمق برویم و ببینیم علاوه بر قیمت اقتصادی، چگونه با طراحی عملیات انفجاری در آلبانی و فرانسه ـ توسط مقام ارشد و رسمی دیپلمات ـ تن به سنگینترین قیمت سیاسی میدهند.
چرا در اوج بحرانهای داخلی و خارجی و خطیرترین شرایط سیاسی در ۴۰سال گذشته، همه داشت و سرمایهشان را برای شیطانسازی و عملیات تروریستی علیه مجاهدین خرج و معامله میکنند؟
پاسخ البته در همان «شرایط خطیر و بحرانی» است. شرایط بود و نبود. شرایطی که رژیم در آستانهٔ سقوط و پایان حیات سیاسی و ایدئولوژیکش قرار گرفته و آلترناتیوش در اوج صلابت و قدرت و محبوبیت است و تنها راه برونرفت را نه در شکست محاصره و خروج از بحرانهای سیاسی و... که در زدن ضربه سیاسی و نظامی بر پیکر آلترناتیو میبیند. میخواهد به نیروهای داخل و ارگانهای معتبر بینالمللی و چهرههای شناخته شده جهانی القا کند که آلترناتیوی در کار نیست و باید با وزارت و ولایت ضدمردمی حاکم کنار آمد.
در بخشی از پیام مریم رجوی به تظاهرات ایرانیان در واشنگتن ـ ۳۱خرداد ـ آمده است:
«کارزار ننگین شیطانسازی از مقاومت در رسانههای مماشات برای این است که نتیجهگیری کنند که رژیم ولایتفقیه برای مردم ایران بهتر است. آلترناتیوی وجود ندارد! فکرش را نکنید! حرفش را هم نزنید!
نتیجه اینکه: باید با فاشیسم دینی مماشات کرد و هیچ راه دیگری نیست.»
این همهٔ حرف است.
قدر آلترناتیو
در این مختصر، مجال تشریح فعالیتهای ۴۰ساله مقاومت و سلسله کارزارهای سیاسی و نظامی و... علیه دشمن ضدبشری نیست و نگفتیم چگونه همین آلترناتیو، جهان را از خطر بمب اتم در کف زنگی مست ولایت نجات داد، چگونه هیولایی که خیز خلافت ۴۰۰ساله برداشته بود را در ۴۰سالگی به مرحله پایانی رساند. حتی قطرهای از دریای فدای بیهمتای یاران و شهیدان مقاومت و برگی از کتاب قطور صلابت و مظلومیت آلترناتیو دموکراتیک باز نشد. در این سطور باختصار به نقش جایگزین مستحکم سیاسی و علت دست و پازدنهای مزدوران ولایت در برابر آن اشاره شد تا با کنار رفتن پردههای رذالت شیخ، قدر و اهمیت و جایگاه «آلترناتیو» در مصاف با استبداد دینی شناخته شود. سرمایه و گنجینهای ملی که میتوان و باید قدرش را شناخت و با همین قدرشناسی سیلی محکمی شویم بر بناگوش تمامیت استبداد حاکم.
بهمیزانی که هیولای خونآشام در مصاف با مردم و مقاومت عقب میرود و در باتلاق بحرانهای اجتماعی و سیاسی و بینالمللی فرو میرود، آلترنایوش را باید بیشتر همراهی و حمایت کرد. با تکیه بر اصل پایهیی «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» قیمت کنار زدن کفهای روی آب و نشاندادن سراب و حبابهای مدعی را بدهیم.
هر چه دیو بیشتر فرو میرود و دست و پا میزند، با قاطعیت در مرزبندی با حاکمیت ولایتفقیه، آلترناتیوش را در صفحات مجازی و شبکههای اینترنتی بیشتر تبلیغ و معرفی کنیم.
دست در دست هم نهیم و با شناخت موقعیت کنونی و هوشیاری نسبت به تاکتیکهای دشمن قسمخوردهٔ مردم ایران، این واقعیت را روشنگری کنیم که شیطانسازی و بهتانافکنی علیه شورای ملی مقاومت و مجاهدین دقیقاً یک شعبه از آلترناتیوسازی با حمایت تدارکاتی، سیاسی و تبلیغاتی نظام آخوندی میباشد.