صنعت خودروسازی در ایران پس از صنعت نفت، دومین صنعت بزرگ کشور است؛ اما جایگاه خودروسازی ایران در بین همقد و قوارههایش در جهان، چندان تحسینبرانگیز نیست و تاکنون نتوانسته حتی عنوان یک خودروساز درجه دوم را هم کسب کند. در داخل کشور هم چند نام مطرح آمدند و رفتند و نام «خودرو ملی» را یدک کشیدند اما کارساز نشد. پیکان، رنو، پراید، سمند، دنا، رانا، تیبا و ساینا، اسم های مختلف یک صنعت مونتاژکاری هستند که بعضی از آنها عمرشان نیز به پایان رسیده است.
«بخش اعظم صنعت خودروسازی در ایران طی سالهای فعالیتش به کار مونتاژ محصولات کمپانیهای بزرگتر جهانی مشغول بوده است. اکنون نیز بیشتر خودروهای مونتاژی از محصولات چینی هستند. شاید بتوان گفت که تاریخچه اتومبیل در ایران هیچوقت نتوانست آنطور که باید پربار شود و همیشه به دلایلی داخلی یا خارجی از رقابت با کشورهای دیگر بازمانده است» (سایت حکومتی دیوار ۲۹مرداد۹۹).
صنعت قطعهسازی اجباری
رژیم آخوندی در اداره صنعت خودروسازی مونتاژی، همواره با نوسان مرگ و زندگی کارخانههایی روبهرو بوده است که به قصد سودآوری انحصاری برای مالکان و مدیرانش، از جیب مردم و یا خزانه کشور، ارتزاق میکنند. همکاری رژیم ایران با دو شرکت فرانسوی پژو و رنو در قالب همین مونتاژ سازیها صورت گرفته است؛ اما انواع و اقسام بیبرنامگیها، کمبود منابع ارزی، برهم خوردن قراردادها در اثر مسائل سیاسی، تحریمهای بینالمللی و مهمتر از همه نداشتن طراحی مستقل و داخلی برای خودرو، این رژیم را مجبور کرده است تا دست به قطعه سازیهایی بزند که خود، تبدیل به یک مشکل لاینحل در این صنعت گردیده است. این چرخه واردات قطعه و داخلیسازی اجباری آن، چند بار در ۴دهه گذشته تکرار شده است.
«بهگفته کارشناسان صنعت خودرو پس از گذشت ۴۰سال همچنان صنعت خودرو مونتاژکار بوده، چون نمیتواند طراحی خودرو داشته باشد و حتی با تحریم تولید خودرویی مانند پراید با کمترین فناوری و ارزانترین خودرو با مشکل روبهرو شد. این کمبود قطعه فقط مربوط به قطعات «هایتک» نبوده و برخی قطعات ساده هم بهعنوان ساخت داخل از خارج وارد میشد» (روزنامه حکومتی صمت۱۱بهمن۹۹).
مونتاژکار بودیم؛ مونتاژکار ماندیم
فضلالله جمالو، یکی از کارشناسان صنعت خودرو در رژیم درباره دستآوردهای ۴دهه اخیر صنعت خودرو میگوید، درباره دستاورد این صنعت حرف زیادی برای گفتن نداریم. دلیل آن نیز ترجیح مداوم واردات قطعات آماده (سیکیدی) بوده است. طبعا در این رابطه انتقال فناوری صورت نمیگیرد. وی علاوه براینکه مدیران شرکتهای خودروسازی را مبتلا به روزمرگی و دغدغه نداشتن در حوزه کاری ارزیابی میکند، هدر دادن میلیونها دلار برای مونتاژکاری را نیز صدمه جبرانناپذیر این صنعت میداند: «این بسیار مهم است که چه مبلغی ارز برای واردات قطعات و خودرو از کشور خارج شده است. میلیونها دلار در همکاری پژو، رنو، مزدا و سایر برندهای خارجی هزینه شد؛ اما بدون اینکه استراتژی منسجم و مشخصی داشته باشیم». (سایت حکومتی عصر خودرو ۱۱بهمن۹۹)
مافیای واردات خودرو چه کردند؟
این کارشناس خودرو در رژیم، یکی از مشکلات این صنعت را، مافیا و جلوگیری از داخلیسازی آنان میداند و میگوید: «مافیا خودرو با قدرت و اهرم فشاری که در اختیار داشت اجازه نداد تعمیق ساخت داخل در سالهای قبل محقق شود، زیرا واردات بهنفع آنها بوده است. خیلی دستهای پشتپرده بود که واردات، عایدی بیشتری برای آنها داشت تا اینکه صنعت قطعه تقویت شود» (روزنامه حکومتی صمت۱۱بهمن۹۹).
باند ها و کلونیهای قطعه ساز
ماجرا به تقابل وارد کنندههای مافیایی خودرو و قطعات آماده با قطعه سازان داخلی ختم نمیشود. بلکه در صنعت قطعهسازی نیز ساختارهای معیوب و انحصار طلبانهای شکل گرفته است تا هیچ راهی برای نجات صنعت خودرو باقی نماند. کارشناس صنعت خودرو در این باره دست به افشاگری هم میزند و میگوید: «متأسفانه بسیاری از قطعهسازان هم در زمین خارجیها بازی کردند. جریانهای این اواخر صنعت قطعه گویای این موضوع بوده است. قطعهسازنماهایی، محصولات را از چین واردات میکردند و بهعنوان قطعه ساخت داخل در بازار بهفروش میرساندند... در این صنعت کلونی تشکیل شده که معمولاً شرکتهای کوچک را به زنجیره تأمین راه نمیدهند. افرادی در انجمن صنعت قطعه حضور دارند که سالهاست بر کرسی این مرکز نشستهاند» (همان منبع).
خیلی عقب هستیم
رضا هاشمی از دیگر فعالان صنعت قطعه سازی، دست به مقایسهای بین صنعت خودرو ایران در ۴۰سال گذشته با کشورهایی مانند ترکیه و کرهجنوبی میزند و میگوید: «واقعیت این است که ما نسبت به پیشرفت جهانی خیلی عقب هستیم. ما بهلحاظ صنعتی از کشورهای همسایه عقب افتادیم، چون افراد ناکارآمد بر مسند مدیریت آن نشستند که از دل صنعت بیرون نیامده بودند. اگر با همین سیاق جلو برویم با وضعیت پیشرفتی که علم دارد در کمتر از ۵سال، کشورهای دیگر چند برابر ایران پیشرفت میکنند و ایران چند دهه عقبتر باید همچنان مونتاژ کند» (روزنامه حکومتی صمت ۲۱مرداد۹۹).
صنعت مونتاژکاری داریم نه خودروسازی
سیامک حجت مدیرعامل صنعت خودروسازی هم میگوید: «کشور ما صنعت خودروسازی ندارد و بهتر است بگوییم ما صنعت مونتاژکاری داریم، بهطور ویژه در دو سه دهه اخیر ۱۰۰درصد مونتاژکار بوده و متأسفانه سیر نزولی کیفیت خودرو و قیمت تمام شده بالا را در این صنعت شاهد بودیم» (خبرگزاری حکومتی ایسنا. ۲۴آذر۹۹).
وی اضافه میکند که عوامل حاکم بر صنعت خودروسازی با عقد قرارداد با شرکتهای بیکیفیت خارجی باعث از بین رفتن ساختار این صنعت شدند و تا آنجا در این کار پیش رفتند که ریشه قطعه سازان موجود هم خشک گردید. بههمین خاطر در چند دهه گذشته مردم ایران برای خرید خودروی خارجی تقریباً حدود دو برابر قیمت واقعی خودروها هزینه میکردند، اما امروز نزدیک ۴۰۰درصد یا چهار برابر قیمت خودرو پول پرداخت میکنند که این امر موجب هدر رفتن منابع ملی شده است. تولید خودروهای بیکیفیت داخلی، اقتصاد ایران را نابود کرده است.
پرالتهابترین روزهای بازار خودرو در ایران
طی دو سال گذشته، بازار خودروی کشور پر التهابترین روزها و ماههای خود را میگذراند. تحریمهای بینالمللی در برابر سیاستهای جنگافروزانه رژیم آخوندی، نبود قطعات برای تولید، افزایش قیمت دلار و افت ارزش پول ملی علل و شرایطی بودند تا صنعت خودروسازی کشور هم مانند سایر عرصههای اقتصادی با بحران بزرگی در مسیر تولید مواجه باشد.
صنعت خودروسازی یکی از تاریکترین ادوار این صنعت را به چشم خود میبیند. مردمی که بهدلیل سرمایه ناچیز خود یا به محصولات داخلی روی میآورند که کیفیت خود را روزبهروز از دست میدهد و در واقع خریدار تابوتهای متحرک در جادهها هستند و یا خودرو های دست دوم خارجی را میخرند که دوران استهلاک شان آغاز گردیده است. دیگرانی هم با بضاعت بیشتر مجبورند محصولات تقریباً انحصاری چینی را خریداری کنند.
بنابراین امروز با یک صنعت تو خالی و پر فسادی مواجه هستیم که تنها دستاوردش خالی کردن جیب مردمانی است که در این سرزمین اسیر دست غارتگران مونتاژکاری شدند که در این عرصه هم با تشکیل باندهای مافیایی که قطعاً در حاکمیت هستند، خودرو سازی و قطعهسازی را پوششی برای غارتگری و طبعاً انهدام یک صنعت ملی کردهاند.