728 x 90

مسعود رجوی و انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸ (۶)

کارنامه ۱۱ماهه خمینی و ضرورت وحدت نیروها

مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری
مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری

خمینی بیش از هر کس دیگری می‌دانست که مجاهدین اهل قدرت‌طلبی و نان به نرخ روز خوردن و کوتاه‌آمدن از اصول‌شان نیستند. سؤال این است، او چرا در هنگام مطرح شدن کاندیداتوری مسعود رجوی با آن مخالفت نکرد؟

 

ضرورت شکل‌گیری یک جبهه متحد از نیروهای مترقی در برابر خمینی تردیدی نداشت اما بحث بعدی این بود آیا کسی در افق سیاسی ـ اجتماعی ایران وجود دارد که بتواند در فقدان طالقانی، این جبهه را شکل دهد و نمایندگی کند؟ در اینجا بود که نگاهها بی‌اختیار به سمت یک نام و یک چهرهٔ شناخته شده برمی‌گشت: «مسعود رجوی».

 

دی‌ماه ۱۳۵۷خمینی رسماًً اعلام کرد هیچ‌گونه دخالتی در انتخابات ریاست‌جمهوری نخواهد کرد. شوق یک فرصت تاریخی در میان مردم جوانه زد و فرصت یک اتحاد و همبستگی ملی با تمامی نیروهای انقلابی و مترقی حول برنامهٔ واحد فراهم شد.

 

بیلان عملکردهای خمینی طی ۱۱ماه پس از به قدرت رسیدن

بر اثر عملکردهای خمینی طی ۱۱ماه پس از به قدرت رسیدن، وضعیت ایران در نیمهٔ اول دیماه ۵۸ از این قرار بود:

۱ـ پیکر کردستان مجروح و خونچکان شده بود.

۲ـ زنان ایرانی با زور دشنه و ضرب چماق و نیز اخراج از اداره‌های دولتی و حذف از صحنه‌های اجتماعی به درون خانه‌ها رانده شده بودند.

۳ـ ترکمنستان دچار آشوب شده بود.

۴ـ اقلیتهای مذهبی تحت فشارهای شدیدی قرار داشتند.

۵ـ هر روز بیشتر از روز قبل، به حریم آزادیهای دموکراتیک و آزادیهای فردی مردم تجاوز می‌شد. کوچه‌ها و خیابانها جولانگاه پاسداران ژ۳به‌دست و اوباش چماقدار شده بود.

۶ـ خمینی در پایمال کردن دستاوردهای انقلاب ضدسلطنتی تا آنجا پیش رفته بود که حتی از اهانت به رهبران تاریخی ملی و در صدر آنها پیشوای فقید نهضت ملی دکتر محمد مصدق فروگذار نمی‌کرد.

یک احساس تلخ بیان‌ناشده در جانهای مردم موج می‌زد:

«به آنها و انقلاب‌شان خیانت شده است».

 

مهم‌ترین رویارویی بین خمینی و مجاهدین

با چنین بیلانی که خمینی در به محاق بردن دستاوردهای انقلاب ضدسلطنتی داشت، طبعاً مجاهدین بیکار ننشسته بودند. آنها قدم‌به‌قدم در حال رویارویی با او بودند و برای رویارویی نهایی تدارک می‌دیدند.

وقتی تاریخچهٔ انقلاب نوین ایران را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم انتخابات ریاست‌جمهوری در سال۵۸ یکی از مهمترین رویارویی‌ها بین خمینی و مجاهدین تا قبل از ۳۰خرداد سال ۶۰ است. این حرکت سیاسی یک گام کیفی مجاهدین را به جلو پرتاب کرد و به همان میزان خمینی و انحصارطلبی ارتجاعی او را در منظر مردم ایران افشا نمود.

 

ضرورت تشکیل یک جبهه متحد از نیروهای انقلابی و ترقی‌خواه 

همان‌طور که در قسمت‌های پیشین این مقاله دیدیم کاندیدای مجاهدین برای انتخابات ریاست‌جمهوری، پدر طالقانی بود. اگر عمر پدر کفاف می‌داد و او به ریاست‌جمهوری ایران انتخاب می‌شد، جبهه نیروهای ترقی‌خواه و انقلابی تقویت می‌گشت و خمینی نمی‌توانست امیال و اهداف نامشروع خود را پیش ببرد و با به‌کارگیری چماقداران دستاوردهای انقلاب ضدسلطنتی را ذبح کند. در رویارویی بین این دو جریان، البته شکست قطعی از آن نیروهای واپسگرا و ضدآزادی به سرکردگی خمینی بود.

با رحلت پدر طالقانی، سکته‌ای در این هدف به وجود آمد. اما نباید به خمینی فرصت داده می‌شد تا در نبود طالقانی، نیروهای انقلابی را به محاق ببرد. وحدت نیروهای آزادیخواه در مقابل خمینی باید جامهٔ عمل به خود می‌پوشاند.

واقعیت این بود که مجاهدین خواهان حفظ مسالمت و فعالیت مسالمت‌آمیز سیاسی بودند و می‌خواستند تا آنجا که امکان دارد از طریق مسالمت و مبارزه سیاسی و پارلمانی در چهارچوب قوانین همین رژیم یعنی با التزام به همین قوانین، آن را اصلاح کنند و تغییر بدهند.

تا اینجا کسی در ضرورت شکل‌گیری یک جبهه متحد از نیروهای مترقی در برابر خمینی تردیدی نداشت اما بحث بعدی این بود آیا کسی در افق سیاسی ـ اجتماعی ایران وجود دارد که بتواند در فقدان طالقانی، این جبهه را شکل دهد و نمایندگی کند؟

در اینجا بود که نگاهها بی‌اختیار به سمت یک نام و یک چهرهٔ شناخته‌شده برمی‌گشت: «مسعود رجوی».

سیلی از تقاضا و دعوت نیروهای سیاسی از اطراف و اکناف کشور، به سوی دفتر مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران سرازیر شد. مضمون آنها، دعوت از مسعود رجوی بود تا به‌عنوان نمایندهٔ ‌ نیروهای ترقیخواه و انقلابی برای انتخابات ریاست‌جمهوری نامزد شود.

این دعوتها با خط سیاسی مجاهدین، همخوانی داشت. چرا که خمینی و جبهه انحصارطلبان، مانع از شکل‌گیری جبهه‌ای از نیروهای ترقیخواه و انقلابی بوده و قصد داشتند مجاهدین را از صحنهٔ سیاسی ایران حذف کنند.

۳۰سال بعد پاسدار قاسمی گفت: «مسعود رجوی اینجا وقتی توی شمال سخنرانی کرد، بالای سر میرزا کوچک‌خان ۲۰۰هزار نفر دانشجو و جوون همینجوری ریخته بودن. وقتی صحبت می‌کرد اینا همینجوری غش می‌کردن! چنین کاریزمایی»!

 

اعتراف پاسدار سعید قاسمی به محبوبیت مسعود رجوی در میان جوانان و دانشجویان ـ مهر ۱۳۸۸

اعتراف پاسدار سعید قاسمی به محبوبیت مسعود رجوی در میان جوانان و دانشجویان ـ مهر ۱۳۸۸

 

شکرالله پاک‌نژاد و حمایت او از کاندیداتوری مسعود رجوی 

از جمله مبارزان و نیروهای انقلابی که به تشکیل جبهه ضدارتجاعی در عمل و حول مجاهدین با شعار حمایت از کاندیدای نیروهای مترقی و انقلابی، فرامی‌خواندند، مبارز بزرگ، شهید شکرالله‌ پاک‌نژاد بود. شهید پاک‌نژاد با درایت سیاسی و شناخت عمیقی که از وضعیت جامعه‌ ایران و قطب‌بندیهای سیاسی آن داشت، بر ضرورت کاندیدا شدن مسعود رجوی تأکید می‌کرد. او معتقد بود که ضروری است نیروهای انقلابی در این مرحله از تاریخ ایران پیشتازی مجاهدین را به‌رسمیت بشناسند و بپذیرند که مسعود رجوی هدایت و رهبری جبهه ترقی‌خواه را برعهده بگیرد؛ تا زیر این چتر دیگران نیز بتوانند نقش خودشان را در حراست از آزادی و ترقی‌خواهی در ایران ایفا کنند.

 

خاطره‌ای از شکرالله پاک نژاد

مهدی خدایی‌صفت در کتاب انقلاب طلوع یا غروب؟ می‌نویسد:

«یکی از روزهای دیماه ۵۸ صدای گرم شکری(زنده یاد شکرالله پاک‌نژاد) از پشت تلفن با همیشه فرق می‌کرد:

ـ آقا سلام!

همان جملهٔ همیشگی اما این بار پر از شور و شعف. با آن که نمی‌خواست تلفنی همه چیز را بگوید اما آن‌قدر خوشحال به‌نظر می‌رسید که چندان نمی‌توانست خودش را کنترل کند. شکری تازه از سفر کردستان برگشته بود. تا آنجا که به خاطر دارم وی از جانب جبهه دموکراتیک ملی برای انجام پاره‌ای مذاکرات با احزاب و سازمانهای سیاسی کردستان رفته بود و حالا قصد داشت مسعود را در جریان نتایج سفر خود قرار دهد. چند ساعت بعد وقتی او را در ستاد دیدم، همه چیز را در یک جمله خلاصه کرد: ”در صورت کاندیداتوری مسعود، کردستان یکپارچه در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت می‌کند و به او رأی می‌دهد“.

شکری اضافه کرد: «مطمئنم مردم ترکمن، بلوچ، عرب، جوامع مسیحی(ارامنه)، یهودی، زرتشتی، اهل تسنن و بسیاری از احزاب و جریانهای سیاسی و مترقی کشور نیز در این جبهه نام‌نویسی خواهند کرد. آقا محشره دیگر...».

 

آثار مبارزات انتخاباتی و نام مسعود رجوی بر دیوارهای شهر پس از چند دهه

آثار مبارزات انتخاباتی و نام مسعود رجوی بر دیوارهای شهر پس از چند دهه

 

سناریویی که می‌توانست سرنوشت ایران را عوض کند

۱۵دیماه ۱۳۵۷ خمینی رسماً اعلام کرد هیچ‌گونه دخالتی در انتخابات ریاست‌جمهوری نخواهد کرد و گفت: «بنا ندارم کسی را تأیید نمایم، چنان‌چه بنا ندارم کسی را رد کنم...».

شوق یک فرصت تاریخی در میان جوانانی که به چشم دیدند به انقلابشان خیانت شده جوانه زد و فرصت یک اتحاد و همبستگی ملی با وحدت تمامی نیروهای انقلابی و مترقی حول برنامهٔ واحد فراهم شد.

 

سند ادعای خمینی مبنی بر عدم تأیید یا رد کاندیداهای ریاست‌جمهوری ـ ۱۵دی ۵۷

سند ادعای خمینی مبنی بر عدم تأیید یا رد کاندیداهای ریاست‌جمهوری ـ ۱۵دی ۵۷

 

این سناریویی بود که می‌توانست در مسیر آزادی و نجات میهن سرنوشت ایران را عوض کند.

اما آیا واقعاً دخالت نمی‌کرد و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران می‌توانست بدون نفوذ و دخالت خمینی پیش برود؟

 

یک مانع جدی بر سر راه کاندیداتوری مسعود رجوی 

مجاهدین به صراحت قانون اساسی دست‌پخت خبرگان خمینی و به‌طور خاص اصل ولایت فقیه را رد کرده و همه‌پرسی آن را تحریم کرده بودند. این به مثابهٔ اعلام جنگ با شخص خمینی و حکومت مبتنی بر ولایت فقیه او بود، آیا این باعث نمی‌شد که او همین را بهانه قرار داده و مانع از تشکیل جبهه نیروهای مترقی و ثبت‌نام مسعود رجوی به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری شود؟

برای اجتناب از سرمایه‌گذاری روی احتمالات، مجاهدین، پیشاپیش این موضوع را هم از شخص خمینی از طریق پسرش احمد خمینی و هم از وزارت کشور سؤال کردند و آنها پاسخ دادند که از نظر قانونی منعی در مورد کاندیدا شدن کسی که به قانون اساسی رأی نداده‌، وجود ندارد؛ اما مسعود رجوی به این هم اکتفا نکرد و شخصاً موقع ثبت‌نام، این موضوع را با وزیر کشور وقت (اکبر هاشمی رفسنجانی) در میان گذاشت و تأکید کرد اگر قانون شما چنین اجازه‌ای نمی‌دهد‌، ما از ثبت‌نام به‌عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری صرف‌نظر می‌کنیم. رفسنجانی گفت:

«از نظر قانون کسی نمی‌تواند متعرض کاندیداتوری شما شود». او تأکید کرد: «من این مطلب را از موضع مسئولیتی که به‌عنوان وزیر کشور دارم می‌گویم».

 

واکاوی هدف خمینی 

خمینی بیش از هر کس دیگری می‌دانست که مجاهدین اهل قدرت‌طلبی و نان به نرخ روز خوردن و کوتاه‌آمدن از اصول‌شان نیستند. سؤال این است، او چرا در هنگام مطرح شدن کاندیداتوری مسعود رجوی با آن مخالفت نکرد؟

در لابلای حرفهای اکبر هاشمی رفسنجانی می‌توانیم به هدف خمینی در این زمینه پی ببریم.

رفسنجانی، در موضع وزیر کشور آن زمان، در دیدار با مسعود رجوی به او می‌گوید:

«ورود شما به صحنهٔ انتخابات [ریاست‌جمهوری] نقش تاثیرگذاری در رفع پراکندگی‌ها و جدایی‌ها دارد و حضور شما در انتخابات به آن خیلی بار می‌دهد».

منظور رفسنجانی از «بار دادن به انتخابات!»، خرید مشروعیت برای آن بود. زیرا در آن زمان مسعود رجوی به‌عنوان خوشنام‌ترین چهرهٔ سیاسی ـ انقلابی ایران در انتخابات شرکت می‌کرد. او تنها کاندیدای نسل جوان انقلاب و تنها نامزد ریاست‌جمهوری بود که سابقهٔ زندان و شکنجه طولانی در زمان شاه داشت و در آن رژیم به اعدام محکوم شده بود. برخلاف مدعیان روییده از پیروزی و فرصت‌طلبان و میوه‌چینان برای آن نیامده بود که از قبل خون جوانان مردم ایران به آلاف و الوف برسد. او سودای نجات آزادی در سر داشت و به این می‌اندیشید که چگونه می‌توان هیولایی مانند خمینی را از ماه به زیر آورد و چهرهٔ واقعی‌اش را افشا کرد.

 

ادامه دارد...

 

بیشتر بخوانید:

مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸ (۱)

مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸ (۲)
مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸ (۳)

مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸ (۴)

مسعود رجوی و اولین انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۵۸ (۵)

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/8ec2b26f-5fc8-49c4-bc4b-09e8b7ee2130"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات