شفاخانهٔ «دولت جوان و حزباللهی»!
خامنهای در ۲۸شهریور۹۹ در دیدار با لباسشخصیهای خود تحت عنوان «نمایندگان تشکلهای دانشجویی» گفت که علاج نظام ولایت فقیه و راه عبور آن از بحرانهای دامنگیر در دوران سرنگونی، یک «دولت جوان و حزباللهی» است.
«مکرر گفتهام که به چنین دولتی معتقد و امیدوارم اما معنای این حرف صرفاً این نیست که یک جوان سی و چند ساله رئیس دولت باشد بلکه معنای دولت جوان و حزباللهی یک دولت پای کار، آماده و با نشاط است که علاج مشکلات است و میتواند کشور را از راههای دشوار عبور دهد» (خبرگزاری مهر. ۲۸اردیبهشت۹۹).
در همان دیدار، تعریف خود از «جوان و حزباللهی بودن» را نیز مشخص کرد و معلوم شد که برای حفظ نظام از خطر سرنگونی، بهدنبال الگویی مانند سرپاسدار جنایتکار قاسم سلیمانی است.
«برخی در سنین بالا نیز بهمعنایی جوان و پر تلاش و با نشاط هستند، مانند شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی که بیشتر از ۶۰سال داشت اما اگر شهید نمیشد، او را تا ده سال دیگر نیز در همان مسئولیت حفظ میکردم (همان منبع).
حذف و چیدنمان مهرهها با هدف انقباض نظام
این خواست خامنهای در ادامهٔ تلاشهایی است که او برای انقباض حکومت و تصفیهٔ آن از عناصر ناهمخوان انجام داد تا بتواند در دوران پایانی عمر نظام، برای چند صباحی به حاکمیت ننگین خود ادامه دهد.
دستچین مهرههای سرسپرده و غربال مهرههای به دردنخور، توسط شورای نگهبان ارتجاع در انتخابات مجلس ارتجاع، مجلسی را بهوجود آورد که بتواند انتظارات خامنهای را در دوران انقباض برآورده سازد. در نقطهٔ مقابل، نمایش انتخابات اینبار رژیم آنچنان بایکوت شد که حتی رسانهها و مهرههای نظام به آن اعتراف کردند و این یک شکست و رسوایی آشکار برای کل نظام آخوندی بود.
مضحکهٔ انتخابات ریاستجمهوری
خیز جدید علی خامنهای برای کوتاه کردن دست باند مغلوب نظام از کرسی ریاستجمهوری به کرسی نشاندن یکی از عوامل سرسپرده و نزدیک به خود در این منصب، آنچنان ناپخته، ناشیانه و لو رفته است که از هماکنون برخی رسانههای داخل حکومت نیز بهعنوان یک مضحکه به آن مینگرند. با تصویب قانون جدید «شرایط اختصاصی و عمومی داوطلبان ریاست جمهوری» در مجلس ولایی، آذری جهرمی وزیر ارتباطات رژیم با کنایه گفت:
«برخی به شوخی میگفتند، مصوبه تصویب شده فقط «حرف اول اسم» یک کاندیدا کم دارد که تصویب کنند. احساس میکنم برخی دنبال جوان دنبالهرو هستند نه جوان پیشرو» (انتخاب. ۲۷آذر۹۹)
عصر ایران با تعریض به باند غالب نوشت:
«یاللعجب! مجلس برای قالیباف، قانون انتخابات ریاستجمهوری را اصلاح کرد... باور کنید اگر بتوانند مینویسند؛ نامزد انتخابات ریاستجمهوری باید سردار، دکتر، خلبان، شهردار تهران و رئیس مجلس بوده باشد و گرنه نمیتواند ثبت نام کند.
ملانصرالدین اول تیر را پرتاب میکرد. بعد دور آن دایره میکشید تا بگوید دقیقاً به هدف اصابت کرده است. دوستان پارلمان هم اول کاندیدای خود را مشخص کردهاند و بعد بر اساس آن قانون مینویسند!» (عصر ایران. ۲۹آذر۹۹)
تهدید باند غالب به تغییر قانون اساسی و رفراندم
باند مغلوب نظام که احساس میکند این آخرین کرسی قدرت را نیز دارد از دست میدهد، به مجلس دستنشانده یادآوری کرد که حواسش باشد که دارد قانون اساسی را تغییر میدهد.
«شرطگذاری برای داوطلبان در شان و جایگاه مردم است و باید به رأی مردم گذاشته شود و از حیطه اختیارات مجلس خارج است. این اقدام به نوعی معنی تغییر قانون اساسی میدهد و تغییر قانون اساسی باید از طریق رفراندوم انجام شود و نمایندگان در چارچوب قانون اساسی موظف به قانونگذاری هستند، نه فراتر از آن. نمیشود با عینک سیاسی و جناحی دایره انتخاب مردم را تنگ و محدود کرد» (آرمان. ۱دی۹۹).
این همان هشداری بود که حسن روحانی نیز تمام قد به آن اقدام کرد و باند غالب را به تغییر قانوناساسی و رفراندم بر سر آن تهدید کرد.
آنچه مسلم است، بحران درونی رژیم وارد مدار جدیدی شده و خیز برای تصاحب کرسی ریاستجمهوری از هماکنون گرگها را به دریدن یکدیگر واداشته است؛ امری که میتواند بنیهٔ کل نظام را تضعیف کرده و در شرایط انفجاری جامعه برای قیام و قیامآفرینان فرصت آفرین باشد.