در روزنامههای حکومتی امروز دهم اسفند کمتر تیتر مشترکی به چشم میخوره. روزنامههای باند روحانی دود و دم های وی در سفر بندرعباس را اغلب یک کردهاند به سونامی استعفا در فدراسیون کشتی رژیم پرداختهاند و روزنامههای باند ولیفقیه سوخت ندادن به هواپیمای ظریف در فرودگاه مونیخ را چاشنی حملات برجامی خود کردهاند.
سیاست روز: برجام باک هواپیمای وزیر را هم پر نکرد – رسانههای آلمانی: شرکتهای سوخت رسانی آلمان از تأمین سوخت برای هواپیمای ظریف خودداری کردند
عصر ایرانیان: شرکتهای سوخت رسانی فرودگاه مونیخ در اقدامی بیسابقه به بهانه رعایت تحریمهای آمریکا از تأمین بنزین برای هواپیمای حامل وزیر امور خارجه کشورمان خودداری کردند - کارت سوخت ظریف شارژ نشد – سرانجام با درخواست وزارتخارجه آلمان، سوخت هواپیما از طریق تانکرهای سوخت رسان ارتش این کشور تأمین شد
کیهان:خباثت مشترک آمریکا و اروپا؛ آلمانها از ترس آمریکا به هواپیمای ظریف هم بنزین ندادند!
وطن امروز: باک خالی برجام
کیهان: رودست چند باره انگلیس به سفیر خوش خیال
آفتاب یزد: مشاوران متعدد مسولان مختلف به معضلی در سیستم اداری کشور تبدیل شده است این بهاصطلاح مشاوران کارایی خاصی نداشته، اما حقوق و مزایا دریافت میکنند – لشکر مشاوران بیخاصیت
ابتکار: قانون مالیات بر ارزش افزوده؛ قانونی که اقتصاد را بلعید
ابرار اقتصادی: نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران انتقاد کرد: هوای ابری کسب و کار در ایران
ابرار اقتصادی: وقتی پول تبدیل به تهدید میشود؛ 25میلیارد دلار ارز خانگی را نتوانستیم هدایت کنیم
تجارت: اقتصاد ایران اسیر نقدینگی سرگردان
رسالت: بازار زیر زمینی ارز چالش نظام مالیاتی است
شروع: اقتصاد در گرداب ارز دو نرخی
دعواهای باندی در عرصههای مختلف مضمون برخی از سایر تیترهای روزنامههای دو باند حاکم است:
افکار: نقوی حسینی: طبق قانون دستگیری جاسوسان از جمله وظایف سازمان اطلاعات سپاه است
ابرار: دادستان کل کشور: در قانون گفته نشده تشخیص جاسوس برعهده وزارت اطلاعات است
جهان صنعت: دادستان کل کشور:تشخیص جاسوس برعهده قوه قضاییه است نه وزارت اطلاعات
ایران: روایت تازهیی از ماجرای مرگ زهرا کاظمی: مرتضوی دفتر زندان اوین را دستکاری کرد
حمایت: دادستان کل کشور مطرح کرد: مانعتراشی در اقتصاد مقاومتی از اهداف پروژه نفوذ است
حمایت: قاضی سراج مطرح کرد: ورود سازمان بازرسی کل کشور به موضوع شرکت رشت الکتریک
روزنامههای باند ولیفقیه ارتجاع، در موجی جدید علیه زنان، آخوندهای قم را به صحنه آوردهاند:
حمایت:مکارم:خانه شیشهای حریم خصوصی نیست
رسالت: مکارم شیرازی: بیحجابی در ملأعام جرم است، خودرو حریم خصوصی نیست
نوری همدانی: حجاب از مسلمات است مسولان برای حفظ آن تلاش کنند
هشدار روزنامههای هردو باند حاکم به ظرفیت انفجاری جامعه، و وحشت تلویحی از آتش قیام موضوع مقالات مهم این روزنامههاست:
جوان:... تبدیل نزاع نهفته به «نزاع علنی» در بستری اتفاقی میافتد که رکن اصلی آن «اعتماد عمومی» است، به این معنا که کاهش اعتماد مردمی به حاکمیت اسلامی نخست به نزاع نهفته تبدیل میشود و پس از آن به نزاع علنی که در مصادیقی مانند اردوکشی خیابانی و فروپاشی حاکمیت اسلامی عینیت مییابد، منجر میشود... علت شکلگیری چنین تناقض پنهانی، بدبین شدن مردم به مدیران ارشد حکومتی است.
برای دستیابی به نزاع نهفته میان مردم و حاکمیت «ناکارآمد نشاندادن نظام» نیز عنصر تاثیرگذاری است که میتواند روند «ایجاد نارضایتی عمومی» را تسهیل کند، بهطوری که باورمند ساختن اینکه میان «انتظارات مردمی» با «اهداف نظام» شکاف وجود دارد، نارضایتیهای عمومی را افزایش داده و زمینه دوقطبی حاکمیت – مردم را مقدمهسازی میکند. .... شاید بتوان بهراحتی تأیید کرد که پاشنه آشیل کنونی کشور «اوضاع اقتصادی مردم» بهدلیل ناکارآمد بودن دولت و مجلس حداقل در سالهای اخیر است، بهطوری که بستر غائله دی ماه امسال نیز نارضایتی مردم از اوضاع معیشتی و ویژه خواری جریانهای و طیفهای سیاسی بود.
جوان: سفره انقلاب 4هزار آقازاده در انگلیس... یک نسلی از آقازادهها در ایران وجود دارند که نه سواد خاصی دارند و نه توان مدیریتی، اما خواهان سهم مدیریتی هستند و به مسئولیتهای جزیی نیز راضی نیستند. اکنون عدهیی از آنها برخی از مناصب را گرفته و در سیستم مشغول به کار هستند. بخشی از این بههمریختگی در نظام مدیریتی، تصمیمگیری و تصمیمسازی در ساختار، بهخاطر همین آقازادههایی است که در سیستم حضور دارند. وقتی شما آمار میدهید که در انگلیس بیش از 4هزار آقازاده در حال تحصیل هستند آیا آنها دچار ماندگاری در کشور انگلیس میشوند؟ خیر. عمده آقازادهها به کشور بازمیگردند و سهمخواهی میکنند. حضور پررنگ این آقازادهها در ارکان تصمیمگیری و تصمیمسازی، بحرانساز میشود.»
حرفهای بالا را علی اکبر ولیزاده مدیر سیاسی مرکز پژوهشهای مجلس در مصاحبه با خبرنگار ایلنا گفته است. حرفهای که احتمالاً طعم دهان تمام مردم عادی این کشور را که نگران آینده خود و فرزندانشان هستند، تلخ میکند. چون رانت و امکانات فوقالعاده برای 4هزار یا 40هزار آقازاده بهمعنی ضایع شدن حق 4میلیون و 40میلیون ایرانیزاده دیگر است.
سیطره این قبیله سهم خواه نه فقط باعث افزایش ناکارآمدی و افزایش ضریب فسادپذیری نظام میشود بلکه احساس تبعیض میتواند گسلی عمیق میان حاکمیت و ملت ایجاد کند. گسلی که همانطور که در اغتشاشات دی ماه دیدیم بهراحتی توسط دشمنان خارجی این کشور و با ابزارهای جنگ نرم کلاسیک فعال و تسلیحاتی شود.
آرمان: کرباسچی گفت من پیش از این به آقای روحانی گفته بودم که اگر دپیلماسی میتواند موجب گفتگو با قدرتهای ملی شود، ماهم نیازمند مذاکره ملی برای گفتگو در خصوص مسائل ملی هستیم. ما اکنون شاهد گسستهای جدی در مسائل اجتماعی و سیاسی هستیم. در مسائل سیاسی شاهد فاصله بین نسلها هستیم و نسل جدید از گذشته خبری ندارد و این فاصله بین نسلی بسیار خطرناک است.
یکی از نقدها به وضعیت فعلی دولت این است که مدیریت سالخورده نمیتواند شرایط بحران کنونی را حل کند،
دبیرکل حزب کارگزاران با بیان اینکه مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری صد بحران عمده ایران را منتشر کرده که هر کدام از آنها برای فروپاشی یک کشور کافی است، گفت: مهمترین بحران، شکاف اجتماعی است.
اصل باید این باشد که با هر گفتوگویی که انجام میدهیم کشور به سمت فروپاشی نرود. فروپاشی فقط نظامی و مسلحانه نیست، بلکه فروپاشی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی هم هست.
روزنامه حکومتی ایران در دعوای باندی گوشه دیگری از جنایت قتل زهرا کاظمی را رو کرده است:
ایران: روایت تازهیی از ماجرای مرگ زهرا کاظمی در گفت و گوی خوشوقت با «ایران»:
مرتضوی دفتر زندان اوین را دستکاری کرد
پرونده زهرا کاظمی 14سال بعد از فوت او در زندان اوین باز هم خبرساز شد؛ با روایتی تازه که علی یونسی، وزیر اطلاعات وقت در گفتگو با «ایران» از زوایای فوت او بیان کرد؛
از جمله اینکه سعید مرتضوی پرونده این موضوع را از وزارت اطلاعات گرفته و به نیروی انتظامی داده بود. وکیل خانم کاظمی هم به اعتماد آنلاین خبر داده که در همان زمان دستگاه قضایی بهدنبال بازداشت دو مأمور وزارت اطلاعات بوده تا بدین ترتیب آنها را مقصر نشان دهد. محمدحسین خوشوقت، مدیر کل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت ارشاد دولت اصلاحات یکی از مقاماتی بود که در این پرونده حضور پررنگی داشته، کسی که توسط مرتضوی تهدید به تعقیب قضایی شده بود و گزارشهای مجلس ششم هم درباره این پرونده ارجاعات زیادی به سخنان او دارد. خوشوقت در گفتگو با روزنامهایران ضمن بازگویی برخی روایتهای گفته شده، جزئیات جدیدتری از زوایای پنهان مانده این پرونده و تلاش سعید مرتضوی برای رفع اتهام از خودش را توضیح داده است.
روزنامههای حکومتی به گوشهیی از وضعیت وخیم زلزلهزدگان اعتراف کردهاند:
مردمسالاری: چادر نشینی کوهبنانیها زیر باران، زلزلهزدهها کانکس می خواهند
کیهان: 111روز از زلزله سرپلذهاب گذشته است، منطق و عقل و قانون، دولت را متولی رسیدگی بهحال زلزلهزدگان درمانده در سرما کرده است
رئیسجمهور یکبار اعلام کرد پول کانکسهایی که ارتش و سپاه به مردم دادند، دولت پرداخته! که یعنی اینها کاری نکردهاند و همه کارها را دولت کرده است! قبول و...
حالا یک روزنامه حامی دولت تیتر زده که فلان تعداد کانکس کم است و تنها فلان مبلغ پول لازم است،آیا در این مملکت این مقدار پول پیدا نمیشود!؟ یعنی با جماعتی مواجهیم که همزمان با اینکه دولتی و مرتزق از دولت هستند، از فقر و فقدان امکانات و کوتاهی دولت را به سیاهترین وجه ممکن به رخ کشیده و به جای پرسش اصولی از دولت،مملکت را سیاه و عاجز نشان میدهند!
وطن امروز: چادرنشینی زیر باران و در هوای سرد
زلزلهزدگان کوهبنان کانکس میخواهند
۶۸روز زمستانگذرانی در یکی از سردترین نقاط کشور در چادرهای سرد و با کمترین امکانات، زلزلهزدههای کوهبنان را با چالشی جدی مواجه کرده است.
طبق آمار رسمی تا امروز تنها ۱۹۴کانکس در منطقه زلزلهزده توزیع و حدود ۳۰۰کانکس هم توسط خیران تحویل مردم شده است و برخی مردم هم شخصاً اقدام به خرید کانکس کردهاند. با وجود کاهش بارندگی در استان کرمان اما از هفته گذشته نخستین بارش باران زلزلهزدههای کوهبنان را با چالش جدی و آبگرفتگی مواجه کرده، این در حالی است که بسیاری از مردم بهویژه مستاجران کوهبنانی با مشکلاتی عمده روبهرو هستند.
پیرزن مسنی که جزو مستاجران کوهبنانی است، میگوید: مستاجران اگر پول داشتند قبل از زمینلرزه خانه میخریدند. ما توان خرید خانه نداریم. حالا که خانهها خراب شده و صاحبخانهها مستاجران را بیرون کردهاند، مسئولان دقیقاً چه راهکاری را برای این افراد در نظر گرفتهاند؟
روزنامههای باند خامنهای با رو کردن یک فساد از باند رقیب برای در بردن خود تمام فساد نظام حاکم را بر عهدهٴ باند رقیب گذاشته و نسبت به پیامدهای آن هشدار دادهاند:
کیهان: در آخرین سالهای دولت اصلاحات،کارخانه رشت الکتریک به ثمن بخس یعنی تنها دو میلیارد تومان به همسران 4مقام دولتی و شهرداری واگذار میشود! (البته دو میلیارد در برابر ارزش کارخانه چیزی نبود وگرنه آن سال خیلی پول بود و معلوم نیست همسر 4مقام از کجا آن را آورده بودند و کسی هم نپرسید!) آیا همسران مقامات تاجر و بازرگانند!؟ پولی دارند و به کسب و کاری مشغولند یا پوششی بودند برای خرید از طرف(بعضی) همسران محکوم و محروم از برخی موقعیتهای اجتماعی!؟ همان ایام بحثهای زیادی شد که چرا دو میلیارد!؟ ارزش کالای در انبار مانده این کارخانه و حتی به روایتی، ضایعات آن بیش از این مبلغ است! گفتند نه! مبلغ همان است! فلان دستگاه هم وارد شد و بررسی کرد، مثل همیشه همه چیز مرتب و قانونی بود، مهر تأیید زد! با آن مهر تأیید و با کاسب شدن بانوان آن 4مقام، مدتی بعد 540کارگر رشت الکتریک بیکار شدند، پولی گرفتند که یعنی بروید به خانه! از آن مجموعه پر ارزش هم زمینی ماند که حالا در پی تعویض آن با 60آپارتمان در محله جماران هستند! چهرههای اصلی آن ماجرا، در همه این سالها مدام دغدغههای اجتماعی و عدالت محوری و فقر و... داشتند و دارند! گاهی در دانشگاهی برای این امور مرثیهسرایی میکنند،گاهی در روزنامهای چیزی مینویسند و گاه به وقت انتخابات، مسئول ستاد میشوند و برای فقر فقرا اشکی میریزند که دل سنگ را آب میکند!
میتوان صدها نمونه دیگر اضافه کرد و نشان داد مردم با جماعتی طرف هستند که بهترین راه برای فریب افکار عمومی را نشستن ابدی روی صندلی اپوزیسیون میدانند! چه روزی که رئیس هستند، چه روزی که نیستند!
در قاموس آنها، میتوان با پوشیدن پوستین عدالتخواهی و گریبان چاک کردن برای حقوق عامه و اشک ریختن برای دختران و پسران بیکار وجاهتی کسب کرد و پشت پرده هرکاری با مال و ثروت آنها شد،عیبی ندارد!
میشود پشت پرده با انگلیس مذاکره کرد و همزمان با آن با قطعنامه مواجه شد و باز هم همزمان، به انتقاد از انگلیس پرداخت!
میتوان دولت و مجلس را در اختیار داشت، بودجه یک کشور را در جیب داشت و فقط برای همایشهای یکی از مراکز تحت مدیریت دوستان و آشنایان 12میلیارد تومان اختصاص داد ولی به روزنامه تحتامر دستور داد برای 6میلیارد تومان، آبروی جمهوری اسلامی را ببرند و به جای پاسخگویی به مردم زلزلهزده، در موضع اپوزیسیون و منتقد بنشیند! خب این کانکسها را مگر کسی به غیر از خودتان باید بسازد!؟ کار دیگری که این جماعت میکنند،جابهجایی مسائل و اولویتهاست. رشت الکتریک و 540کارگر آن مهمند، تدریس غیرقانونی و به جیب زدن پولهای ناروا مهم است، مذاکره پنهانی، حقوقهای نجومی،حدود 6میلیون بیکار (به گواهی مرکز پژوهشهای مجلس) تورم واقعی که نزدیک به 40درصد شده،تعطیلی پیدرپی کارخانهها و.... همه و همه مهم هستند و مطالبه هر یک از آنها از سوی مردم، حتماً برای آنها که مسئولند و کاری نمیکنند،تبعات بدی خواهد داشت!
پس باید کاری کرد که مردم اصلاً یاد این مشکلات نیفتند!
باید به مردم گفت فغان از بیعدالتی! تندروها اجازه برپایی کنسرت نمیدهند!
باید به مردم گفت یگانه مشکل جامعه رفتن یا نرفتن زنان و بانوان به استادیوم است!
باید به مردم گفت حق اعتراض دارید و از همه چیز حتی پیامبر هم میتوانید انتقاد کنید!
باید به مردم گفت اگر در ماشین قرآن بگذارید، ماشینتان اسلامی نمیشود!
باید به مردم گفت علوم اسلامی و غیراسلامی نداریم و مثلاًًًً آب در همه ادیان درصد درجه به جوش میآید!
میبینید که این حرفها هیچ ارزشی برای دنیا و آخرت مردم ندارد اما درست مثل چاه میرزا آغاسی است که اگر برای ما آب ندارد،برای آنها نان دارد!
این قبیل تحریف مسائل و افکار عمومی، حداقل دو اثر مخرب در جامعه دارد.
نخست آن که همه حواسها را از مشکلات اصلی پرت میکند
اثر دوم اما خطرناکتر و خسارتبارتر است و آن اینکه این جماعت باعث ایجاد و نهادینه شدن نفرتی عمیق در جامعه میشوند. در این مشرب، جامعه دائم پر از عقده و غصه و حسرت میشود و همزمان گروههایی بهعنوان مانع رسیدن مردم به آرزوهایشان معرفی میشوند! آنها محور و آدرس مطالبه را از مردم – دولت به مردم – مردم منتقل کرده و مدام شکاف اجتماعی ایجاد کرده و آن را تعمیق میکنند!