پزشکان وقتی میخواهند حال کسی را بدانند نبضش را میگیرند. نبض نشان میدهد که فرد وضع بحرانی و هیجانی دارد یا نه. حالا نبض جامعه ایران را اگر بگیریم به ما چه نشان خواهد داد؟ همهٔ مشاهدات در کوچه و خیابان و همهٔ گفتگوهای مردم و حتی اظهارات سران حکومت نشان میدهد که نبض جامعه خیلی تند میزند و حالت غلیان و توفان در راه است. یک خبر که نبض جامعه را خوب نشان میدهد، خبری است در روزنامهٔ «کسب و کار» رژیم که میگوید ۷۷درصد مردم تهران که شهر اصلی و پایتخت ایران است، مجبور شدهاند به خانههای کوچک ۱۰۰متری کوچ کنند! همانطور که خود همین روزنامه اعتراف کرده یعنی کوچ اجباری مردم از شدت فقر به واحدهای کوچک و قدیمی؛ یعنی برگشت جامعه به عقب.
حالا ببینیم نبض حکومت چطور میزند. در وضعیت عادی است یا شرایطش وخیم است.
یکی از نشانههایی که وخامت وضع رژیم را نشان میدهد، این خبر است: قضاییه رژیم یک مدافع حقوق کارگر را بهخاطر فعالیتش برای بهبود وضع کارگران حکم ۷سال زندان میدهد. نسرین جوادی، از دستگیر شدگان تظاهرات روز جهانی کارگر را به ۷سال زندان و ۷۴ضربه شلاق محکوم کردند. این مدافع حقوق کارگران حتی از استفاده از گوشی هوشمند و عضویت در احزاب و گروهها و دستجات سیاسی و اجتماعی ممنوع شده!(پنداری که در این مملکت حزبی هم باقی مانده که عضویت در آن ممنوع شود) به نظر شما نبض چنین حکومتی چطور میزند؟
برگردیم به شواهدی از جامعه. دروغ گفتن به مردم و فریب مردم یکی از نشانههای بحرانی بودن وضع حاکمیت است. در یک خبر کارگری میبینیم که: کانالی بهنام رجا که کانال مدیران یک شرکت راهآهن خصولتی است، بهدروغ خبر داده که مبلغ ۲۰۰هزار تومان، بههمراه حقوق مردادماه بهمناسبت عید قربان تا غدیر بهحساب کلیه همکاران واریز خواهد شد!
جهت یاد آوری، کارگران تراورس هنوز حقوق دریافت نکردهاند و همچنین عیدی و بیمه تکمیلی کارگران زاگرس و لرستان بهطور کامل پرداخت نشده است. کارگران راهآهن کرج روز پنجشنبه ۳۱مرداد بهعلت دستمزدهای معوقه چندماهه خط راهآهن کرج تهران را بستند.
کارگران همچنین میگویند این مدیران با ترفندهای مختلف سعی در حذف کارگران دارند. کارگران اعلام کردهاند که بهزودی در مقابل استانداری و فرمانداری و مدیریت دست به اعتراض خواهند زد.
اما بهرغم وضعیت انفجاری جامعه و بحرانهای موجود، رژیم آخوندی هم هر روز راه را برای غارتگرانش هموارتر میکند و پلیس و نهادهای سرکوب را هم به حمایت از حقوق غارتگران میگمارد. یک نمونه از چنین مواردی را اینجا میتوانید ببینید:
هیچ روستایی یا شهری نیست که از بیقانونی و هرجومرج مسئولان در امان باشد
یکی دیگر از شواهد انفجاری بودن جامعه قیمت کالاهاست. روز ۳۰مرداد، وزارت صنعت، معدن و تجارت رژیم آخوندی اعلام کرد که قیمت کالاهای اساسی در خرداد امسال افزایش نجومی داشته است. مطابق آمار در خردادماه ۹۸ قیمت خرما ۲۲۹.۹درصد، سیبزمینی ۳۱۳.۱درصد، لوبیا سفید ۱۵۱.۷درصد، گوجهفرنگی ۱۳۹.۳درصد، گوشت گوسفندی ۱۰۵.۰درصد و پیاز ۱۴۹.۶درصد افزایش داشته است. به خردادماه که قیمتها در آن افزایش نجومی داشته ۲ماه هم اضافه کنید تا برسیم به مرداد که باز هم کالاها گرانتر شده. این وضع باعث شده که گوشت از غذای بسیاری از مردم حذف شود و پرفروشترین محصول این روزهای سوپرمارکتها خورش قیمه و قورمهسبزیهای "بدون گوشت"! بشود؛ چون اگر بخواهند در خانه خودشان این غذا را درست کنند، هزینه خیلی بیشتری باید بپردازند.
تولید و حمایت دولتها از تولید از مهمترین پایههای اقتصاد سالم است. اما هموطن کشاورز ما با چه زحمتی گوجهفرنگی را میکارد و بارمیآورد و وقتی میخواهد محصولش را بردارد فقط ۷۰۰تومان از او میخرند. این در حالیست که همین گوجهٔ او توسط رژیم در بازار به کیلویی ۱۷هزار تومان بهفروش میرود.
گرانی، بیکاری و فقر باعث صحنههای تأسفباری در جامعه میشود. بهنحوی که این روزها فراوان دیده میشود که منابع زباله به منبع تأمین درآمد و حتی غذای مردم تبدیل شده است. جمع کردن ضایعات و بهفروش رساندن آنها یک شغل شده است و خانوادههای محروم مجبور میشوند در نبود کار به جمعکردن زباله رو بیاورند.
به این ترتیب اکنون که نبض جامعه و نبض آخوندها دستمان آمد باید گفت همهٔ اینها از ضرورت تغییر خبر میدهند و همینطور از ضرورت همبستگی همهٔ مردم با هم، تا بتوان با یک عزم ملی و با دستان مقاومت و مردم همهٔ این مشکلات را همراه با دفع شر دیکتاتوری از سر راه برداشت.