روز جمعه ۶اردیبهشت نمایندگان خامنهای در سیرکهای جمعه نظام، به کلان ضربهیی که این هفته بر سر نظام فرود آمد و تعادلشان را برهمزد پرداختند. آنها خطاب به بسیجیهایی که با دهانهای باز مانده از ترس و چشمان گرد شده از بلاتکلیفی نظام، به آنها زل زده بودند، گفتند: باور کنید الآن که آمریکا معافیت تحریم نفتی نظام را تمدید نکرد، شما نگران نباشید، باور کنید فروش نفت نظام به صفر نخواهد رسید!
البته این موجودات عمامه بهسر که خود نیز در وحشت از شرایط کنونی نظام، درست نمیدانستند از کجا «نظام هر مقدار که لازم باشد نفت صادر میکند!» (آل هاشم-امام جمعه تبریز) تلاش کردند استدلالات اکونومیک (اقتصادی) ارائه کنند!
اما استدلال آنها چه بود؟
علمالهدی که گویا بازار نفت جهانی را با حوزههای علمیه آخوندهای حکومتی اشتباه گرفته بود، لرزان و ترسان بهمیدان آمد و گفت: «بازار جهانی تحمل حذف نفت ایران را ندارد!»
حسینی همدانی، امام جمعه کرج نیز که گویا گمان کرده بود بر صندلی ریاست سازمان انرژی جهانی تکیه زده، با یک آمارسازی خندهدار ادعا کرد: «اگر صادرات نفت ایران صفر شود دنیا روزی دو میلیون بشکه نفت کم میآورد!»
آنگاه برای «اقتصاد آمریکا» هم دل سوزاند که: «در چنین شرایطی قیمت نفت برای آمریکا بالا میرود و اقتصاد این کشور را با مشکل مواجه میکند!»
واقعیت چیست؟
روز ۲اردیبهشت که وزیر خارجه آمریکا رسماً پایان معافیتهای تحریم نفتی رژیم را اعلام کرد، تأکید نمود که هدف این است که فروش نفت رژیم ایران به صفر برسد.
بیدرنگ مقامات آمریکایی تأکید کردند آمریکا، عربستان و امارات کمبود نفت را جبران کرده و این موضوع برآوردی کارشناسانه شده است. آنها اطمینان دادند که بازار نفت جهانی دچار هیچ تلاطمی نخواهد شد. حتی کارشناسان مطرح کردند که هماکنون میزان عرضه نفت بیش از میزان مصرف جهانی است و قطع نفت رژیم ایران، نمیتواند تاثیری منفی بر بازار نفت جهانی بگذارد.
زمانی هم که زنگنه وزیر نفت آخوندها برای سرخ کردن صورت نظام با سیلی فریبکاری، گفت «رویای صفر کردن صادرات نفت ایران محقق نمیشود»، خود مهرههای حکومتی پاسخش را دادند که: «فرمانبرداری تقریباً همه کشورها از آمریکا موجب میشود از ترس لطمه به منافع خود، از نظام هیچ نفتی نخرند!» (فریدون مجلسی-دیپلمات پیشین نظام-۳اردیبهشت)
از طرفی هنوز جوهر حرف زنگنه خشک نشده بود که وزیر نفت عراق با یک توسری محکم به او و سیلی محکمی بر بناگوش نظام اعلام کرد، کشورش میتواند در صورت کمبود نفت در بازار جهانی، با افزایش سطح تولید خود، آنرا جبران کند.
پیش از این نیز خامنهای ضمن اعتراف به وابسته بودن اقتصاد ورشکسته نظام به نفت، اذعان کرده بود که در رابطه با فروش نفت، رژیم در سیاست بازار جهانی اختیاری ندارد و محکوم است. خامنهای گفته بود: «سیاست نفت و بالا پایین شدن نفت، دست دیگران است؛ نفت مال ما است امّا اختیارش دست دیگران است!» (۱۹دی۹۵)
بنابراین بسیار روشن است جیغ و دادهایی که روز جمعه ۶اردیبهشت امامجمعههای خامنهای راه انداختند که: فروش نفت نظام به صفر نخواهد رسید، تا کجا بیپایه و اساس است.
حال سؤال این است که چرا رژیم در این شرایط به این نوع دروغدرمانی و فریبکاری رو آورده است؟
اول اینکه؛ عدم تمدید معافیت تحریم نفتی، یک ضربه بسیار سنگین و کاری به رژیم است. چرا که اقتصاد رژیم نفتمحور بوده و بهقول خامنهای «یکی از بزرگترین بلیات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلکه بلیات عمومی نظام، وابستگی ما به درآمد نفت است» (۲۶مرداد۹۰)
بنابراین، بسیار روشن است اکنون که شیر فروش نفت رژیم بهطور کامل بسته شده، اقتصاد نظام که تا همین الان بر لبه پرتگاه تلوتلو میخورد، با شتاب بیشتر به سقوط نزدیکتر خواهد شد.
دوم اینکه اساس درآمد نظام آخوندی از نفت نه برای هزینههای مردم ایران، بلکه یا خرج تروریسم و مزدوران منطقهایاش میشود، یا خرج دستگاه سرکوب (بهطور مشخص سپاه و بسیج) و یا در جیب گشاد آخوندها میرود؛ تا جاییکه روز جمعه ۶اردیبهشت سفارت آمریکا در بغداد، دارایی خامنهای را ۲۰۰میلیارد دلار برآورد کرد.
از اینرو قطع فروش نفت رژیم، به نخستینجایی که ضربه کیفی وارد میسازد، اهرمهای نگه دارند نظام است. یعنی ابزارهای سرکوب داخلی و صدور بحران به خارج. در یککلام دیگر پولی نمیماند که خرج سپاه تروریستی پاسداران و بسیج و سایر ارگانهای حکومتی و حقوق ماهانه مزدوران عراق و سوریه و یمن و زینبیون و فاطمیون و... شود.
بنابراین خروجی این وضعیت، تلاشی، ریزش و وارفتگی دستگاههای نگه دارنده نظام آخوندی است. بیجهت نیست که امروز امامی کاشانی رو به بسیجیها از خطر «رخوت و بیحالی و تنپروری و عیاشی» حرف زد و به آنها هشدار داد که حواستان باشد، اگر اینطور به وارفتگی ادامه دهید، دشمنی هست که «ریشه ما را میکند!» (امامی کاشانی-۶اردیبهشت۹۸)
واقعیت این است که رژیم آخوندی پس از کلانضربه سیاسی لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران، یک کلانضربه اقتصادی دریافت کرد و آن هم تحریم کامل نفتی با پایان معافیت کشورهای مجاز به خرید نفت رژیم بود.
ضربهای که به سرعت اقتصاد بحرانی رژیم را بحرانیتر میکند و توان پشتیبانی مالی نظام ولایت از سرکوب و صدور تروریسم را میخشکاند.
یکی از پیامدهای جدی این وضعیت، وارفتگی، سرخوردگی و شدت یافتن ریزش بدنه نظام است. بیدلیل نیست که علمالهدی در نمایش جمعه مشهد با نگرانی به بسیجیها هشدار داد: «چرا از یک عطسه آمریکا حالت شوک به شما دست میدهد؟... چرا لرزه بر اندامتان میافتد؟... چرا فکر میکنید همه چیز تمام شد؟!» (۶اردیبهشت۹۸)
به همین علت خامنهای نمایندگانش را در سیرکهای جمعه شهرهای مختلف بسیج کرد، تا بر اساس سیاست «دروغدرمانی» ادعا کنند آمریکا بلوف میزنه، خبری نیست و «فروش نفت نظام به صفر نخواهد رسید!» اما وزیر نفت که بعد از پایان معافیت فروش نفت و بستن راههای قاچاق نفت کاملا تعادلش را از دست داده است آب پاکی روی دست خامنهای ریخت و به صراحت گفت: «تحریمهای نفتی آمریکا بلوف سیاسی نیست بلکه دشمنیهای بسیار خشن علیه ملت ایران است» (سایت حکومتی خبرآنلاین ـ ۶اردیبهشت)