ولیفقیه ارتجاع امروز اول فروردین۹۷به صحنه آمد و در پیام نوروزی خود تصویر روشنی از هذیانگویی یک دیکتاتور در دوران پایانی خود را به نمایش گذاشت. ولیفقیه ارتجاع در یک کلام گفت در سال 97 تا آنجا که به نظامش بر میگردد آش همان آش است و کاسه همان کاسه. در حالی که کاسه، یعنی نظامش در اثر قیام مردم ایران ترک برداشته و در یک انزوای فزاینده بینالمللی حلقه تحریمها بر گردنش تنگتر شده است، سال 97 را با زدن به نعل و میخ آغاز کرد و گفت: «سال 96 مجموعهیی بود از فراز و نشیبها و شیرینیها و تلخیها». این یعنی اعتراف در عین سرخ کردن صورت نظام با دجالیت درمانی. «شیرینی» مورد نظر ولیفقیه ارتجاع چیزی نبود جز همان آمار درمانیهای آخوند روحانی که هر روز مضحکه روزنامههای خامنهای است. حالا ولیفقیه درمانده ناگزیر به همان آمار درمانی متوسل شده تا صورت نظام را سرخ نشان دهد.
خامنهای در این پیام، به ناگزیر برای کوچک جلوه دادن، قیام مردم ایران، از آن بهعنوان یکی از تلخیهای سال یاد کرد و گفت: «تلخیهایی هم در سال 96 داشتیم؛ حوادث زلزله، سیل، هواپیما، کشتی... البتّه در ماههای آخر سال، طبق برنامهریزی دشمنانِ اغتشاشهایی هم در کشور صورت گرفت و البتّه حادثهیی بود، پیش آمد».
خامنهای به این ترتیب، از موضع پایین و فلاکت بار، به دریافت ضربه کاری و سنگین قیام از ملت ایران با شعارهای سراسری مرگ بر خامنهای اعتراف کرد. و مثل ترسوهایی که در تاریکی برای حفظ روحیه آواز میخوانند مدعی شد قیام دیماه «حادثهیی بود، پیش آمد». حال آن که هم او هم تمام کارشناسان حکومتی از هر دو باند حاکم به درستی میدانند این قیام را سر بازایستادن نیست. چرا که سر آن در درون نظام نیست تا بتوان خاموشش کرد. میداند «کسانی از مدتها قبل برنامهریزی کردهاند». و از همه مهمتر همه با هم میدانند وقتی حکومتی به جایی برسد که نتواند خطش را پیش ببرد و مردم هم به او نه بگویند و برابرش بایستند این یعنی شرایط انقلابی. و این شرایط هر حاکمیتی را ولو از نوع ولایت فقیه تعیین تکلیف خواهد کرد.
خامنهای در یک فقره حرفهای دجالگرانه دیگر ضمن تلاش برای پوشاندن نگرانیش در سال 97، با دست پیش گرفتن برای پس نیفتادن، گفت: «بنده در شعارهای سالها معمولاً مخاطب را مسئولان قرار میدادم؛ امسال مخاطب، همه آحاد ملّت و از جمله مسئولان خواهند بود». یعنی در اول سال حرف آخرش را به زبان آورد و خود مردم را علت فقر و بیکاری و همه بلاهای ناشی از حاکمیت سیاه آخوندی در سال97 دانست و گفت: « همه باید تلاش کنند، همه باید کار کنند». باز هم همان اسم گذاری شکست خورده، این بار به نام مردم محروم و تحت ستم ایران. خامنهای در انتها در حالی که تلاش میکرد هراس خود را از خیز مردم ایران برای انجام وظیفة ملیشان در سال 97 بپوشاند در ادامه همین فرافکنی رسوا گفت «امیدوارم هم مسئولان، هم مردم بتوانند وظایف خودشان را به بهترین وجهی انجام بدهند». خامنهای حمایت از تولید ایرانی را وظیفه همه دانست. این یکی از آن تناقض گوییهای منحصر به دیکتاتوری ولایت فقیه است. در حالی که نظام و بهخصوص بیت و سپاه و اطلاعات خودش نقش اول را در انهدام تولید دارند و تمام مبادی رسمی قاچاق در انحصار آنها است و فرودگاههای اختصاصی و اسکلههای غیرمجاز آنها در دعواهای باندی لو رفته، باز دم از حمایت از تولید و خرید کالای ایرانی میزند. در حالی که نظامش در یک شاهکار واردات را به وارد کردن کود انسانی از ترکیه ارتقاء داد.
خامنهای همچنین برای حفظ آبرو چند دروغ لو رفته سال را بهعنوان نشانههای «عظمت و اقتدار» معرفی کرد. از جمله این نشانهها یکی آمار دروغی بود تحت عنوان «حضور بیش از 40میلیون جمعیت در انتخابات». همان نمایشی که به سنگینترین شکست برایش در مهندسی انتخابات و در آوردن آخوند رئیسی از صندوق تبدیل شد و در واقع مجبور به تندادن به زهر شقه از ترس مردم شد. خامنهای از ضرب پیسی سه نمایش شکست خورده را تحت عنوان «راهپیمایی روز قدس»، «راهپیمایی نهم دی» و «راهپیماییِ تماشایی بیستودوّم بهمنِ» از دستاوردهای نظام خواند. او همچنین یک دستاورد دیگر نظامش را «یک نقطهٴ مهم دیگر» نامید و گفت: «جمهوری اسلامیتوانست تهدیدهای منطقهیی را تبدیل کند به فرصت» و در توضیح افزود: «کسانی که آگاه از مسائل بینالمللی هستند، این معنا را بدرستی درک میکنند». منظورش جنایت در سوریه و عراق و کشتار مردم بهویژه کودکان این کشورهاست که حالا در آستانهٴ فرارسیدن پایان ضربالاجل 120روزه، به گفته همه آگاهان به مسائل بینالمللی از عوامل اصلی گرفتاری نظام ولایت در بنبست منطقه است.
در مجموع حرف خامنهای و تمامیت نظامش به مردم ایران این بود که فقر و بیکاری شتابنده ادامه دارد و سرکوب و دخالت در منطقه بهمثابه عامل بقای نظام تعطیلبردار نیست. خامنهای همه اینها را گفت اما نگفت چه راهحلی برای بحران اصلی نظامش که خودشان به آن ابر چالش میگویند دارد. بدون شک پاسخ به این بحرانها کار خود مردم ایران و مقاومتشان است که بعد از جاروی نظام باید به آن بپردازند.