سیاستهای کرونای ولایت در مورد مقابله با بحران کرونا حاکی از استقبال آن از درگیر شدن مردم با این بحران و با پیک چهارم آن است.
سیاستهایی که به بهای جان، سلامت و زندگی مردم ایران تمام میشود، و این در شرایطی است که در جهان با سرعت در حال واکسیناسیون است، اما سیاست رسمی حکومتی در ایران برای بهاصطلاح مقابله با کرونا ایمنی گلهای و نه واکسیناسیون مردم است.
این سؤال مطرح میشود در حالی که جهان با تولید واکسن به سمت نجات مردم میرود چرا در ایران آخوندها اوضاع خطرناک و بحرانی است؟
جواب به این سؤال را از میان نوشتهها و اظهارنظر مهرهها و رسانههای حکومتی دنبال میکنیم.
تلویزیون رژیم شبکه۲ رژیم ۹ اسفند۹۹ گفت: «بعضیها میگویند چطور کشورهای دیگری داریم که واکسیناسیون مردمشان را اینقدر جلو بردند ولی در کشور ما قطرهچکانی واکسن به مردم داده میشود، این تفاوت به چه علتی است؟» (تلویزیون شبکه دو ۹ اسفند۹۹).
اما آخوند حسن روحانی شیاد در مورد مقایسه وضعیت مقابله با کرونا در حاکمیت آخوندی با سایر کشورهای جهان به گزافهگویی و دروغگویی روی آورد و گفت: «اگر مقایسه کنید کشورمان را با کشورهای دیگر در مبارزه با کوید۱۹ نمره خوب و قابل قبولی داشته باشیم» (سایت روحانی ۲۷اسفند۹۹).
سیاست ضدمردمی دیگر عدم اعمال فاصلهگذاری اجتماعی و تجویز سفرهای نوروزی است، در حالی که کارشناسان بهشدت مخالف سفرهای نوروزی هستند.
مردم شهرها و مناطق مسافر پذیر نیز در این روزها در تب بحران کرونا میسوزند، و نهادها و مقامات ذیربط محلی در زمینه مبارزه با کرونا نیز بهشدت مخالف ورود مسافران در ایام نوروز به این مناطق هستند
تلویزیون رژیم در این رابطه گفت: «رئیس دانشگاه علوم پزشکی مشهد با هشدار درباره چرخش ویروس انگلیسی در این شهر گفت با ورود مسافران شیوع ویروس بیشتر خواهد بود».
روزنامه حکومتی فرهیختگان ۲۳اسفند همین واقعیت را اینطور نوشته است: «دعوت مردم به مسافرت رفتن و عدم ایجاد محدودیت برای سفرهای نوروزی نشان میدهد که ما دوست داریم به استقبال پیک چهارم برویم و این یعنی سیاست مقابلهای با کرونا بر اساس ایمنی جمعی با عفونت طبیعی».
تلویزیون رژیم ۱۴ اسفند۹۹ بهنقل از روحانی گفت: «رئیسجمهور گفت با رعایت دقیق و جدی شیوه نامهها و پیش گرفتن زندگی سازگار با کرونا میتوان تعطیلات نوروز را برگزار کرد».
روزنامه فرهیختگان با کنایه به ادعای مضحک روحانی نوشت: «هر جای دنیا را بگردی نظیر تصمیمگیری و سیاستگذاری مسئولان ایرانی در بحران کرونا یافت نمیشود جالب اینجا است که ادعای انتقال تجربیات به سایر کشورها را هم داریم» (همان منبع).
خبرگزاری تسنیم ۲۶اسفند ۹۹ نوشت: «چند روزی تا دومین نوروز کرونایی نمانده در این روزها خیلیها نگران خیز موج چهارم کرونا در سفرهای نوروزی هستند؛ سفرهایی با ویزای مرگ و طعم تلخ بحران».
در حالی مقامات دولت روحانی سفرهای نوروزی را تجویز میکنند که پیک چهارم کرونا در راه است.
وزارت بهداشت دولت روحانی نیز بسیاری از بیماران را شناسایی نمیکند و آمار مبتلایان به کرونا و مرگ ومیر ناشی از آن بسیار زیادتر از آمارهای رسمی است.
روزنامه آرمان ۲۸اسفند۹۹بهنقل از رئیس کمیته اپیدمیولوژی ستاد کرونا نوشت: «با توجه به محدودیت انجام تستهای کرونا و خطای منفی کاذب آنها، برآورد این است که به ازای هر یک فرد مثبت کرونا که شناسایی میشود سه برابر آن یعنی سه نفر دیگر بیمار و ناقل ویروس است که شناسایی نمیشود و در جامعه رها است. در واقع تعداد واقعی مبتلایان روزانه چهار برابر افراد شناسایی شده است. افرادی که شناسایی نمیشوند، همانهایی هستند که موجب گسترش بیماری میشوند».
واقعیت این است که تنها راهحل جدی مقابله با کرونا فاصلهگذاری اجتماعی و قرنطینه کردن مناطق آلوده و واکسیناسیون عمومی مردم است.
اما از روزی که این بیماری در کشور شیوع یافت رژیم از قرنطینه کردن مناطق آلوده سرباز زد، و محدودیتهای نیمبندی هم که ناگزیر شد اعلام کند مطلقاً در کاهش آلودگی مردم به ویروس و کنترل بیماری مؤثر واقع نشد.
در زمینه واکسن هم همانطور که تلویزیون حکومتی اعلام کرد سیاست قطره چکانی را پیش میبرد، این در شرایطی است که گونههای جهشیافته ویروس در کشور گسترش پیدا کرده و خطر بیشتری در کمین مردم است.
روزنامه آرمان ۲۸اسفند ۹۹ در مقاله دیگری نوشت «گونههای سهگانه و حتی چهارگانه این ویروس در کشور ما شیوع پیدا کرده و گونه انگلیسی، آفریقایی و حتی گونه آمریکایی امروز شایع شده، ولی گونه قالب کرونای انگلیسی است... ما مشکل تأمین واکسن در جهان داریم و حتی نتوانستهایم یک میلیون دوز واکسن تهیه کنیم... . انتشار مواردی از جمله عدم انتقال ویروس از روی سطوح، بیاثر بودن ماسکها و... حتی تناقضهایی گفتاری در میان برخی از اعضای ستاد کرونا، مسائل مهمی هستند که باید مورد توجه قرار گیرد».
سیاست انداختن مردم به دام کرونا و قتل عمد مردم به وسیله این بیماری توسط حاکمیت آخوندی، آنچنان محرز است که عناصری از حاکمیت نیز به آن اعتراف میکنند.
فائزه هاشمی دختر هاشمی رفسنجانی به این موضوع اذعان کرد و گفت: «من معتقدم هر که بمیرد قتل عمد است و فقط مسئولیتش با دولت نیست، مجموعه حاکمیت کشورمان است» (سایت فراز ۲۴اسفند۹۹).
واقعیت این است که تأخیر در واکسیناسیون به سلامت و روان مردم آسیب وارد کرده و میکند، اما رژیم بدون در نظر گرفتن سلامت و مصلحت آنان، مصلحت خود در جهت آلوده شدن هر چه بیشتر مردم به بیماری و جلوگیری از خیزش و قیام آنان را در نظر گرفته و میگیرد.
اما نتیجه عملکرد حاکمیت در مورد این بیماری بیش از پیش باعث نفرت و خشم مردم شده است، خشم و نفرتی که مقالهنویس روزنامه دنیای اقتصاد ۲۶اسفند۹۹ از آن بهعنوان «ویروس بیاعتمادی» نام برده و اینکه «بیاعتمادی در رابطه دولت و ملت به حوزه دیگری تسری یافته است».
بیاعتمادی همان عبارت مستعار خشم و نفرت انفجاری اقشار مختلف مردمی است که کف خیابانها را برای گرفتن حقشان از حلقوم آخوندهای فاسد انتخاب کردهاند و روزی نیست که صدای اعتراضشان در شهرهای میهن بلند نباشد.
این واقعیت طغیانی جامعهییست که این روزها یک خط در میان رسانهها و مهرههای نظام نسبت به خیزش آن هشدار ندهند.