چهارشنبهسوری، مانند «نوروز» و «مهرگان» و دیگر سنتهای پویا و مترقی ایرانزمین دیرگاهی است که به اسارت اشغالگران درآمده است. برای بازستاندن آنها و بازآوردن بهاران پایدار باید بهعنوان نخستین کار اشغالگران را از این مرز و بوم بیرون کرد. تاریخچهٔ نبرد نفسگیر با این اهریمنان زندگیسوز نشان میدهد که آنها زبانی جز آتش را نمیفهمند.
هر ساله، پیش از فراز آمدن چهارشنبهٔ آخر سال، سازمان مجاهدین خلق ایران برای بزرگداشت این سنت ملی فراخوان میدهد. از این رو چهارشنبهسوری تلاقیگاه و نقطهٔ تقابل دو نیروی اهریمنی و اهورایی بر بستر سنتهای ملی ایرانی است. اهریمن عمامهدار میخواهد، ایران و ایرانی، تاریخ و سنت و باور داشتهای خود را به فراموشی بسپارد. بهتجربه دریافته است که برای بقای حکومت خود باید روحیهٔ جنگاوری، زندگیدوستی، عشق به همنوع، شادمانی و خرمی را از میان بردارد و به جای آن یأس و دلمردگی، ماتمپرستی و ارتجاع و بنیادگرایی را حاکم سازد. بههمین دلیل باید چهارشنبهسوری را یک کارزار ملی برای بازستاندن ایران از چنگ اشغالگران دانست و در حقیقیترین معنا، آن گرامی داشت و بههمین مناسبت در کوچهها، خیابانها و میادین شهرها آتش برافروخت.
چهارشنبهسوری امسال از چند جهت حائز اهمیت است:
۱ـ از چهارشنبهسوری پیشین تاکنون، قیامی در ابعاد سراسری رخ داده است که دیگر سربازایستادن ندارد. ایران با تمام فرزندانش در یک همبستگی رنگینکمانی به ریشهکن کردن ریش و ریشهٔ استبداد دینی برخاسته است. نه مسمومسازی سریالی دانشآموزان و نه گرسنگیدادن به مردم با گرانی و تورم افسارگسیخته نتوانسته است عزم مردم را برای سرنگونی سست نماید. براندازی این رژیم اکنون یک خواسته عمومی و قابل دسترس است.
۲ـ تمسک استبداد فرتوت دینی به «ویروس سلطنت» برای خاموش و منحرفکردن قیام و تصاحب دستآوردهای آن در منظر مردم ایران افشا و طرد شده است. شاخص آن فراگیر شدن شعار «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر» در کنار شعار «مرگ بر خامنهای» است. در خارج از کشور نیز مقاومت ایران با کارزارهای متعدد افشاگرانه جایی برای عرضاندام این جریان میوهچین و فرصتطلب باقی نگذاشته است. تعمیق مرزبندیهای سیاسی سبب شده است که جبهه خلق و ضدخلق از هم جدا شود. این طلیعهٔ میمون به رادیکالیسم مورد نظر قیام یاری خواهد رساند.
۳ـ جوانان قیامی اکنون بیشازپیش به روشها و کاربردهای کانونهای شورشی روی آوردهاند؛ آنها راهبردی را مدنظر دارند که مقاومت ایران طی ۴دهه صحتوسقم آن را آزموده است. شعارنویسی بر روی دیوارها و کوکتلزدن به نمادهای اختناق مورد استقبال گسترده قرار گرفته است. اکنون شاهد گسترش فعالیت کانونهای شورشی در کیفیتی نوین هستیم.
با توجه به آنچه گفته شد، چهارشنبهسوری امسال بیش از سالهای پیشین برای فاشیسم دینی خطرناکتر است.
مشابه این معنا را آخوند آلهاشم، امام جمعهٔ تبریز بیان کرده است:
«خواهش میکنم مواظب بچهها باشید! امسال خطر بیشتر هم هست ممکن است دشمنان بیایند از برنامه چهارشنبهسوری سوءاستفاده کنند» (تلویزیون شبکه سهند تبریز. ۱۹اسفند ۱۳۰۱)
از این جالبتر، حسن دهشیری امام جمعه اردستان است. او خواهان انتقال مراسم چهارشنبهسوری به خارج شهر شده است!
«چهارشنبه پیش رو بهعنوان چهارشنبهسوری است و هر ساله به خانوادهها و جوانان در خصوص حوادث مربوطه تذکر داده میشود و میتوان با تدابیر و نظارت مسئولان امر این برنامه شادی مردم در چهارشنبهسوری در مکانی خارج از شهر اجرایی شود». ! (خبرگزاری فارس. ۱۹اسفند)
بیسبب نیست که پاسدار رادان، سرکردهٔ نیروی انتظامی نیز امسال را «یک سال خاص»! برای «یگان ویژه» میداند و با دادن آمادهباش به فرماندهان انتظامی استانها، مرزبانی و قرارگاههای این نیروی سرکوبگر، برخورد با این وضعیت را «آزمون نیروی انتظامی» میداند. او در رابطه با چهارشنبهسوری میگوید:
«سفارش ما این است که چهارشنبه آخر سال بزرگترها بیایند کنار مردم قرار بگیرند و موضوع هم موضوع محله محور و کوچه محور است به واسطه ترددهایی که هست در خیابان هیچ معبری و هیچ میدانی نبایستی محلی برای اجرای چهارشنبه آخر سال باشد» (تلویزیون شبکهٔ خبر. ۲۰اسفند ۱۴۰۱).
چرا؟
زیرا طی سالیان، جشن ملی چهارشنبهسوری به یک کارزار ملی تبدیل شده است. این کارزار در شرایط استمرار قیام سراسری و وضعیت ملتهب جامعه میتواند باعث فوران خشم فرو خفتهٔ مردم شود.
زیرا «خیابانها و میادین»، محلهای شناختهٔ شدهٔ تجمع اعتراضی و شکلگیری قیام است.
از این میهراسند که بتههای فروزان آتش در معابر، کوچهها، میدانگاهها و خیابانها، کانون جذب و محل تجمع جوانان شورشی شود و آنان حین پریدن از روی آتش، شعارهای اختناقشکن بدهند.
از این میهراسند سوزاندن جرثومههای خمینی و خامنهای در آتش چهارشنبهسوری، همهگیر شود و دیگر نتوان این آتش را مهار کرد.
مشکل آنها پیش و بیش از آنکه خود چهارشنبهسوری باشد، جوانانی هستند که میتوانند در سرفصلهایی مانند چهارشنبهسوری، آتشزنهٔ قیام و سرنگونی باشند.
بنابراین با آگاهی نسبت به این نقطهٔ ضعف اشغالگران ایران، برخیزیم و بتههای آتش را با این نیت برافروزیم که خاموشی نپذیرند و دامنهٔ آنها در دامن ریاورزان و لبادههای بلند آنها درگیرد و ریشه و ریشهٔ آنان را به آتش بکشد.
از روی بتههای آتش دست در دست بپریم تا از آن گرما، صمیمیت، نشاط، سرزندگی، همبستگی و اعتماد و امید برگیریم و در جامعه تزریق نماییم. اگر صاحبان نعلین و عمامه، جامعهٔ ما را خاموش، دلمرده، سوگوار، در خود و زانوی غم در بغل میخواهند بر ماست که این خواست تحمیلی را در هم ریزیم.
بزرگترین قدرشناسی از سنتهای ملی و میهنی، ساختن سلاحی مهیب از آنها، برای جنگ با اشغالگران این آب و خاک است. انقلاب دموکراتیک مردم ایران در سالی پر از شکوفایی، برکت، پیشروی، سبزینگی و آزادی اینچنین محقق میشود.