تسخیر و انهدام سامانههای سازمان موسوم به «فرهنگ و ارتباطات اسلامی»، از ارگانهای صدور بنیادگرایی و تروریسم به کشورهای جهان، یکی از سلسله عملیاتی است که کانونهای شورشی به انجام آن مبادرت ورزیدهاند. طی این عملیات، سایت و ۱۵سامانه این تشکل ارتجاعی تسخیر و صفحات اول آنها با عکسهای رهبری مقاومت و شعارهای مرگ بر خامنهای رئیسی درود بر رجوی جایگزین شده است.
تسخیر و انهدام ۳۵بانک اطلاعاتی، ۲اتوماسیون اصلی، ۴۴سرور و ۵۸۰کامپیوتر، سرور کنترل مرکزی آنتیویروس و نیز تسخیر روترهای سیسکو و سرورهای افتیپی بخشی دیگر از دستآوردهای این عملیات است. طبق گزارش منتشر شده در کانال «قیام تا سرنگونی» یک و نیم میلیون نامه الکترونیک سری و ۴۰هزار پیام سری در اتوماسیون و بیش از ۲۳۰هزار سند در این عملیات بهدست آمده است. بخشی از این اسناد محرمانه است.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
برای پی بردن به اهمیت این عملیات خاطرنشان میشود که سازمان موسوم به فرهنگ و ارتباطات اسلامی اگر چه بخشی از وزارت ارشاد حاکمیت محسوب میشود ولی بهعلت اهمیت مأموریتش در عمل وابسته به دفتر خامنهای است. اساسنامهٔ این سازمان از تصویب خامنهای گذشته و تمامی اعضای شورایعالی و نیز رئیس آن منصوبشدهٔ او هستند. تا سال۱۳۷۲ نزدیک به ۱۲سازمان و نهاد رژیم فعالیتهای مربوط به صدور ارتجاع و بنیادگرایی به خارج کشور را بهعهده داشتند. در اواخر سال ۱۳۷۴ این فعالیتها در این سازمان متمرکز شد. این نهاد سرسپردهٔ ولیفقیه، یک شورای عالی سیاستگذاری دارد که مرکب از ۱۱عضو است. این اعضا با حکم خامنهای منصوب میشوند. آنها هر ۲هفته یکبار جلساتی در دفتر خامنهای برگزاری و اقدام به سیاستگذاری میکنند.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در هر سفارتخانه یک نمایندهٔ فرهنگی دارد. اقداماتی مانند تبلیغ برای نظام ولایت فقیه، صدور ارتجاع و بسط و گسترش نظریهٔ ولایت فقیه در کشورهای دنیا، اجرای طرحهای شیطانسازانه در رابطه با مقاومت ایران، ادارهٔ اپوزیسیونهای دستساز، لابیگری و بزک کردن چهرهٔ کریه رژیم در بین ایرانیان خارج از کشور، عضوگیری برای هستههای افراطیگری و ترور در قالب کار فرهنگی از وظایف این سازمان است. بهعبارت دیگر تبلیغ و کار بهاصطلاح فرهنگی آن در خدمت نیروی قدس سپاه پاسداران است.
یک راندمان قابل توجه
تسخیر و انهدام سامانههای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، پنجمین عملیات کانونهای شورشی در زمینهٔ تسخیر و انهدام سامانههای اطلاعاتی استبداد دینی از ۷بهمن ۱۴۰۰ تا ۱۲تیر ۱۴۰۱ میباشد. یعنی بهطور میانگین هر ماه یک عملیات. با این ملاحظه که نظام ولایت فقیه هنوز قادر نشده است آثار کمرشکن برخی از ضربههای وارده را جبران کرده و دستگاههای اداری خود را به روال معمول برگرداند.
زهرا شمس احسان، رئیس کمیته اجتماعی شورای شهر تهران، اعتراف کرد با گذشت یک ماه از عملیات تسخیر و انهدام سامانههای شهرداری، «سامانههایی نظیر تحلیل اطلاعات، کمیسیونهای شهری از جمله کمیسیون ماده ۵ و پرتال معاونتها همچنان در دسترس نیست»(انتخاب ۱۲تیر ۱۴۰۱).
«تهدید جدی»!
سلسله عملیات تسخیر و انهدام سامانههای استبداد دینی، زنگ خطر را برای سردمداران آن بهصدا درآورده است. در تاریخ ۵تیر ۱۴۰۱ آخوند ذوالنور در مجلس ارتجاع با نگرانی گفت:
«امروز ما با تهدیدات نوظهور روبهرو هستیم، تهدیدات سایبری و الکترونیکی، ما انواع تهدیدات را داریم. مگر میتوانیم ما دفاع که مهمترین ضرورت زندگی امروز ما است در مقابل تهدیدات و جنگهای مرکب این را نادیده بگیریم و بگوییم امروز ضرورتی ندارد؟... مراکز حیاتی ما مراکز حساس و مهم ما در معرض تهدید جدی قرار دارند»(آخوند ذوالنور ۵تیر ۱۴۰۱).
منظور از این «تهدید جدی» چیست؟
برای پیبردن به جدیت این تهدید در ارتباط با آن چیزی که رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی ارتجاع آن را «مراکز حیاتی، حساس و مهم» میخواند توجه به ۲نکته ضروری است.
۱ـ تعدد و استمرار عملیات کانونهای شورشی بر روی «مراکز حیاتی، حساس و مهم» نظام ولایت فقیه، بیانگر آن است که دستگاههای اطلاعاتی رژیم قادر به مهار و مقابله با آن نیستند. آنها میتوانستند در نخستین عملیات بگویند که غافلگیر شدهاند اما ادامه و گسترش این عملیات و گسترش کمی و کیفی آن، ضعف و پوسیدگی ماهوی ساختارهای نظام ولایت فقیه و از دست رفتن اهرمهای کنترلی آن را برملا میکند.
۲ـ استمرار این سلسله عملیات، رشد و گسترش کانونهای شورشی و افزایش قدرت و دامنهٔ عمل آنها در جامعهٔ شورشی ایران را بارز میکند. انجام چنین عملیاتی در این سطح از پیچیدگی کار آسانی نیست. کانونهای شورشی بدون برخورداری از حمایتهای مردمی و داشتن ریشههای عمیق در متن جامعه نمیتوانند به آن مبادرت کنند.
***
برآیند این دو عامل به ما میگوید که فرصت برای استبداد دینی به پایان رسیده است. مردم در پرتو فعالیتهای اختناقشکن کانونهای شورشی، بیشازپیش به ضربهپذیری، شکنندگی و پوسیدگی ساختارهای استبداد دینی و نیز بیانگیزگی و روحیهباختگی مزدبگیران آن پیبردهاند. اکنون زمان برشوریدن و خیزش نهایی برای جاروکردن استبداد دینی از جغرافیای ایران فرارسیده است.