در میان تمام بحرانهای مرگباری که امروز سراسر میهن پهناور اما اسیر ایران را بیوقفه زیر هجوم و ضرب قرار داده است بیتردید باید از بحران رو به رشد محیطزیست، بهعنوان یکی از فجایع حاکمیت چپاولگر آخوندها نام برد. ابعاد عظیم این ویرانی تمامعیار تا بدانجاست که متولیان حکومت با وقاحت تمام اعتراف میکنند که: «طی این سالها اگر هر دشمنی در این سرزمین حاکم میشد این رفتار را با منابع طبیعی و محیطزیست انجام نمیداد».
پس از پروژههای غارتگرانه آب توسط سپاه ضدمردمی پاسداران تحت عنوان سدسازی که منجر به نابودی بخش اعظمی از منابع آبهای زیر زمینی و خشک شدن زنجیرهیی دریاچهها، تالابها، رودخانههای کشور شده است اکنون رسانههای حکومتی بهنقل از کارشناسان حکومتی محیطزیست، پرده دیگری از غارت و فساد روزافزون حکومت را کنار زده و اعتراف میکنند که روند فرسایش خاک میتواند در آینده تبدیل به بزرگترین بحران محیطزیست ایران تبدیل شود.
ابعاد عظیم و غیرقابل باور این تبهکاری تا بدانجاست که سایت حکومتی اقتصاد آنلاین 20آبانماه 96 درباره آن مینویسد: «در حال حاضر وضع فرسایش خاک در ایران بهطور متوسط دو میلیارد تن در سال است که سه برابر متوسط آسیا و بالاترین نرخ در کره زمین محسوب میشود. در این میان مقامات ارشد محیطزیستی در ایران معتقدند که هزینه فرسایش خاک در ایران از درآمد نفتی این کشور پیشی میگیرد. یک حساب کتاب سرانگشتی نشان میدهد که با قیمت تخمینی ۲۸دلار برای هر تن، هزینههای فرسایش خاک بین ۵۶ میلیارد تا ۱۱۲میلیارد دلار است».
تردید نیست که طینت عقب مانده و ضدمردمی رژیم قرونوسطایی ولایت که همواره در ستیز و مقابله مستمر با منافع عموم مردم میباشد بهموازات فساد نهادینه شده حکومتی و بیلیاقتی و بیکفایتی متولیان امر عامل اصلی و بنیانی این قبیل فجایع زیست محیطی میباشد. شاهد بر این مطلب رسانه حکومتی موسوم به اقتصاد برتر 4بهمن 95 تحت عنوان 50میلیارد دلار خسارت فرسایش خاک ایران مینویسد: «عدم رعایت تناسب اراضی و کاربریها، عدم مدیریت صحیح منابع و استفاده از اراضی، توسعه تخریب اراضی، افزایش شوری خاک، عدم توجه به مسائل زیستمحیطی، بروز سیلابها با تواتر بالا، ساختار و وظایف غلط دستگاههای اجرایی و نبود دستگاه متولی مدیریت و استفاده از اراضی از جمله علل فرسایش و تخریب زمین بهشمار میرود. کمبود دستورالعملهای فنی و استانداردها، پایین بودن سطح آگاهی بهرهبرداران و تفکر بهرهبرداری معیشتی، عدم استفاده از مشارکت مردم و سرمایهگذاری بخش خصوصی، فقدان بانک اطلاعاتی جامع منابع آب، خاک و پوشش گیاهی، ضعف در اجرای قوانین، فقدان ترویج یافتههای تحقیقاتی، ضعف در بومی سازی تحقیقات جهانی و کمبود نوآوری در روشهای حفاظت خاک از دیگر علل فرسایش و تخریب زمین است».
در یک نمونه دیگر از این اعترافات سایت حکومتی سلامت نیوز 27تیر ماه 96 تحت عنوان فروچالهها ایران را میبلعند مینویسد: «بحرانهای زیست محیطی ایران تمامشدنی نیست، یک روز بحران کمآبی و امروز فرونشست زمین و فروچالهها؛ فرونشستی که پیآمد برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی است. ... پدیده فرونشست، نشاندهنده فرآیند بیابانزایی و مرگ یک سرزمین است. پس از فرونشست، فرآیند بیابانزایی برگشتناپذیر شروع شده و آن زمان است که مردم آن سرزمین باید از بیابانی بهنام وطن بهاجبار مهاجرت کنند. برخی از کارشناسان بر این باورند که در کمتر از یک دهه دیگر، اثری از سفرههای زیرزمینی در بسیاری از نقاط ایران باقی نخواهد ماند. خشکسالی، استفاده بیرویه از ذخایر آب و ناکارآمدی در مدیریت آب، سدسازیهای غیرعلمی، ازبین بردن پوشش گیاهی و عواملی از این دست، باعث فرونشست زمین شده است».
این رسانه حکومتی در ادامه ضمن اعتراف به ابعاد عظیم و غیرقابل باور فرسایش خاک در کشور بهعنوان یک چالش جدید زیست محیطی مینویسد: «فرسایش خاکی جزو آن دسته مشکلاتی است که بهتازگی به لیست چالشهای فرا روی ایران وارد شده است. با توجه به رتبه نخست فرسایش خاک در جهان، این عامل موجب کاهش نفوذناپذیری خاک نیز شده است و بهنقل از کارشناسان فرسایش خاک رژیم اضافه میکند: «متأسفانه بعید میدانم روی این موضوع کار یا مطالعهای شده باشد. برای داشتن چنین آماری، باید از میزان پوشش جنگلی در کشور یک آمار مشخص وجود داشته باشد. چنین آماری در کشور وجود ندارد که سازمانهای مربوطه به آن استناد کنند. زمانیکه در بحث میزان پوشش گیاهی آماری وجود ندارد، انتظار آن نمیرود که آماری از میزان نرخ نفوذناپذیری خاک وجود داشته باشد».
-روزنامه حکومتی شرق 10مهرماه 96 تحت عنوان نابودی خاک، بحرانی که در کمین امنیت غذایی است مینویسد: «در ایران سالانه حدود دو میلیارد تن خاک بر اثر فرسایش از بین میرود که به مفهوم فاجعهای بزرگ است. سرانه فرسایش ایران نسبت به جهان پنج تا هفت برابر بیشتر است و سالانه ٣٠هزار هکتار زمین در ایران به کویر و موات تبدیل میشود... با این حال «فعالان بخش کشاورزی و حتی تصمیم سازان به تخریب همین اندک منابع باقی مانده مشغول هستند.
این روزها بحران آب بهعنوان یکی از بحرانهای مهم کشور نامیده میشود اما کارشناسان خاک بر این باورند که کمبود منابع خاک مرغوب و مناسب برای کشاورزی که امنیت غذایی ایران را تضمین میکند، وضعیت به مراتب بحرانی تری نسبت به کمبود منابع آب دارد. وقتی بدانیم بازگشت منابع آبی به ١٠ تا ١٥سال زمان نیاز دارد اما بازگشت ١٠ سانتی متر خاک پنج هزار سال زمان میبرد؛ بحرانی که از آن نام میبریم، ملموس تر میشود. با ترسیم این وضعیت وقتی مدیرکل دفتر محیطزیست و سلامت غذای وزارت جهاد کشاورزی میگوید ١، ٣میلیون هکتار از حاصلخیزترین اراضی کشاورزی کشور در معرض خطر ساخت فرودگاه، جاده و پروژههای انبوه سازی قرار دارد؛ عمق بحرانی که با آن مواجه هستیم و تهدیدی که بر امنیت غذایی کشور سایه افکنده است را بهتر درک خواهیم کرد... آمارها نشان میدهد در سه دهه گذشته دو میلیون هکتار از اراضی کشاورزی را که خاک مناسب برای تولید داشتند، از دست دادهایم و این مسأله به مفهوم بهصدا درآمدن زنگ خطر جدی، برای تأمین امنیت غذایی در ایران است».
همین منبع در ادامه بهنقل از یک کارشناس محیطزیست رژیم این چنین اعتراف میکند: «تخریب ناشی از شور شدن خاک و تغییر کاربری، مهمترین تهدیدها برای خاکهای حاصلخیز ایران بهشمار میآیند. عمدتاً جاهایی که مناسب فرودگاه سازی، ساختمان سازی، جادهسازی و اجرای پروژههای بزرگ عمرانی هستند، در خاکهای کلاس یک و اراضی مرغوب واقع شدهاند. بنابراین، این اراضی در معرض تهدید تغییر کاربری در چند دهه اخیر قرار گرفتهاند».
این کارشناس حکومتی در ادامه آورده است: «٤٤، ٥میلیون هکتار از کل خاکهای ایران شور است. از هشت میلیون هکتار اراضی آبی، شش ونیم میلیون هکتار مبتلا به درجات مختلف شوری شدهاند که وضعیت نگرانکنندهای را برای خاکهای ایران رقم زده است. این در حالی است که تنها ١.٣میلیون هکتار خاک مرغوب در کشور داریم. تاکنون در ایران ١٨میلیون هکتار زمین قابل کشت برای کشاورزی شناسایی شده است. به این ترتیب، با درنظرگرفتن وسعت ١٦٤میلیون هکتاری برای ایران، کمتر از ١١ درصد وسعت کشور مناسب برای کشت محصولات کشاورزی است. بنابراین سرانه زمین زراعی برای هر ایرانی (با درنظرگرفتن ٨٠ میلیون نفر جمعیت) حدود ٠، ٢٢هکتار است... که حداقل ٥٠درصد کمتر از سایر نقاط جهان است».
پس از پروژههای غارتگرانه آب توسط سپاه ضدمردمی پاسداران تحت عنوان سدسازی که منجر به نابودی بخش اعظمی از منابع آبهای زیر زمینی و خشک شدن زنجیرهیی دریاچهها، تالابها، رودخانههای کشور شده است اکنون رسانههای حکومتی بهنقل از کارشناسان حکومتی محیطزیست، پرده دیگری از غارت و فساد روزافزون حکومت را کنار زده و اعتراف میکنند که روند فرسایش خاک میتواند در آینده تبدیل به بزرگترین بحران محیطزیست ایران تبدیل شود.
ابعاد عظیم و غیرقابل باور این تبهکاری تا بدانجاست که سایت حکومتی اقتصاد آنلاین 20آبانماه 96 درباره آن مینویسد: «در حال حاضر وضع فرسایش خاک در ایران بهطور متوسط دو میلیارد تن در سال است که سه برابر متوسط آسیا و بالاترین نرخ در کره زمین محسوب میشود. در این میان مقامات ارشد محیطزیستی در ایران معتقدند که هزینه فرسایش خاک در ایران از درآمد نفتی این کشور پیشی میگیرد. یک حساب کتاب سرانگشتی نشان میدهد که با قیمت تخمینی ۲۸دلار برای هر تن، هزینههای فرسایش خاک بین ۵۶ میلیارد تا ۱۱۲میلیارد دلار است».
تردید نیست که طینت عقب مانده و ضدمردمی رژیم قرونوسطایی ولایت که همواره در ستیز و مقابله مستمر با منافع عموم مردم میباشد بهموازات فساد نهادینه شده حکومتی و بیلیاقتی و بیکفایتی متولیان امر عامل اصلی و بنیانی این قبیل فجایع زیست محیطی میباشد. شاهد بر این مطلب رسانه حکومتی موسوم به اقتصاد برتر 4بهمن 95 تحت عنوان 50میلیارد دلار خسارت فرسایش خاک ایران مینویسد: «عدم رعایت تناسب اراضی و کاربریها، عدم مدیریت صحیح منابع و استفاده از اراضی، توسعه تخریب اراضی، افزایش شوری خاک، عدم توجه به مسائل زیستمحیطی، بروز سیلابها با تواتر بالا، ساختار و وظایف غلط دستگاههای اجرایی و نبود دستگاه متولی مدیریت و استفاده از اراضی از جمله علل فرسایش و تخریب زمین بهشمار میرود. کمبود دستورالعملهای فنی و استانداردها، پایین بودن سطح آگاهی بهرهبرداران و تفکر بهرهبرداری معیشتی، عدم استفاده از مشارکت مردم و سرمایهگذاری بخش خصوصی، فقدان بانک اطلاعاتی جامع منابع آب، خاک و پوشش گیاهی، ضعف در اجرای قوانین، فقدان ترویج یافتههای تحقیقاتی، ضعف در بومی سازی تحقیقات جهانی و کمبود نوآوری در روشهای حفاظت خاک از دیگر علل فرسایش و تخریب زمین است».
در یک نمونه دیگر از این اعترافات سایت حکومتی سلامت نیوز 27تیر ماه 96 تحت عنوان فروچالهها ایران را میبلعند مینویسد: «بحرانهای زیست محیطی ایران تمامشدنی نیست، یک روز بحران کمآبی و امروز فرونشست زمین و فروچالهها؛ فرونشستی که پیآمد برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی است. ... پدیده فرونشست، نشاندهنده فرآیند بیابانزایی و مرگ یک سرزمین است. پس از فرونشست، فرآیند بیابانزایی برگشتناپذیر شروع شده و آن زمان است که مردم آن سرزمین باید از بیابانی بهنام وطن بهاجبار مهاجرت کنند. برخی از کارشناسان بر این باورند که در کمتر از یک دهه دیگر، اثری از سفرههای زیرزمینی در بسیاری از نقاط ایران باقی نخواهد ماند. خشکسالی، استفاده بیرویه از ذخایر آب و ناکارآمدی در مدیریت آب، سدسازیهای غیرعلمی، ازبین بردن پوشش گیاهی و عواملی از این دست، باعث فرونشست زمین شده است».
این رسانه حکومتی در ادامه ضمن اعتراف به ابعاد عظیم و غیرقابل باور فرسایش خاک در کشور بهعنوان یک چالش جدید زیست محیطی مینویسد: «فرسایش خاکی جزو آن دسته مشکلاتی است که بهتازگی به لیست چالشهای فرا روی ایران وارد شده است. با توجه به رتبه نخست فرسایش خاک در جهان، این عامل موجب کاهش نفوذناپذیری خاک نیز شده است و بهنقل از کارشناسان فرسایش خاک رژیم اضافه میکند: «متأسفانه بعید میدانم روی این موضوع کار یا مطالعهای شده باشد. برای داشتن چنین آماری، باید از میزان پوشش جنگلی در کشور یک آمار مشخص وجود داشته باشد. چنین آماری در کشور وجود ندارد که سازمانهای مربوطه به آن استناد کنند. زمانیکه در بحث میزان پوشش گیاهی آماری وجود ندارد، انتظار آن نمیرود که آماری از میزان نرخ نفوذناپذیری خاک وجود داشته باشد».
-روزنامه حکومتی شرق 10مهرماه 96 تحت عنوان نابودی خاک، بحرانی که در کمین امنیت غذایی است مینویسد: «در ایران سالانه حدود دو میلیارد تن خاک بر اثر فرسایش از بین میرود که به مفهوم فاجعهای بزرگ است. سرانه فرسایش ایران نسبت به جهان پنج تا هفت برابر بیشتر است و سالانه ٣٠هزار هکتار زمین در ایران به کویر و موات تبدیل میشود... با این حال «فعالان بخش کشاورزی و حتی تصمیم سازان به تخریب همین اندک منابع باقی مانده مشغول هستند.
این روزها بحران آب بهعنوان یکی از بحرانهای مهم کشور نامیده میشود اما کارشناسان خاک بر این باورند که کمبود منابع خاک مرغوب و مناسب برای کشاورزی که امنیت غذایی ایران را تضمین میکند، وضعیت به مراتب بحرانی تری نسبت به کمبود منابع آب دارد. وقتی بدانیم بازگشت منابع آبی به ١٠ تا ١٥سال زمان نیاز دارد اما بازگشت ١٠ سانتی متر خاک پنج هزار سال زمان میبرد؛ بحرانی که از آن نام میبریم، ملموس تر میشود. با ترسیم این وضعیت وقتی مدیرکل دفتر محیطزیست و سلامت غذای وزارت جهاد کشاورزی میگوید ١، ٣میلیون هکتار از حاصلخیزترین اراضی کشاورزی کشور در معرض خطر ساخت فرودگاه، جاده و پروژههای انبوه سازی قرار دارد؛ عمق بحرانی که با آن مواجه هستیم و تهدیدی که بر امنیت غذایی کشور سایه افکنده است را بهتر درک خواهیم کرد... آمارها نشان میدهد در سه دهه گذشته دو میلیون هکتار از اراضی کشاورزی را که خاک مناسب برای تولید داشتند، از دست دادهایم و این مسأله به مفهوم بهصدا درآمدن زنگ خطر جدی، برای تأمین امنیت غذایی در ایران است».
همین منبع در ادامه بهنقل از یک کارشناس محیطزیست رژیم این چنین اعتراف میکند: «تخریب ناشی از شور شدن خاک و تغییر کاربری، مهمترین تهدیدها برای خاکهای حاصلخیز ایران بهشمار میآیند. عمدتاً جاهایی که مناسب فرودگاه سازی، ساختمان سازی، جادهسازی و اجرای پروژههای بزرگ عمرانی هستند، در خاکهای کلاس یک و اراضی مرغوب واقع شدهاند. بنابراین، این اراضی در معرض تهدید تغییر کاربری در چند دهه اخیر قرار گرفتهاند».
این کارشناس حکومتی در ادامه آورده است: «٤٤، ٥میلیون هکتار از کل خاکهای ایران شور است. از هشت میلیون هکتار اراضی آبی، شش ونیم میلیون هکتار مبتلا به درجات مختلف شوری شدهاند که وضعیت نگرانکنندهای را برای خاکهای ایران رقم زده است. این در حالی است که تنها ١.٣میلیون هکتار خاک مرغوب در کشور داریم. تاکنون در ایران ١٨میلیون هکتار زمین قابل کشت برای کشاورزی شناسایی شده است. به این ترتیب، با درنظرگرفتن وسعت ١٦٤میلیون هکتاری برای ایران، کمتر از ١١ درصد وسعت کشور مناسب برای کشت محصولات کشاورزی است. بنابراین سرانه زمین زراعی برای هر ایرانی (با درنظرگرفتن ٨٠ میلیون نفر جمعیت) حدود ٠، ٢٢هکتار است... که حداقل ٥٠درصد کمتر از سایر نقاط جهان است».