«اكنون خطاب به روح پليد دژخيم جماران و جانشينانش
در رژيم اعدام ميگوييم: شما با حكم قتل عام بههمهٔ
مجاهدين سر موضع، میخواستيد نسل فدا را نابود و
محو كنيد، اما آن نسل فدا با ترجيح چوبههای دار،
مجبورتان كرد اين آرزو را به گور ببريد. و حالا زندانيان
سر موضع و جان بركف را بنگريد كه امتداد همان نسل پاكباز،
دست در دست مردم بهجانآمده و بهپاخاسته هستند.»
(از بيانيهٔ جمعی از زندانيان سياسی هوادار مجاهدين
در زندان اوين، مرداد ۱۴۰۳)
حاکمیت ملایان گرفتار مشکلات عدیده درهم گرهخوردهای است که بهدلیل سابقهٔ پرطول و تفصیل جنایت، تمامیتخواهیِ همهجانبه و تمرکز قدرت در ولی فقیه، مدام بر آنها افزوده میشود. باوجود این مشکلات جریانوار و گرهخورده بههم، سه عامل اساسی در کانون آنها هستند که تردید نباید کرد این سه عامل، حاکمیت را با تمام باندها و دستهجاتش به زمین میزنند: جنایات سیاسی، جنایات اقتصادی، جنایات مذهبی.
کارکرد مشترک این جنایات، اثرگذاری بر زندگیِ تمام مردم ایران ــ در داخل و خارج کشور ــ و شتاب بازگشت آثار سیاسی و اجتماعیشان به خود حاکمیت است. این بازگشت اتودینامیک، ناگزیر و قانونمند را در بیانیهٔ زندانیان سیاسی هوادار مجاهدین نگاه کنید:
«پشت سرتان دريايي از خون است؛ خون قربانيان جنگ ضد ميهنی، خون شهدای اعدامهای دهه ۶۰ تا قتل عام ۶۷، خون قتلهای زنجيرهای، خون مسافران بيگناه هواپيمای اوكراينی، خون شهيدان قيامها. راه گريز نداريد. سگ زرد و پزهای دروغين تغيير و تحول هم دردتان را دوا نمیكند.»
جنایات سیاسی و مذهبی، برخلاف انتظار خمینی و خامنهای و کارگزارانشان، از دههی ۶۰ به اینسو با سرعت بیش از گذشته به خود حاکمیت برگشتهاند و تا زمینش نزنند، گریبانش را رها نخواهند کرد. بازگشت مکافات لاعلاج این جنایات ــ در رأسشان نسلکشی زندانیان سیاسی در دههٔ ۶۰ ــ را در قیامهای پیاپیِ دو دههٔ گذشته،
در اعتراضات مداوم اقشار،
در تسلیمناپذیری و پایداری پیروزمند زنان،
در تکثیر مداوم کانونهای شورشی،
در نسل اندر نسل جوانان شوریده بر عقیده و فرهنگ ارتجاع آخوندی
و در مقاومت تاریخی، ستودنی و بیشکست زندانیان سیاسی شاهدیم.
این است چهرهٔ واقعی و حقیقیِ ایرانزمینی سراسر دادخواه، نافیِ هرگونه دیکتاتوری و مشخصاً خواستار سرنگونیِ ارتجاع ولایی ــ آخوندی.
بر این زمینه از واقعیت جبههی سراسریِ سرنگونیخواه است که قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ از جایگاهی ویژه در اثرگذاری بر مکافات اتودینامیک مرتکبین این جنایت دارد.
خمینی سودای نابودی زندانیان سیاسیِ مقاوم را در سر داشت و تابستان ۶۷ فتوای مذهبی برای قتل عام آنان صادر نمود. حالا سلسلهٔ تبار تاریخی و آرمانیِ آن زندانیان در زندانها، مکافات سوداگریهای خمینی با مرگ را پیش پای آمران، عاملان و وارثان آن نسلکشی گذاشتهاند. اکنون زندانیان با صدور بیانیه در سالگرد آن نسلکشی، از «رویش ناگزیر» بسا فراتر رفته و شاخساران پیوند با ریشههای تاریخیشان را بر آسمان ایران گل دادهاند. بیانیهای که تکثیر فکر و راه و آرمان قتل عام شدگان تابستان ۶۷ و دادخواهی آنان را مکافات اکنونیِ وارثان پلید خمینی معرفی میکند:
«اين روزها شاهديم كه آه سردمداران نظام ننگين و پرجنايت ولايت از اينكه موضوع قتل عام ۶۷ و كشتارهاي دههٔ ۶۰، درگزارش گزارشگر ملل متحد، ثبت بينالمللي و جهاني شده، برآمده است.»
بیانیهٔ جمعی از زندانیان سیاسی هوادار مجاهدین، موضع و پیام حقیقیِ ایران شوریده بر اعدامهای جاری و روزانه را بیان میکند. این پیام را میلیونها کاربر ایرانی در شبکههای اجتماعی فریاد کردهاند:
«جنبش دادخواهی در ميدان نبرد داخلی و دادگاههای مردمی تعيين تكليف نهايی ميشود. ما در پاسخ به اعدامهای روزانه و صدور احكام جديد اعدام ميگوييم:
اعدام، زندان، شكنجه، ديگر اثر ندارد
اكنون رژيم اعدام ديگر مفَر ندارد.»
یادآوری میشود که زنان زنداني سياسی روز سهشنبه ۱۶ مرداد ۱۴۰۳ بهمناسبت «سهشنبههای علیه اعدام»، در اوين به اعدام رضا رسايی و يورش زندانبانان و ضرب و شتم زنان، اعتراض کردند.
پایانبخش بیانیهٔ جمعی از زندانیان سیاسی، پیمان با راهگشایان، پویندگان و وارثان نبردیست تا شکستن نهایی سد دوران. پیمان با آفتابکاران و سپیدهآوران محبوب خجستهٔ آزادی:
«با تعظيم به روانهای پاك شهدای تابستان ۶۷. به آن شبشكنان درود ميفرستيم و با آن قهرمانان برای ادامهٔ نبرد تا پايان، تجديد عهد ميكنيم.»