چارلز سوم ولیعهد انگلستان پس از فوت مادرش ملکه الیزابت (۱۷ شهریور۱۴۰۱) به پادشاهی رسید. علاوه براینکه بیش از ۵۰سال در انتظار این جایگاه به سر برد، صاحب یک خانه نسبتاً بزرگی بهنام کاخ باکینگهام در شهر وستمینستر در ناحیه لندن بزرگ شد. این خانه از قضا محل اقامت پادشاه است و ۷۷۵ اتاق دارد!
۵۰ سال انتظار برای صاحب ۷۷۵ اتاق در یک کاخ مجلل، انتظار چندانی نیست؛ اما در ایران چقدر طول میکشد تا کسی صاحب یک آپارتمان تک اتاقه شود؟
آیا این دو با هم قابل مقایسه هستند؟
در ایران قدرت خرید خانه برای طبقه کارگر و اقشار فرودست و حتی طبقه متوسط به قدری کاهش یافته است که خانهدار شدن به یک رویا میماند. و پسانداز کردن دستمزدها و حقوقهای اندکشان برای خرید خانه به یک شوخی شبیه است.
اگر در عالم فرض، یک مستأجر در ایران میخواست نامهیی به صاحبخانهٔ جدید باکینگهام بنویسد چه مینوشت؟!
چند سال طول میکشد تا یک خانه بخریم؟
یک دهه پیش که نرخ تورم و رشد نقدینگی و گرانی بهشدت و وخامت این روزها نبود، طبقات ضعیف جامعه میبایست دههها پسانداز میکردند تا شاید یک سرپناه تهیه کنند. در گزارش وزارت راه رژیم آخوندی در سال۱۳۹۱ آمده بود: «هر خانوار ایرانی با ذخیره یکسوم درآمد خود برای خانهدار شدن باید ۳۶سال انتظار بکشد»! (اقتصاد نیوز ۹اردیبهشت۱۳۹۸)
در همان گزارش میخوانیم که اگر تمام درآمد سالانه خانواده ذخیره شود آنگاه این خانوار که لابد باید فقط هوا بخورند و اگر زنده میماندند، ۱۲سال بعد خانهدار میشدند! گزارش میگفت در سال۱۳۷۶ با همین شرایط ۵سال لازم بود که کلید خانه را بهدست بگیرید! گرچه مرکز آمار برای همان سال۱۳۷۶ مدت انتظار را ۱۵سال محاسبه کرده بود که نشان از وضعیت آمارها و محاسبات حکومتی است که دسترسی به اطلاعات لازم را انحصاری کرده است.
شاخص دسترسی به مسکن چیست؟
یکی از معیارهای مرسوم برای تعیین مدت زمان لازم تا صاحبخانه شدن، نسبت ارزش خرید یک واحد مسکونی ۷۵ متر مربعی به کل درآمد متوسط یک خانوار شهری است. عددی که به دست میآید، قدرت مالی خانوارها را برای خانهدار شدن نشان میدهد. «با این محاسبه در سال۱۳۹۸ اگر خانوادهای ۳۰درصد درآمدش را پسانداز میکرد باید ۳۵سال صبر کنند تا خانهدار شوند» (سرمایه پلاس۲۳ آذر۱۳۹۹)
اما نکته مهم در این گزارش این بود که «آمارهای بانک مرکزی نشان میداد متوسط قیمت مسکن در شهر تهران از ۱۲میلیون و ۴۶۴هزار تومان در آبان ۱۳۹۸ به ۲۷میلیون و ۱۹۳هزار تومان در آبان ۱۳۹۹ رسیده است. این تغییر بهمعنای رشد ۱۱۸درصدی در طول یک سال منتهی به آبان است»!
وضعیت مسکن در دوره دولت جوان حزباللهی
با انتصاب آخوند رئیسی و تشکیل دولت یکدست، انگار سونامی مهیبی به همه ارکان کشور هجوم آورد. در بخش مسکن، وخامت کار چنان بالا گرفت که خودیهای رژیم آخوندی هم شکایت داشتند. گرچه آنها نیز در این فاجعه سهیم بودند: «بررسیها نشان میدهد در ۲۲سال اخیر، درآمد سرانه ایرانیان با رشد ۴۰درصدی همراه شده اما قیمت دلاری مسکن جهش تقریباً ۳۳۰درصدی داشته است» (تجارت نیوز، ۲۸اردیبهشت۱۴۰۱)
بحران مسکن دیگر قابل کتمان نبود تا جایی که «علیرضا زاکانی شهردار تهران گفت: ۵۱درصد مردم تهران اجارهنشین هستند و خرید مسکن در تهران ۶۷سال برای یک فرد عادی زمان میبرد. یعنی چند نسل باید بگذرد که یک خانواده خانهدار شوند» (فارس۳۰آبان۱۴۰۱)
این زمانبندیهای آشکار برای خانهدار شدن در نظام ولایت فقیه، آب پاکی را روی دست همه ریخت. تا آنجا که کارشناسان مسکن نشان دادند که «دسترسی به مسکن در خانوادههای با حداقل حقوق و بدون فرزند به ۴۹سال رسیده است» (سرمایه پلاس ۱۰مرداد۱۴۰۱)
کارگران برای خانهدار شدن چند سال صبر کنند؟
حالا دیگر میتوان نشان داد «خانواده ۴۰میلیون نفری کارگران اگر ۱۰۰درصد درآمدشان را هم پسانداز کنند باید ۴۲.۵ سال صبر کنند تا خانهدار شوند. ضمن اینکه در یکسال گذشته ۵۴درصد ارزش ودیعه از بین رفته و در حال حاضر ۱۰۰درصد درآمد کارگران نیز به اجاره نمیرسد» (انتخاب۱۹فروردین۱۴۰۲).
صاحب کف خیابانیم و اجارهنشین پشتبامها
فاشیسم مذهبی، بلا و حرمان و درد و جنایتی نبوده است که بر سر صاحبان اصلی خانهیی به نام ایران نیاورده باشد. امروزه هزاران انسان شریف میهن را وادار به گورخوابی و غارنشینی و پشتبامخوابی نموده است تا بلکه از قیام و شورشگری در کف خیابانها دست بردارند و در رنج و ماتم سرشان را خم کنند. اما جوانان آگاه و شوریده ایران عزم جزم کردهاند تا کاخ ظالمان را بر سرشان خراب کرده و میهن خویش را آباد سازند.