قسمت چهارم: قیام دیماه ۹۶
در قسمتهای قبلی نگاهی کردیم به حرکتهای اعتراضی و قیامهای مردم از فردای روی کار آمدن خمینی تا سال ۹۷.
از این قسمت ابتدا نگاهی میکنیم به آمار حرکتهای اعتراضی سالهای اخیر و سپس میپردازیم به قیامهایی که از اوایل دیماه ۹۶ آغاز شد و تا همین لحظه ادامه داشته و روزبهروز هم گستردهتر و عمیقتر میشوند.
سال ۱۳۹۴
در تمامی سالهای قبل از ۹۶ روزی نبود که چندین تظاهرات و اعتصاب و حرکت اعتراضی در گوشه و کنار ایران برپا نشود.
بهعنوان نمونه در سال ۱۳۹۴ حداقل ۵۷۴۹حرکت اعتراضی در سراسر ایران ثبت شد.
- کارگران ۱۶۴۸حرکت اعتراضی، اعتصاب یا تظاهرات داشتند
- کارمندان ۳۲۹حرکت
- معلمان ۴۴۲حرکت
- دانشجویان ۴۶۲حرکت
- بازاریان ۴۲۶حرکت
- زندانیان ۳۵۶حرکت
- کادرهای درمانی، کشاورزان و دستفروشان نیز دهها حرکت اعتراضی برپا کردند
در همین سال، یک آمار ویژه هم وجود دارد که مربوط به هیچیک از اصناف و اقشار اجتماعی نیست! ۲۱۶مورد گوشمالی مزدوران رژیم که عمدتاً توسط جوانان انجام شد و حکایت از فوران خشم مردم و عبور آنان از آستانه «تحمل» مزاحمتهای لباسشخصیهای رژیم و مأموران مزاحم و سرکوبگر حکومتی است.
سال ۱۳۹۵
در تمامی سالهای قبل از ۹۶ روزی نبود که دهها قیام در گوشه و کنار کشور برپا نگردد. برای جلوگیری از طولانی شدن مطلب اینجا برای نمونه تنها آمارهای یک ماه از سال ۱۳۹۵ مثال زده میشود.
مردم در آذرماه سال ۱۳۹۵ حداقل ۲۱۰مورد حرکت اعتراضی برپا کردند.
اهمیت این تعداد حرکات اعتراضی در آذر ۹۵ تنها هنگامی بهتر درک میگردد که بدانیم در ماه پیش از آن، یعنی آبان ۹۵ خامنهای و روحانی حداقل ۴۷مورد اعدام اعلام شده داشتند، اما مردم بهرغم حاکمیت فضای سرکوب و اعدام، بیشترین حرکتهای اعتراضی را برپا کردند، همین یک قلم آمار به تنهایی نشان میدهد که دیوار ترس مردم در آن تاریخ، شکاف برداشته است!
پاسدار حسین ذوالفقاری، معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور، روز ۱۷اسفند ۹۶، در همایش استانداران، پیرامون حجم و ماهیت تجمعهای اعتراضی گفت: «تا آخر آذرماه حدود ۵هزار تجمع عمده در کشور برگزار شد... ۸۴درصد معترضان زیر ۳۵سال سن و فاقد سابقه امنیتی بودند».
سال ۱۳۹۶ تا قبل از قیام دی
در سال ۱۳۹۶ حداقل ۵۷۶۲مورد حرکت اعتراض صورت گرفت، یعنی ماهانه ۴۸۰حرکت اعتراضی!
و به عبارت دیگر، روزانه ۱۶اعتصاب یا تحصن و تظاهرات! اگر حساب دیماه به بعد را از این آمار جدا کنیم باید گفت در حرکتهای اعتراضی سال ۹۶ تا قبل از رسیدن به دیماه، ۴۳۷۲حرکت اعتراضی در سراسر کشور برپا شد که اینجا نیز بیشترین آمار، متعلق به کارگران بود.
پس از کارگران و در ردیفهای بعدی بهطور تقریباً ثابت، معلمان، زندانیان، دانشجویان، مالباختگان، زنان و جوانانی که مزدوران رژیم را گو شمالی میدادند، قرار داشتند.
مفهوم سیاسی این آمارها؟
البته هر کس نگاهی به افزایش آمار قیامها بیاندازد متوجه میشود که این عددها، افزایش دمای مستمر جامعه را نشان میدهند. آماری که به خواننده میگویند: قیام در دیماه ۹۶ تنها و تنها از یک نقطه تحول کیفی، در سلسله قیامهای پیش از خودش عبور کرد.
این آمارها، یک «داده» دیگر نیز در اختیار پژوهشگران گذاشته و بهروشنی میگویند: قرائن نشان میدهند دمای سیاسی جامعه در یک روند شتابان به سرعت بالا رفت تا بالاخره دیگ جامعه جوشید و سرریز کرد.
قیام دیماه ۹۶
سرانجام آتش قیام دیماه ۹۶ در ۱۴۲شهر ایران شعله کشید. جرقه این قیام روز ۷دیماه در اعتراض به گرانشدن تخممرغ در مشهد زده شد و به فاصله یک ساعت پس از شکلگیری یک تجمع بزرگ با شعارهای صنفی، آن اجتماع بیشکل و ظاهراً خودجوش به یک تظاهرات سیاسی با سمت و سوی مشخص سیاسی با شعار «مرگ بر خامنهای» تبدیل شد و در اندک زمانی یک اعتراض ساده صنفی به یک قیام گسترده شهری با ماهیت برانداز بالغ گردید!
برای درک بهتر آنچه که اتفاق افتاد، ضروری است که یک نگاه دقیقتر به کل سال ۹۶ کرد تا دریابیم پیش از دیماه چه اتفاقاتی در این مملکت رخ میداده و این حوادث، در چه بستری جاری شدهاند؟
کارگران در سال ۱۳۹۶ بهطور متوسط در هر ماه ۱۶۲اعتراض یعنی روزانه حداقل ۵حرکت اعتراضی برپا میکردند.
اهمیت یک واقعه!
در همان سال، مجموعاً ۹۵۶حرکت اعتراضی هم توسط غارتشدگان مؤسسات مالی مختلف سپاه پاسداران ثبت شده است. مالباختگان یکی از پابرجاترین کانونهای اعتراض بودند که فضای شهرها را تحتتاثیر شعارهای خود قرار میدادند و نقش بزرگی در شکست سکوت جامعه ایفا کردند.
اهمیت بازتاب یافتن صدای مالباختگان که سپردههایشان توسط مؤسسههای مالی سپاه پاسداران سرقت شده بود، در آن است که روزانه بهطور ثابت و مسمتر، جمع قابل توجهی از مردم در شهرهای مختلف در برابر بانکهای جعلی پاسداران تجمع میکردند، بر ضد آنها شعار میدادند، سرقت و دزدی آنها را در روز روشن در خیابانها فریاد میزدند و یک تابوی جدی را که همان «سکوت و سر به زیر انداختن در برابر پاسداران مسلح و آدمکش» بود، شکستند.
همه عاصی شدهاند!
در همان محدوده زمانی، بازنشستگان کشوری و لشگری نیز هر ۲روز یکبار، یک حرکت اعتراضی داشتند.
فرهنگیها نیز تقریباً هر ۲روز یکبار، تظاهرات یا اعتصاب و اعتراض داشتند. بیشترین تعداد تجمع فرهنگیها در محدوده زمانی سال تحصیلی برگزار شد و فضای جامعه و خانوادهها را مستقیماً و بهشدت تحت تاثیر قرار داد.
در همان سال ۹۶، دانشجوها نیز بهطور متوسط در هر ماه ۲۱تجمع اعتراضی برگزار کردند. سایر اقشار اجتماعی هم روزانه ۵۳مورد تظاهرات و اعتراض خیابانی داشتند.
قیام دی، نوک کوه آتش
تنها یک نگاه به همان سال ۹۶ و اعتصاب و اعتراضهایی که در آن سال تا قبل از قیام دیماه برگزار شد، نشان میدهد که آن قیام در واقع، نوک کوه آتشی بود که بالاخره خود را نشان داد.
با اینهمه قیام دیماه بسیاری را غافلگیر کرد، خیلیها متعجب شدند، برخیها حتی از کلمه «شوک و شوک سیاسی» استفاده کردند! در حالی که حقیقتاً حداقل خود رژیم، مترصد آتشفشان جامعه بود و از مدتها قبل از قیام دی، برخی عناصر رژیم هشدار میدادند که قیامی در راه است! برخی سران و سرکردگان رژیم از بشکه باروت یا اتاق پر از گاز برای تشریح وضعیت انفجاری جامعه استفاده میکردند! اما با این همه، رژیم در کلیتش دچار شوک شد!
اما همینجا باید اضافه کرد که: البته شاید خیلیها با قیام دیماه ۹۶غافلگیر شدند اما واقعیت این است که هم عناصری در بالاترین سطوح رهبری رژیم انتظار قیام را میکشیدند و هم البته در سر دیگر طیف، این مجاهدین و مقاومت ایران بودند که قیام دیماه برای آنها غیرمترقبه و دور از انتظار نبود مقاومت ایران همواره بر خصلت انفجاری جامعه تأکید کرده بود و شورای ملی مقاومت بارها در بیانیههای خود زمینههای عینی و چشمانداز رشد تضاد اصلی بین جامعه و رژیم را آبستن خیزشها و قیامهای مردمی دانسته بود.
مسعود رجوی و ارتش قیام
مسعود رجوی در تاریخ تیر و مرداد ۱۳۹۲ در پیامی که انتشار عمومی داشت، گفته بود:
« حالا اگر از من، بعد از خروج از لیست، و بعد از اعلام مرحله سرنگونی و مؤسسان چهارم بپرسید از لحاظ خطی و استراتژیک، در مورد ارتش قیام یا ارتش آزادی چه چیز فرق کرده است؟ میگویم این دو تبدیل به یک چیز و در حقیقت دو روی یک سکه شده است... ولو اینکه این ارتش ابتدا نه فقط سلاح سنگین، بلکه سلاح سبک هم نداشته باشد و با تیمها یا دستهها و یکانهای پراکنده و جداگانه، دست به کار شود. اما در هر حال بهلحاظ استراتژیک و از بابت ساختاری ارتش آزادیبخش است».
و در تاریخ ۲۷شهریور ۱۳۹۲ در پیامی در بزرگداشت شهدای قتلعام اشرف گفته بود:
« آری ما به سوی آزادی و در مسیر سرنگونی... ۱۰۰۰اشرف دیگر میسازیم...
...ما برای نبردها و جنگهای بنیانکن دیگر آماده و آمادهتر میشویم»!
مسعود رجوی در شرایطی از «سرنگونی»، «هزار اشرف»، «ارتش قیام» و یکی شدن آن با ارتش آزادیبخش ملی ایران در شرایط نوین بعد از درهمشکسته شدن توطئه ارتجاعی و استعماری لیستگذاری تروریستی مجاهدین در اروپا و آمریکا سخن میگفت که سراپای سازمانش خونچکان و مجروح از حملات مستقیم زمینی و زیر ضرب سنگینترین حملات موشکی خامنهای، در یک «سیبل» مشخص و زیر دید «تپه دیدبانی» مشرف به کمپ لیبرتی، مقاومت میکرد و بدون سلاح از خود دفاع میکرد، بیهیچ امکان تهاجم و چشمانداز پاتک متقابل! اما برای او کاملاً روشن بود که پایداری مجاهدین چه سمت و سوی رزمندهای به تحولات داده است.
آنچه مجاهدین میدانستند
روشن بود که مجاهدین در تمامی این سالها گامبهگام، برای قیام و انقلاب کار کردهاند، آجربهآجر شورش و قیام را روی هم چیدهاند، ساختار ضروری برای انقلاب را در جایجای میهن پیافکندهاند تا بنای یک قیام سراسری برپا شده، شکل بگیرد و نهایتاً کار به جایی برسد که خطمشی و شعارهای مجاهدین مبنی بر سرنگونی رژیم آخوندی تمام خیابانهای ایران را فرا گیرد.
به همین علت و بر مبنای همین واقعیتها بود که در جریان قیام، بیش از هر چیز و بیش از هر جریانی، این شعارهای مجاهدین بودند که در فضا طنینانداز شدند، شعارهایی مانند:
اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!
مرگ بر خامنهای!
مرگ بر روحانی!
مرگ بر دیکتاتور!
حکومت آخوندی، نمیخوایم! نمیخوایم! و بسیاری شعارهای براندازی.
رهنمودهای ضروری مسعود رجوی به قیامآفرینان و پیشبینی برخاستن حریق از جرقهها
پیشتر مسعود رجوی در پیام دیگری به جوانان انقلابی و مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش در رمضان ۱۳۹۳ مسیر آینده را روشن کرده و گفته بود:
«شرایط عینی فراهم است... آنچه در ایران جریان دارد رویارویی یک انقلاب دموکراتیک با دیکتاتوری ارتجاعی ولایت فقیه است... دشمن ضدبشری میخواهد ما را خسته، مرعوب و مأیوس کند. باید از مجاهدان اشرفی در مقابل دشمن درس گرفت... خسته نشوید، دشمن را خسته کنید،
- نترسید، دشمن را بترسانید،
-مأیوس نشوید، دشمن را مأیوس کنید در اعتراضات صنفی و اجتماعی شرکت کنید. آنها را دامن بزنید و با شعارهای انقلابی بر ضد رژیم سمت و سو بدهید. در مقابل تجرّی و تعرضهای دشمن به خودتان و هموطنان بهویژه زنان، با استفاده از تمام وسایل و امکانات به دفاع برخیزید و عوامل رژیم را گو شمالی بدهید... تیمها، دستهها و یکانهای ارتش آزادیبخش ملی را با همه الزامات آن تشکیل بدهید و آماده باشید».
مسعود رجوی همچنین در ۱۶آبان ۱۳۹۴ به اشرفیهایی که در لیبرتی زیر موشکباران بودند، پیامی فرستاد و گفت:
«مرحله سرنگونی و نبرد و کارزار برای سرنگونی هر چقدر هم که به درازا بکشد، برای خلق در زنجیر ما خیلی جدی است... همان قیامی که در سال ۸۸ به آن خیانت شد حالا مثل آتش زیر خاکستر از هر منفذی در شکل انواع اعتراضها در هر زمان و هر مکان، سوسو میزند و هر دو جناح رژیم با تمام قوا میخواهند آن را خاموش کنند. چرا؟ چون آزمودهاند که از جرقه حریق برمیخیزد».
ناظران مسایل ایران به یاد دارند که حتی مسعود رجوی تقریباً یکماه پس از پیام بالا، یک پیام دیگر منتشر کرد و خصلت ویژه دورانی که شروع شده را «بحران و تغییر و توفان» نامید و از آن روز به بعد، قیامها روزبهروز سمت و سو و اوج دیگری گرفتند و در گامهای بعد با کانونهای شورشی، رادیکالتر شدند.
دورانی که «ساخته» شد، از راه نرسید!
و به این ترتیب، دورانی آغاز شد که رژیم را وارد یک مرحله بحرانی کرد.
در واقع توفان تغییر و دگرگونی، خود به خود از راه نرسید! چنین توفانی در داخل کشور و توسط مردم و نیروهای پیشتازشان، ایجاد شد، ساخته و پرداخته شد.
اکنون عموماً میدانند که در این جهان هیچ چیزی تصادفی نیست، قیامی که امروز میبینیم، حاصل یک کارزار سخت و توانفرسای ۴۰ساله است، نه یک تصادف و اتفاق غیرمترقبه!
قیام امروز حاصل یک کار و تلاش ملی و قانونمند چندده ساله است که روی خون هزاران هزار دختر و پسر ایرانی بنا شده است. مبارزاتی که در گوشه و کنار این میهن در سیاهترین و سردترین روزهای دیکتاتوری به پیش برده شد، خونهایی که در سکوت توسط پاسداران بر زمین ریخته شد، پیکرهای استواری که زیر تازیانه و شکنجه پاسداران، درهمپیچید و مچاله شد اما هرگز از خدمت محرومان سرنپیچید و کوتاه نیآمد تا «جوانههای انقلاب دوباره جان» گرفت، بالید و شکوفید تا روزی که در سردترین فصل سال، گل داد!
اکنون با اطمینان میتوان گفت: قیام، همینجا روی زمین و با دست آنان که عمری دستاندرکار مبارزه بودند، ساخته و پرداخته شد تا به روز ۷دی ۹۶ رسید!
اکنون بهتر از هر زمان دیگر روشن شده که این قیام یک حرکت خودبهخودی نیست، حساب دارد، کتاب دارد، عامل اجرایی و موتور محرک دارد، طرح و برنامه دارد و البته هدف و سمت و سوی مشخص با شعارها و مطالبات مشخص دارد.
اینها را خود خامنهای در دیماه ۹۶ بهروشنی اعتراف کرد و در یک سال گذشته سایر سردمداران نظام هم به کرات بر آن تأکید کردند.
و اینگونه بود که رسیدیم به قیام دیماه ۱۳۹۶.
در قسمتهای بعدی، اضافه بر کلیات قیام، به برخی جزئیات قیام نیز پرداخته خواهد شد.
پایان قسمت چهارم
مقالات مرتبط:
- ۴۰سال قیام برای آزادی (۱)
- ۴۰سال قیام برای آزادی (۲)
- ۴۰سال قیام برای آزادی (۳)
- ۴۰سال قیام برای آزادی (۴)
- ۴۰سال قیام برای آزادی (۵)
- ۴۰سال قیام برای آزادی (۶)
- ۴۰سال قیام برای آزادی (۷)
- ۴۰سال قیام برای آزادی (۸)
- ۴۰سال قیام برای آزادی (۹)
- ۴۰سال قیام برای آزادی (۱۰)