سؤال: ارزیابی رژیم از این لیستگذاری چیست؟ آنها خودشان چه تاثیر و پیامدی را برای نظام آخوندی و بهطور مشخص برای خود سپاه میببنند؟
جواب: رژیم حداقل از اسفند ماه گذشته(۱۳۹۷) احتمال میداد که آمریکا سپاه را در لیست تروریستی وزارتخارجه قرار دهد و کارشناسانش روی عواقب آن کار میکردند.
در درون سپاه هم، قبل از اعلام رسمی لیستگذاری، یک گزارش کارشناسی در پاسخ به این سؤال که «دولت آمریکا از طرح این موضوع چه اهدافی را دنبال میکند و چه پیامدهایی میتواند داشته باشد؟»، نوشته شد. وزارت خزانهداری آمریکا قبلاً در چارچوب لیست معروف به SDN، مجموعهٔ کاملی از تحریمها را علیه اعضا و نهادهای زیرمجموعه سپاه اعمال کرده بود. لذا درج نام سپاه در لیست سازمانهای تروریستی وزارتخارجه در تحریمهای جدید، تأثیر چندانی نخواهد داشت. اما تاثیراتش در ابعاد سیاسی و روانی و رسانهیی بارزمیشود:
اولاً مجموعه خصومتورزیهای علیه ایران را کامل میکند
ثانیاً صف متحدان ضدایرانی خود را منسجمتر میکند
سعدالله زارعی کارشناس سپاه قدس در در ۱۸فروردین ۱۳۹۸، در یک تحلیل، هدف آمریکا را دو مورد زیر دانست:
- آسیب زدن به موقعیت منطقهیی سپاه
- دوقطبی کردن نظام حول سپاه (حمایت از سپاه، حمایت از تحریمهاست).
بهطور خلاصه میتوان نتایج ارزیابیهای رژیم را در سه محور زیر خلاصه کرد:
- کامل کردن انزوای رژیم و بالا بردن فشار تحریمها و متحد کردن صف ضد رژیم،
- ضربه زدن به موقعیت منطقهیی رژیم (تضعیف سپاه و مزدورانش در منطقه)
- دوقطبی کردن نظام حول حمایت از سپاه که بهمعنی ادامه فشار تحریم (انقباض) است در مقابل قطب دیگر که حامیان رفع تحریم (سازش) اند.
بدین ترتیب نظام ولایتفقیه با یک کلان ضربه استراتژیک با پیامدهای بیسابقه مواجه است. روز سهشنبه ۲۰فروردین ۱۳۹۸ زیدآبادی یک مهره رژیم گفت: «موضوع ظاهراً بهعملیات برونمرزی سپاه منحصر نمیشود زیرا اگر چنین بود، صرف وارد کردن نام سپاه قدس به فهرست گروههای تروریستی کفایت میکرد». وی سپس افزوده است پیامدهای این اقدام بسیار بیشتر از چیزی است که ما تصور میکنیم. حسین موسویان هم گفت: «جان بولتون و برخی دیگر از کارگزاران کلیدی دولت آمریکا با مجاهدین، بنا دارند تا یکسال آینده در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی، از هر چه در ظرفیت و توان دارند برای ساقط کردن حکومت ایران استفاده کنند!»
قرار گرفتن سپاه در لیست تروریستی وزارتخارجه آمریکا، علاوه بر ضربه کمرشکنی که بر دستگاه غارت و چپاول و اختلاس نظام آخوندی وارد میکند،خامنهای اساسیترین شریان حیاتی نظامیاش یعنی عامل و ابزار سرکوب و اختناق خود را در اضمحلال و ریزش روزافزون خواهد دید، چرا که:
اولا- ضربه به سلطه و قدرت نظام وارد شده است. خامنهای تاکنون با مزدوران منطقهیی و سلاحهای کشتار جمعی (اتمی) نیروی سرکوبگرش، سپاه را حفظ کرده است. اما با خروج آمریکا از برجام، اتمیاش را از دست داد و با رفتن سپاه در لیست، قدرت منطقهایاش را از دست میدهد. که این را قبل از هرکس خود پاسداران درک میکنند و نتیجه آن ریزش در سپاه خواهد بود.
ثانیا- بنبست خامنهای و رژیمش را بسیار عمیقتر کرد چون از یکطرف راه سازش را بیش از پیش بست و از طرف دیگر چشمانداز کش دادن وضعیت تا ۲۰۲۰ را تیرهوتار کرد و مسأله جنگ راکه خامنهای مرتب میگفت «نمیشود» مجدد روی میز آورد (جواد منصوری اولین فرمانده سپاه هم این مسأله را علناً مطرح کرد)
ثالثا- قرار گرفتن سپاه در لیست، این بهاصطلاح اصلاحطلبان را به بارز کردن ماهیت اصلی خودشان که همگی پاره تن سپاه هستند، برگرداندند. آنها با پوشیدن لباس پاسداری و شعار «من یک پاسدار هستم» نشان دادند که سروته یک کرباسند و تماماً دنبال حفظ همین نظام هستند. بله «اصلاحطلب اصولگرا دیگر تمام ماجرا»!
سؤال: بهدنبال لیستگذاری، شاهد نمایش اتحاد جناح های رژیم حول سپاه بودیم. ظریف با سرکردگان سپاه ملاقات میکند و آخوند روحانی با غلظت تمام از سپاه دفاع میکند و پاسدار حسین شریعمتمداری در سرمقاله کیهان بعد از ذکر مواردی از مخاصمات باندهای درونی رژیم، ابراز امیدواری میکند که خوشبختانه اخیراً برخی از همانها مواضع قبلی خود را تصحیح کردهاند که امید است بار دیگر مانند دفعات قبل از مواضع خود عدول نکنند. سؤال این است که این اتحاد چقدر پایدار خواهد بود؟
جواب: چنانکه در ارزیابیهای درون رژیم هم بود، رفتن سپاه در لیست تروریستی، بنبست ولیفقیه را جدیتر و تضاد درونی و دو قطبی در بالای رژیم را فعالتر میکند. و از طرف دیگر، تضاد بین مردم با حاکمیت را هر چه بیشتر تعمیق و تشدید میکند. یک روز بعد از نمایش «من یک پاسدار هستم» همراه با پوشیدن لباس پاسداری، کیهان در ۲۱فروردین نوشت «اینکه یکی دو روز اول با شدت گرفتن هیجانات ضدآمریکایی، لباس سپاه به تن کنیم و متحد و محکم جلوی آمریکا بایستیم اما رفتهرفته با خوابیدن هیجان، از «لزوم مذاکره با ترامپ» بگوییم، پیام خوبی را برای حریف مخابره نخواهیم کرد. از همین امروز و فردا احتمالاً سر و کله برخی جریانهای واداده پیدا خواهد شد که بگویند، نباید هیچ اقدامی در برابر آمریکا انجام داد چرا که پاسخ دادن به این کشور به جنگ منجر خواهد شد. این طیف که معتقدند نباید «هیچ» واکنشی به اقدامات دشمن نشان داد، همان طیفی هستند که تنها راهحل ممکن را «مذاکره» میبینند آن هم نه مذاکره برای گرفتن امتیاز بلکه مذاکره برای دادن امتیاز».
خامنهای قبل از رفتن سپاه در لیست، تلاش بسیار میکرد که مرتب به پاسدارنش روحیه بدهد و مرتب «نترسید، نترسید» بگوید و اینکه «جنگ» نمیشود و میتوان تا پایان دوره ترامپ کش داد! اما با رفتن سپاه در لیست، این پیام را سپاه میگیرد که اولاً تهدید جنگ منتفی نیست و ثانیا حتی اگر ترامپ سر کار نباشد، دست رئیسجمهوری بعدی برای خروج از لیست سپاه بسته است. به این ترتیب پشت خود را خالی و آینده خود را نامعلوم احساس میکند. این مسأله در بالای سپاه که همه با اختلاس در فساد غرق شدهاند، به یک شکل و در پایین سپاه بیآیندگی را تداعی میکند ولذا ریزش در سپاه بالا میرود. در همین رابطه است که خامنهای در اولین دیدارش با پاسداران بعد از لیست، از دخالت در کشورهای منطقه بهعنوان اهرم قدرتش صحبت میکند تا شاید مانع از ریزش گسترده شود و بعد هم حشدالشعبی و فاطمیون را با محمل سیل برای پر کردن پاسیویته سپاه و بسیج میآورد.
جناح دیگر رژیم هم که راهحل را در پذیرش FATF و بهدنبال آن سازش میدیدند، همانطور که از فردای لیستگذاری سپاه، به گزارشاتشان اشاره شد، راهحل را در تسلیم میبینند. بنابراین تضاد در بالای رژیم و بهویژه در درون سپاه بهشدت رشد میکند.