در سالروز انقلاب بزرگ ضدسلطنتی مردم ایران هستیم. انقلابی با همهٔ جانفشانیها و شور و خروش خلقی بهپاخاسته. انقلابی در امتداد دههها مبارزه مردم ایران برای نفی استبداد و استعمار.
اما دریغ و افسوس که در پس پرده، دیکتاتوری تاج شاهی برداشت و عمامهٔ شیخ بر سر نهاد؛ و چکمههای آریامهری را از پا کند و نعلین ولایت فقیه برپا کرد.
شاه از سالها پیش با دستگیری و اعدام انقلابیون واقعی، مجاهدین و چریکهای فدایی، زمینه را برای انتقال قدرت به ولیعهد واقعی خود، خمینی، آماده کرد.
قرار بود مردم ایران با رفتن شاه طعم آزادی را بچشند، اما زنجیرهای شیخ محکمتر آنها را در خود گرفت؛ میخواستند در رفاه و کرامت باشند، اما فقر و سیهروزی بیشازپیش آنها را در پنجههای خود فشرد؛ پیشرفت و تعالی میخواستند، اما با شتاب بیشتر، وارد درهٔ عقبماندگی شدند؛ میخواستند زمینههای دزدی و غارت از میان برود، اما چنگالهای چپاول بیشازپیش همه چیزشان را ربود!
گویا این تکرار شومی بود که تاریخ معاصر ایران، بهآن محکوم است. در هر بزنگاه بهرغم جانفشانیها و فداکاریها، باز هم استعمار و ارتجاع دستآوردها را ربودند و استبداد را حاکم کردند.
از ۲۵تیر ۱۲۸۷ که تهران توسط مجاهدان مشروطه فتح شد، اما دربار با همدستی آخوندهای مرتجع و استعمارگران، دستآوردهای آن انقلاب را ربود؛ تا قیام سردار جنگل که میرفت جمهوری و آزادی را برای ایران بهارمغان بیاورد، اما سرکوب رضاخانی و خیانتها، فروغ آن جنبش را در کولاک کوههای خلخال خاموش کرد؛ تا مصدق بزرگ که مردم ایران با جانفشانی در قیام ۳۰تیر۱۳۳۱ دربار و ارتجاع و استعمار را پس زدند و او را در مسند نخستوزیری ابقا کردند، اما همان دستان شوم در نبود سازمانی متشکل توانست با کودتایی سیاه، مصدق را براندازد؛ و همین رویه در ۲۲بهمن۵۷ تکرار شد و توطئههای استعماری و ارتجاعی، این بار شیخ را بهجای شاه نشاند و سلطنت آریامهری را به سلطنت ولایت فقیه تبدیل کرد.
اما این بار واقعیت دیگری هم بود. سازمان پیشتازی با رهبری ذیصلاح و تشکیلاتی پولادین. سازمانی که بنیانگذارانش با مطالعهٔ همان تجارب تلخ انقلابات گذشته، بهضرورت آن برای رسیدن مردم ایران بهآرمان آزادی، پی برده و آن را بنیان گذاشتند.
این سازمان پیشتاز و تشکیلات پولادینش، رفع همان نقیصهای بود که روزی دکتر مصدق به آن اشاره نمود و آرزو کرد «بلکه خدا بخواهد که این نقیصه در ما رفع شود و ما هم بتوانیم بگوییم مملکت و وطنی داریم و در راه آزادی و استقلال آن، از همه چیز میگذریم».
و اینگونه بود که طی بیش از ۵دهه، بهرغم تمامی توطئهها، ضربات، شقاوتها، شکنجهها و قتلعامهای شاه و شیخ برای نابودی آن، اما این سازمان پیشتاز ماند، کمر خم نکرد، راست قامتتر و گردنفرازتر شد؛ تا امروز که تضمینی است که دیگر شاه و شیخ و ارتجاع و استعمار نتوانند با توطئه و نیرنگ، دستآوردهای مبارزات مردم ایران را بربایند؛ و برای دورانی دیگر، دیکتاتوری را با تاج یا عمامه یا هر شکلی دیگر، بر مردم ایران تحمیل کنند.
همان واقعیتی که رهبر مقاومت، مسعود رجوی دربارهٔ آن گفته است: «... این یکی انقلاب اگر چه راهی بس پرفراز و نشیب داشت و با «گلوله» آغاز کرد، ولی آنچنان «اعماق» را درنوردیده که بیتردید به «گُـل» خواهد نشست و «گُـل» خواهد داد. گُـل صلح و آزادی در بهاران مستمر رهایی و ترقی. ». (۲۲بهمن۱۳۶۵). .