این روزها در پیآمد اعلام استراتژی جدید آمریکا توسط وزیر خارجه آن کشور، مجلس ارتجاع یکی از کانونهای سردرگمی و تشنج شده است. از جمله روز دوم خرداد ۹۷مجلس آخوندها به مسأله اصلی که رژیم درگیر آن است نپرداخت و روز قبل از آن (اول خرداد)هم در یک جلسه پرتشنج لایحه مرتبط با اف.ای.تی.اف را به مدت دو هفته عقب انداخت.
لوایح اف.ای.تی.اف و ارتباط آن با اعلام استراتژی جدید آمریکا
نکته قابلتوجه اینکه چند روز قبل از پایان مهلت ۱۲۰روزه رئیسجمهور آمریکا در مورد برجام، همین مجلس با شتابزدگی بسیار سه لایحه مرتبط با اف.ای.تی.اف را که از سال گذشته موضوع دعوا و اختلافنظر بود را به مجلس آورد و با عجله آنها را تصویب کرد. اما اکنون آنها در مورد لایحه چهارم که ادامه همان لوایح است،موضع متفاوتی اتخاذکردهاند؟!
روشن است آنها آن موقع میخواستند با آن در باغ سبز نشاندادن به خیال خودشان، روی رئیسجمهور آمریکا تأثیر مثبت بگذارند و او را وادار به انعطاف و نرمش کنند، ولی دیدند که نتیجهیی نداشت و او ۴روز زودتر از موعد مقرر آمد و خروج آمریکا از برجام و شروع دور جدید تحریمها را اعلام کرد.بعدا هم در آستانه اعلام سیاست و استراتژی وزیر خارجه آمریکا هم آمدند با شتاب و با همان خیال، این لایحه را به مجلس بردند و مطهری هم درز داد که دفتر خامنهای پشت تصویب این لایحه است و لاریجانی هم در سخنان کوتاهی در جلسه غیرعلنی لابد همین موضوع را گفت؛ اما بهنظر میرسد که شوک ناشی از اعلام مواضع آمریکا توسط پمپئو خیلی فراتر از انتظار رژیم بود و موجب به هم خوردن تعادل معمولش شده که نشانههای آن در جلسه پر تشنج روز اول خرداد مجلس ارتجاع دیده شد و به هر حال بر اثر این کشمکشها دولت و لاریجانی و باندش در مجلس که در این رابطه در کنار دولت قرار داشت، نتوانستند طرح و تصویب لایحه را پیش ببرند و ناچار آن را به دو هفته بعد موکول کردند.
البته این هم یک تناقض است که از یک طرف هارت و پورت میکنند که آمریکا غلطی نمیتواند بکند و نمیتواند به ما دستور بدهد و... ولی از طرف دیگر این لایحه را آوردهاند که معنیاش تسلیم به شروط آمریکا یا دستکم مقدمه آن است. ولی اینکه به مدت دو هفته مسکوت گذاشته شده علامت سردرگمی است. چون یا اگر قصد ایستادگی داشتند باید آن را از دور خارج میکردند و منتفی میکردند یا اگر قصد پذیرش آن را داشتند، باید به ادامه بحث و فحص در مورد آن ادامه میدادند. مسکوت گذاشتن و به تأخیر انداختن آن به مدت دو هفته هیچ معنایی جز سردرگمی و وحشت از اتخاذ هر گونه تصمیم قاطع ندارد.
تأکید بر ضرروت تعامل با اروپا پس از پاسخ منفی اروپا بهدرخواست تضمین
با این حال، بهرغم این سردرگمی، اما هنوز روی مذاکره و تعامل با اروپا مایه میگذارند و اظهار امیدواری میکنند. بنظر میرسد که این دیگر از فرط لاعلاجی است، چون اروپا که خیلی صریح گفته تضمین نمیدهیم و دولتهای اروپایی هم که روی شرکتها هژمونی ندارند و نمیتوانند داشته باشند.
ظریف گفت: «اروپاییها تعهد دادهاند که منافع ایران را تضمین کنند، اما مشخص نیست که چقدر بتوانند در برابر تحریمهای آمریکا مقاومت کنند، زیرا سهامداران شرکتهای اروپایی، آمریکاییها هستند». و همچنین اضافه کرده بود: «مشخص نیست شرکتهای اروپایی چه مقدار از سران کشورهایشان تبعیت کنند».
باند خامنهای یا لااقل دلواپسان معتقدند که اروپا در این جریان همدست آمریکاست و یک تقسیم نقش بین این دو وجود دارد. میگویند اروپا میخواهد با حفظ برجام به همان چیزی برسد که آمریکا با نفی برجام میخواهد برسد.
مهدی محمدی هم در حساب توییترش نوشته چون گلولههای آمریکا محدود است، وظیفه اروپا این است که ایران را در سیبل نگهدارد، مبادا راه گریزی بیابد.
حتی خبرگزاری ایسنا (۲خرداد ۹۷) نوشته بود بهرغم برخی از ژستهایی که از سوی اروپاییها صورت میگیرد بهنظر میرسد که یک توافق ضمنی پشت پرده بین اروپا و آمریکا جهت ایجاد فشار به ایران صورت گرفته است.
در شرق خبری نیست!
اما میماند آن بخش محدود از باند خامنهای که نگاه به شرق را بهعنوان راه کار تبلیغ میکردند، بهنظر میرسد اینها پس از تحولات اخیر و اعلام استراتژی جدید آمریکا، نوری در شرق نیز یافت نشده باشد. چرا که چین در سفر اخیر ظریف به پکن خیلی صریح به او گفت تضمین نمیدهم حتی در مورد خرید نفت! به گزارش خبرگزاری تسنیم بهنقل از رویترز، سه منبع آگاه گفتند، یک مقام ارشد شرکت ملی نفت ایران این هفته با خریداران چینی دیدار کرده و از آنها خواسته است تا پس از آغاز تحریمهای آمریکا خرید نفت خود از تهران را ادامه دهند،؛ اما وی نتوانسته تضمینهای لازم را در این باره از چینیها اخذ نماید.
در مورد روسیه هم مهرهها و رسانههای رژیم خیلی صریح گفتهاند که هیچ امیدی به روسیه ندارند و روسیه را به خنجر زدن متهم میکنند و همانطور که میدانید روسیه دارد در سوریه قالی را از زیر پای رژیم میکشد و حتی قبل از وزیر خارجه آمریکا، پوتین گفته است که همه نیروهای خارجی باید از سوریه خارج شوند.
علاوه بر اینها میدانیم که چین و روسیه حتی بیش از اروپا تابع آمریکا هستند و اگر اروپا باز کم و بیشی بتواند در برابر آمریکا بایستد، اینها نه توان و نه تمایلی به ایستادن در برابر آمریکا و به خطر انداختن منافع کلان خود با آمریکا بهخاطر رژیم ندارند و آنها هم مثل اروپا بر شرکتهای خود هژمونی ندارند و نمیتوانند آنها را وادار به معامله و شراکت با رژیم کنند.