در قسمتهای پیشین این نوشته به مهمترین علل تبدیل سیل بهیک فاجعه ملی اشاره شد و از جمله به روش توزیع بودجه کشوری در این مورد و اشکالات آن پرداخته شد. در این قسمت به نقش مشخص سپاه در سیل ۹۸ اشاره میگردد.
سپاه پاسداران نقش ویرانگر عظیمی در تبدیل سیل گلستان و شیراز به یک فاجعه ملی داشت. این امری است که از دید هیچیک از ایرانیان پوشیده نماند.
در این قسمت از نوشته حاضر نگاهی میشود به نقش اخص سپاه در سیلابی شدن عمده مناطق استان گلستان.
سیل ۹۸ و سپاه پاسداران
سیل نوروز ۹۸ در دو استان گلستان و فارس خسارتهای جانی و مالی غیرقابل جبرانی به بار آورد.
در استان گلستان، سیل به شهر آققلا بیشترین خسارتها را وارد کرد. علت انباشت آب و سیلاب ویرانگر آن، وجود یک مانع مصنوعی در دشت حدفاصل این چه برون و آق قلا بود. آن مانع مصنوعی خط راهآهن گرگان ـ اینچهبرون بود که بهصورت یک سد طویل ۸۲ کیلومتری جلوی حرکت طبیعی آب به سمت دریای خزر را گرفت و تمامی منطقه را زیر آب برد.
آن خط راهآهن توسط قرارگاه موسوم به خاتمالآنبیا در سال ۱۳۹۳ ساخته شده بود و اساساً یک طرح کارشناسی نشده بود. طرحی که سپاه پاسداران بابت آن میلیاردها تومان هزینه مقاطعهکاری گرفته بود.
خطآهن اینچهبرون به گرگان توسط قرارگاه سازندگی خاتمالانبیای پاسداران ساخته شده بود
پاسداران جنایتکار در تمام مسیر ۸۲کیلومتری این خطآهن به تعداد مکفی پل یا زیرگذر یا «راهآب» برای عبور آب ایجاد نکرده بودند! و هنگامی که سیل درگرفت و منطقه و شهرهای آن زیر آب رفت، فرمانده بدنام پاسداران (جعفری) برای فرو نشاندن خشم مردم به منطقه رفت و در دو سه نقطه اقدام به انفجار خطآهن و باز کردن راه عبور آب کرد و باعث شد مناطق پاییندست هم در مواجهه ناگهانی با سیلاب انبوه رها شده از پشت خط آهن، دچار سیلزدگی شوند!
راهآهن ساخته شده توسط پاسداران بدون رعایت استانداردهای زیرگذر و آبراه به سدی طویل تبدیل شد
نقش سپاه در خسارتهای سیل شیراز
در شیراز نیز که به فاصله چند روز پس از گلستان دچار سیلزدگی شد، باز جای پای پاسداران در علت ایجاد سیل مشاهده شد و این فضاحت آنچنان بالا گرفت که سپاه پاسداران فارس ناگزیر دست به دامان اطلاعات و قضاییه رژیم شد و آنها را برای مقابله با بهقول خودش شایعات مجاهدین به کمک طلبید!
واقعیت آن است که در شیراز مسیل رودخانه وسط شهر را به اتوبان تبدیل کردهاند و ملت را به «دم» سیل دادهاند!
در شیراز مسیل کنار دروازه قرآن را پر کردهاند و روی آن مراکز تفریحی تجاری متعلق به نیروی انتظامی (طلائیه) و چندین بوستان و مرکز مشابه دیگر ساختهاند که در واقع مرکز «سکهزنی» برای آخوندهاست. در حالیکه آن مسیل، محل تاریخی عبور آبها و سیلابهای ناشی از بارندگی بوده و سالهای سال این مهم را انجام میداده است! اما حرص آخوندها و پاسدارانشان در کسب پولهای مفت از مراکز تفریحی تجاری باعث شده مردم را برای تفریح به مسیلی بکشانند که قتلگاه آنان شود!
دستکاری طبعیت توسط آخوندها برای ساخت نهادهای تجاری انتفاعی و پول درآوردن
یک کارشناس محیطزیست رژیم به اسم محمد درویش در مقالهیی به اسم «احمقانهترین سیل جهان از قم تا شیراز» نوشت: «نگارنده خود، وقتی در پاییز سال گذشته(۹۷) با مسئول پارکینگ رودخانه قم! صحبت کرده و به او وقوع چنین روزی را هشدار میدادم، با این پاسخ حیرتانگیز مواجه شدم:
«آقای مهندس! نگران نباش؛ آنقدر پول از محل پارکینگ درآوردهایم که اگر همه تأسیسات ما را هم آب ببرد، دوباره بتوانیم با بخشی از آن، مجدداً خسارتها را جبران کنیم!» پیدا کنید آن نهاد قدرتمندی را که با اشراف به فاجعه چنین سازهای بنا میکند که خود نیز میداند مردم را به کشتن میدهد اما چون پول خوبی در میآورد، کسی جلودارش نیست!
کدام نهاد قدرتمندی میتواند کف رودخانه خشک قم را بهرغم هشدار کارشناسها به پارکینگ و خیابان تبدیل کند تا پول درآورد؟
حد چپاول چقدر است؟
واقعیت اینکه در حاکمیت سیاه آخوندها، چپاول حدی ندارد همانگونه که جنایت حدی ندارد، شکنجه حدی ندارد و ضدیت با نوع بشر حدی ندارد. اما با اینهمه میتوان نهادهای مالی تجاری و انتفاعی آخوندهای حاکم و پاسداران را تا حدی شناخت. نهادهایی که از خاک این کشور هم پول در میآورند تا آخوندهای حکومتی در اوج اشرافیت زندگی کنند و مردم در حضیض مسکنت!
ثروتهای چپاول شده ایرانیان به دست خامنهای، پاسداران و...
چند سال پیش رویترز ثروت علی خامنهای را نزدیک به ۹۵میلیارد دلار اعلام کرد! او صاحب و همهکاره یکی از بزرگترین تراست جاری، مالی، نفتی جهان موسوم به «ستاد اجرایی فرمان امام» است.
پس از او سپاه پاسداران قرار دارد که یگانه کنتراتچی تمامی پروژههای نفتی ایران است، یگانه مقاطعهکار سدسازی در ایران است، بزرگترین پیمانکار پروژههای گاز و انتقال گاز ایران است، چندین فرودگاه چراغ خاموش و دهها اسکله مخفی دارد. فرودگاه پیام کرج، فرودگاه اختصاصی پاسداران است که دارای پروازهای خارجی ویژه است و جدای از مقررات گمرکی خاص نظام خودشان صادرات و واردات و نقل و انتقال تروریستهایشان را انجام میدهد.
تلویزیون شبکه خبر رژیم در ۲۸ اسفند ۹۵ گفت سود پاسداران از پالایشگاه خاتم روزانه ۶۰میلیون دلار است! که سالانه بیش از ۲۰میلیارد دلار میشود. یعنی سود یک روز پاسداران از پالایشگاه خاتم ۷۰برابر بودجه سالانه مرکز مدیریت بحران کل کشور است و درآمد سالانه همین پالایشگاه پاسداران بیش از ۲۴هزار برابر بودجه سالانه مرکز مدیریت بحران است!
سپاه پاسدارن دارای یک شبکه عظیم تجاری صنعتی مالی است که این نهاد شبهنظامی را پس از خامنهای به ثروتمندترین نهاد کشور و یکی از بزرگترین ثروتمندان جهان تبدیل کرده است.
اقتصاد ایران در قبضه این غولهاست
مهمترین بنگاههای اقتصادی ایران (صرفنظر از آنچه در قلمرو دولت است) عمدتاً در قطبهای زیر سازمانیافته است:
یک ـ «ستاد اجرایی فرمان امام»
دو ـ بنیاد مستضعفان
سه ـ آستان قدس رضوی
چهار ـ بنیاد شهید
پنج ـ کمیته امداد
شش ـ بنیاد تعاونی سپاه پاسداران
هفت ـ قرارگاه خاتمالآنبیا
هشت ـ بنیاد تعاونی بسیج
نه ـ شرکت سرمایهگذاری غدیر
ده ـ سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح (ساتا)
یازده ـ قرارگاه خاتمالاوصیا
دوازده ـ بنیاد تعاون نیروی انتظامی (ناجا)
سیزده ـ بنیاد تعاون ارتش (بتاجا)
چهارده ـ بنیاد تعاون ستاد کل نیروهای مسلح (ودجا)
پانزده – سازمان تأمین خدمات اجتماعی موسوم به شستا
هر یک از این بنگاهها سوپر هلدینگهای متعددی در دل خود دارند که سود سالانه برخی از آنها بعضاً با بودجه کشوری شانه به شانه میزند و فرصت پرداختن به آنها در این مجال نیست.
برای مطالعه در این مورد نگاه کنید به مقاله احسان امینالرعایا به اسم آینده اقتصاد اشغال شده ایران در سایت مجاهد.
این بنگاهها به نسبت سهم هر یک از باندهای تشکیلدهنده حاکمیت در ایران، بین اصولگرایان و اصلاحطلبان تقسیم شدهاند.
سهم اصلاحطلبان و باند روحانی از چپاول ملت
شاید مهمترین علت بروز فاجعهیی همچون سیل اخیر، به تاراج رفتن حاکمیت ملت باشد اما یکی از اولیهترین پیامدهای آن، غارت سرمایههای ملی است که توسط تمامی باندهای حکومتی انجام میشود. به این معنی که در کنار خامنهای و نهادهای تحت کنترلش، و در کنار سوپرهلدینگهای پاسداران و آستانقدس، سوپر هلدینگ «شستا» قرار دارد که متعلق به اصلاحطلبان و باند روحانی است. نهادهایی که ثروت ملی ایران به جای هزینه شدن در مسیر حفظ و نگهداری زندگی مردم و محیطزیست کشور، سرمایههای ملی را روانه جیب آخوندها و همکارانشان در باند رقیب میکنند. اینجا تنها به یک مورد اشاره میشود:
بهنوشته روزنامه حکومتی شرق مورخ ۲۲تیر ۹۵«صددرصد سهام شستا متعلق به سازمان تأمین اجتماعی است که سرمایه اصلی و پایهیی آن از حق بیمههای پرداختی کارگران تشکیل میشود. گفته میشود شستا دارای ٣٠شرکت زیرمجموعه اصلی و هفت هلدینگ است. بهگفته معاون اقتصادی سازمان تأمین اجتماعی در مصاحبه با خبرگزاری مهر (١٣مرداد٩٣)، در١٥٠شرکت، شستا سهامدار اکثریت و در حدود ٢٥٠شرکت سهامدار اقلیت است. دارایی شستا بیش از ٣٥هزارمیلیارد تومان (١٠ میلیارد دلار) برآورد میشود..... جمع ارزش ریالی شستا و پروژههای نیمهتمام تأمین اجتماعی حدود ٧٠هزار میلیارد تومان (معادل حدوداً ٢٠ میلیارد دلار) است»
مقایسه سرمایهیی که این باند حکومتی از سرمایههای ملت ایران مصادره کرده است با بودجه ۸۶۷هزار دلاری مرکز مدیریت بحران نشاندهنده فاصلهیی است که بین ارزش جان مردم با جیب اصلاحطلبان وجود دارد!
بهنوشته رسانههای حکومتی حدود ۷۰هزار طلبه زن در ایران وجود دارد(آمار ۹۵. آمار جدید را حکومت منتشر نمیکند) بودجهیی که تنها برای قسمت شورای سیاستگذاری خواهران حوزه در سال ۱۳۹۸ در نظر گرفتهاند ۲۵۸میلیارد تومان است(کتاب بودجه ۹۸). یعنی برای شورای سیاستگذاری حوزههای ۷۰هزار آخوند زن، ۲۵۸میلیارد تومان اختصاص داده شده است (کل بودجه اختصاص داده شده به حوزههای زنان اعلام نشده است!) اما بودجه اختصاص داده شده برای مرکز مدیریت بحران یک مملکت ۸۰میلیون نفری تنها ۱۰.۸میلیارد تومان اختصاص داده شده است! یعنی شورایی که حداکثر ۱۰ـ ۲۰آخوند مینشینند و درباره سیاستهای آموزشی زنان آخوند بحث میکنند به تنهایی بیش از ۲۳برابر بودجه مرکز مدیریت بحران کشور پول دریافت میکند! و اینگونه است که یک سیل ساده تبدیل به هیولایی میشود که ۸۰درصد مملکت را زیر آب میبرد!
صحبت درباره دروس طلبههای زن، ۲۳برابر بودجه مدیریت بحران کشور بودجه رسمی دارد!
نتیجهگیری
سیلی که از اولین ساعتهای سال ۹۸ بخشهای وسیعی از ایران را تحت تاثیر خود قرار داد به هر حال سیلی بود که قابل پیشبینی و کنترل بود، کما اینکه در همان بحبوحه سیل که مردم هوشیار شدند، توانستند با یک همیاری ملی، جلوی خسارتهای بیشتر را بگیرند. این نشان میدهد که اگر فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران از ابتدا کمر به پیشگیری از خسارتهای سیل بسته بود، چه بسا که حتی یک نفر از هموطنانمان جان نمیباخت گرچه که شاید خسارتهای مادیای به بار میآمد.
اما آنچه که اینک در دست داریم شمار نامعلومی جان باخته و میلیاردها دلار خسارت مادی است و جماعت بیشماری که آواره اینسو و آنسو شده و خانه و کاشانه و مغازه و مزرعه و کارخانه خود را از دست دادهاند.
در این میان نقش سپاه جنایتکار پاسداران با سرقت میلیاردها دلار ثروت ملی ایران و سپس آستانقدس و باند اصلاحطلبان و اعتدالگرایانی که در سوپرهلدینگهایی مانند «شستا» لانه کردهاند در گسترش سیل و تبدیل آن به یک فاجعه غیرقابل چشمپوشی است. نظامی متشکل از چندین مجموعه اقتصادی چپاولگر که فارغ از تمامی جنگ و دعواهایشان «همه با هم» زیر چتر خامنهای (با ۹۵میلیارد دلار ثروت) به غارت این ملت مشغول هستند و هیچ اهمیتی برای جان و مال این ملت قایل نیستند. نظامی که باید سرنگون شود. نظامی که اتحاد مردم در جریان سیل موفق به نمایش جلوههایی از قدرت و همبستگی خود شدند که در جهان بینظیر است. اگر کسی در این مورد شک دارد میتواند به صحنههای همیاری مردم در شیراز و لرستان و خوزستان و گلستان نگاه کند، به سیلبندی که مردم منطقه و دیگر شهرهای آن دیار به طول ۴کیلومتر با دست خالی ایجاد کردند! بدون اینکه حتی یک پاسدار یا نظامی و بسیجی در محل فاجعه حاضر باشد.
آری جوانان شورشی و شوراهای مردمی نشان دادند که میتوانند غیرممکنها را ممکن کنند، واقعیتی که نگرانی شدید رژیم آخوندی را نسبت به امنیت نظامش برمیانگیزد
ادامه دارد...
بیشتر بخوانید: