روز ۲۷آذر ۹۷ مجلس ارتجاع بار دیگر نمایشگاه بحرانهای گریبانگیر نظام بود، در این جلسه موضوعاتی نظیر وضعیت فجیع معیشت مردم، غارت و چپاول سردمداران حاکمیت، گرانی و رکود و بیکاری مطرح شد.
اعضای مجلس در عینحال که نسبت به این مشکلات و شرایط انفجاری جامعه هشدار میدادند هیچ راهحلی برای آنها ارائه ندادند.
اذعان به خرابی وضعیت معیشت مردم در اثر بازی دولت با ارز یکی از موضوعاتی بود که برخی اعضای باند خامنهای روی آن دست گذاشتند و در این رابطه احمد امیرآبادی فراهانی گفت: «امروز وضعیت معیشت مردم اصلاً مناسب نبوده و بسیاری از خانوادهها با کاهش ارزش پول ملی سرمایههایشان کاهش پیدا کرده مشکلات زیادی برای آنها بهوجود آمده است».
واگذاری کارخانهها با قیمتهای نازل به نور چشمیها، و سپردن مناصب به آقازادهها نیز یکی از موضوعاتی بود که امیرآبادی فراهانی آن را مطرح کرد: «امروز خصوصیسازی در کشور بلای جان کارگران و سرمایه مملکت و دولت شده است. امروز کشور جولانگاه نوکیسهها، تازه بهدوران رسیدهها، رانتخواران، آقازادهها، دامادها، عمهزادهها، خالهزادهها و اقوام و فامیل برخی از مسئولان گردیده».
در زمینه گرانی هم مطرح شد: «بخش عمدهای از گرانیهای امروز دست دولت بوده و هست، اکثر پالایشگاهها و پتروشیمیها که مواد اولیه کارخانهها را تأمین میکنند در اختیار چند وزیر بیشتر نیست و باید دولت در تأمین مواد اولیه کارخانهها اقدام نماید تا این مشکلات و گرانیها بهوجود نیاید».
مهرداد لاهوتی، عضو دیگر مجلس ارتجاع، رانت ۱۸۰هزار میلیارد تومانی ارز ۴۲۰۰تومانی جهانگیری را یادآوری کرد و گفت: «ما یک چیزی حدود ۱۴هزار میلیارد تومان تفاهم کردیم که ارز ۴۲۰۰تومانی برای کالاهای اساسی اختصاص بدهند و ایشان هم اختصاص دادند. اما میانگین ۷۰درصد قیمتهای کالاهای ما افزایش دارند. نمیشود که ما هم افزایش قیمت داشته باشیم تا مرز ۷۰درصد، هم ارز ۴۲۰۰تومانی را بگوییم آقا قابل شما را ندارد».
فاطمه ذوالقدر، عضو دیگر مجلس ارتجاع، اذعان کرد طبقات کمدرآمد شدیداً در تنگنای گذران امور زندگی هستند: «درآمدها افزایش نیافته بیکاری رواج یافته و هزینههای اولیه زندگی چندین برابر شده است. چطور ممکن است الآن امروزه با این در آمدهای کم یک میلیونی یا ۲ملیونی یک خانوادهای بتواند گوشت کیلویی ۷۰-۸۰تومان و مرغی کیلویی ۱۲-۱۳هزار تومان بخرد و شهریه مدرسه دانشگاه هزینههای بهداشتی و درمانی و اجارههای سرسامآور را بپردازد».
او به جای راهحل برای این مشکل به بایددرمانی پرداخت و گفت: «نباید اجازه بدهیم مردم این ولینعمتان ما بشکنند جلوی فساد و تبعیض و بیعدالتیها باید با جدیت بیشتری گرفته شود».
محمدرضا صباغیان، عضو دیگر مجلس آخوندی، به عمق فساد و چپاولگری در رژیم اشاره کرد: «بهنحوی عمل کردهایم که امروز صاحبان پول و ثروت بانکها و مؤسسات مالی را دلال خود نموده و بعضاً تا ۳۰درصد از مردم ضعیف سود و ربا میگیرند و برادرانه بین خود تقسیم میکنند». این عضو مجلس ارتجاع با اشاره به آلودگی مقامات و مهرههای حاکمیت به رشوه و اختلاس، عدم برونرفت از این وضعیت را خطرناک توصیف کرد: «بدون شک این روند زمینههایی را فراهم خواهد کرد که در آینده برای نظام و برای مردم و حتی رهبری خطرناک است».
ملاحظه میشود که حکومت آخوندی چگونه در چنبره بحرانهای متعدد گیر کرده است در حالی که هیچ چشماندازی هم برای آن متصور نیست که حتی از چنبره یکی از این بحرانها بیرون بیاید.
نمایندگان مجلس ارتجاع نیز هر یک به بیانی به یکی از این بحرانها اشاره کردند و هیچ چشماندازی هم برای حل آنها ارایه ندادند.
یکی از این بحرانها بحران اقتصادی است که روزبهروز عمیقتر و گستردهتر میشود که در این روزها آثار آن در افزایش سرسامآور قیمتها، بالا رفتن هزینه معیشت و پایین آمدن قدرت خرید مردم به عیان مشاهده میشود.
این بحران برای رژیم آنچنان مهلک است که در ماههای اخیر کمتر کسی از سردمداران و مهرههای آن هستند که به واقعیت آن اعتراف نکنند.
بحران فساد هم که با ماهیت و تارو پود آن عجین است و در کادر این حاکمیت هیچ راهحلی برای آن متصور نیست. بیشترین اعترافاتی هم که در زمینه مشکلات و مصایب دامنگیر رژیم به آن اشاره میشود،موضوع فساد است، آنچنانکه در بالا نیز نمایندگان مجلس ارتجاع نیز به آن اذعان کردن.
بحران رانت در مدیریت و فساد مدیریتی هم یکی از بحرانهایی که در روزهای اخیر موضوع رسانهها و مهرههای حکومتی است، تا جاییکه با گماشته شدن داماد آخوند حسن روحانی و آخوند احمد خاتمی به مناصب بالا در دولت روحانی، این موضوع به یکی از موضوعات داغ در درون آن تبدیل شد و یکی از نمایندگان مجلس نیز با بیان این که «امروز کشور جولانگاه نوکیسهها، تازه بهدوران رسیدهها، رانتخواران، آقازادهها، دامادها، عمهزادهها، خالهزادهها و اقوام و فامیل برخی از مسئولان گردیده است» به آن اشاره کرد.
و...
اما درصدر این بحرانها بحران بیراهحلی برای خروج از این بحرانها است،که نظام را در یک بنبست و پیچ تاریخی خطرناک قرار داده است.
حلقه این بحران و بنبست را هم مردم و مقاومت ایران بر گردن حاکمیت انداختهاند بهگونهای که مطلقاً هیچ چشماندازی برای خروج از آن برایش متصور نیست.
بحران بیراهحلی و بنبست آنچنان عیان است که سران و سردمداران رژیم هم هر از چندگاهی به ناگزیر به صحنه میآیند و هر یک با بیان و ادبیات خاص خودشان به آن اعتراف میکنند.
در شرایطی که رژیم درگیر این بحرانها است، مردم هم در صحنه قیام و اعتراضات هستند؛ مقاومت سازمانیافتهای هم در صحنه وجود دارد که به این بحرانها سمت و سوی برانداری میدهد. به این ترتیب شرایط بیشازپیش برای رژیم سختتر و سهمگینتر میشود. ترس اصلی نمایندگان مجلس ارتجاع، سران و سردمداران و مهرههای آن نیز از سرانجام چنین وضعیت و چنین سرنوشتی است.